رهبر معظم انقلاب در دیدار نوروزی با اقشار مختلف مردم فرمودند: «امسال فعالان فرهنگی به مطالعه و آموزش نهجالبلاغه توجه ویژهای داشته باشند.» از اینرو، ایکنای همدان درصدد است بهصورت هفتگی شرح و تفسیر برخی از حکمتها، نامهها و خطبهها را دنبال کند؛ محمدرضا فریدونی، مدیر کانون دعاپژوهی صادقین و عضو هيئت علمی گروه الهیات دانشگاه بوعلی سینا همدان در ادامه شرح و تفسیر حکمتهای نهجالبلاغه در این نوشتار به تفسیر حکمت 41 تا 45 این کتاب پرداخته است که با هم میخوانیم:
حضرت امیرالمومنین(ع) در حکمت ۴۱ میفرماید: «وَ قَدْ رُويَ عَنْهُ عَلَيهِ السَلَامُ هذا الْمَعْنى بِلْفظٍ آخَرٍ، وَ هُوَ قَوْلِهِ: قَلْبُ الأَحْمَقِ فِي فِيهِ، وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ. وَ مَعْناهُما واحِدٌ؛ قلب احمق در دهان اوست و زبان عاقل در درون قلبش، و هر دو يک معنا را بازگو مىکنند.»
زیاد صحبت کردن عقل انسان را به حاشیه میبرد. انسانهای پرحرف در نظر مردم کوچک هستند و فرد کم حرف حتی اگر بیسواد هم باشد در نزد مردم جایگاه بهتری نسبت به فرد پرحرف دارد.
این حکمت به ما این نکته را گوشزد میکند که نه خیلی کمحرف باشیم نه خیلی پرحرف، بلکه به اندازه و با تفکر صحبت کنیم. خوب است که انسان برای خدا صحبت کند و از صحبتهای بیهوده پرهیز کند.
امام علی(ع) در حکمت ۴۲ میفرمایند: «لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِي عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا: جَعَلَ اللَّهُ مَا کَانَ مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَيِّئَاتِکَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لا أَجْرَ فِيهِ، وَ لَکِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ، وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الأَوْرَاقِ وَ إِنَّمَا الأَجْرُ فِي الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ، وَ الْعَمَلِ بِالأَيْدِي وَ الأَقْدَامِ، وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّيَّةِ وَ السَّرِيرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةَ؛ امام(ع) هنگامى که يکى از ياران خود را بيمار مىبيند ضمن احوال پرسى به او مىفرمايد: خداوند اين درد و بيمارى تو را سبب ريزش گناهانت قرار داد، زيرا پاداشى در بيمارى نيست؛ ولى گناهان را مىريزد همچون ريزش برگ درختان. اجر و پاداش، تنها در گفتار با زبان و عمل با دست و قدم است و خداوند سبحان کسانى از بندگانش را که بخواهد و لايق بداند، بهدليل صدق نيت و پاکى باطن نيز داخل بهشت مىکند.»
اینکه فردی مریض شود آیا ثواب دارد؟ خیر بیماری ثواب ندارد، چراکه بیماری امری است که بر بیمار حادث شده است، ثواب به عمل داده میشود و در بیماری ثواب نیست، اما همانطوری که برگ از درختان میریزد، گناهان بهواسطه بیماری ریخته میشود، بهطوری که در حدیث معصوم(ع) داریم یک شب بیماری و تب، کفاره یک سال گناه انسان است.
بیشتر بخوانید:
در ادامه این حکمت میفرماید: خداوند به سه چیز ثواب میدهد؛ زبان، عمل و قلب، که روح هر عمل محبت است. اینکه از انجام برخی از واجبات و مستحبات خسته میشویم به خاطر نبودن محبت است، اگر محبت نباشد انسان تعالی پیدا نمیکند. معرفت ثمره محبت است و هرچه معرفت افزوده شود محبت هم اضافه میشود.
خداوند انسانها را به خاطر باطن پاک و نیت صادقانه وارد بهشت میکند، حضرت در حدیثی دیگر میفرماید: «نیت انسان بر عملش ارجح است.»
مرحوم سيدرضى اين کلام حکمتآميز را با عبارات شيوايى شرح مىدهد و مىگويد: «آنچه امام(ع) در اينجا فرموده راست و درست است؛ بيمارى اجر و پاداش ندارد، هر چند از قبيل امورى است که استحقاق عوض دارد نه اجر و ثواب، زيرا انسان در مقابل کارهاى خداوند درباره بندگانش مانند بيمارىها و مانند آن مستحق عوض مىشود؛ اما اجر و ثواب، در مقابل فعل بندگان است، بنابراين بين اين دو فرق است؛ فرقى که امام(ع) با آن علم نافذ و نظريه صائب خود به آن اشاره فرموده است.
حضرت امیر(ع) در حکمت ۴۳ میفرمایند: «وَ قَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ فِي ذِکْرِ خَبَّابِ بْنِ الأَرَتِّ: يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ، وَ عَاشَ مُجَاهِداً؛ امام(ع) در يادکرد خباب بن ارت فرمود: خدا رحمت کند خباب بن الارت را او از روى رغبت اسلام آورد و براى اطاعت خداوند هجرت کرد، به زندگى ساده قناعت کرد، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود.»
حضرت امیر(ع) در اين گفتار خود از يکى از مجاهدان اسلام و مسلمانان راستين به نام «خباب بن الارت» تعريف و تمجيد مىکند و اوصافى را براى او برمىشمارد که مىتواند براى همه الگو باشد و از آن پند و اندرز گيرند، یعنی واقعاً با سخن امیرالمؤمنین(ع) رحمت الهی شامل خباب شده، خباب از روی یقین از روی بصیرت از روی آگاهی اسلام آورد اسلام کورکورانه و تقلیدی ندارد، او برای راه خدا هجرت کرد محل زندگی را عوض کرد و به مدینه آمد. در جنگها شرکت میکرد با حضرت در جنگ جمل و صفین همراه بود؛ همچنین او از یاران امیرالمؤمنین بوده است.
امام(ع) در حکمت ۴۴ فرمودند: «طُوبَى لِمَنْ ذَکَرَ الْمَعَادَ، وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ، وَ قَنِعَ بِالْکَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ؛ خوشا به حال کسى که پيوسته به ياد معاد باشد و براى روز حساب عمل کند، به مقدار کفايت قانع شود و از خدا راضى باشد.»
همه از سرنوشت خود نگران هستند و اضطراب بر همه حاکم است. تمام اعضاى بدن انسان در آن دادگاه بزرگ گواه اعمال او هستند و نيازى به گواهى فرشتگان ثبت اعمال نيست، هر چند آنها نيز گواهى مىدهند.
آن کس که روز معاد را باور داشته باشد و به ياد آن بيفتد به يقين به سراغ گناه و ظلم و فساد نمىرود، زيرا چنين ايمانى انگيزه عمل است، عملى پاک و خالى از هرگونه آلودگى و اگر لغزشى از او سرزند بهزودى توبه مىکند و به سراغ جبران مىرود. ممکن نيست ايمان به چيزى در دل انسان راسخ باشد و عملى هماهنگ با آن انجام ندهد.
امام علی(ع) در حکمت ۴۵ میفرمایند: «لَوْ ضَرَبْتُ خَيْشُومَ الْمُوْمِنِ بِسَيْفِي هَذَا عَلى أَنْ يُبْغِضَنِي مَا أَبْغَضَنِي؛ وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْيَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلى أَنْ يُحِبَّنِي مَا أَحَبَّنِى. وَ ذَلِکَ أَنَّهُ قُضِيَ فَانْقَضى عَلى لِسَانِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ (صلي الله عليه و آله)؛ أَنَّهُ قَالَ: يَا عَلِيُّ، لايُبْغِضُکَ مُوْمِنٌ، وَ لا يُحِبُّکَ مُنَافِقٌ؛ اگر با شمشيرم بر بُن بينى مؤمن بزنم که مرا دشمن بدارد دشمن نخواهد داشت، و اگر تمام دنيا را در برابر منافق بريزم که مرا دوست بدارد دوست نمىدارد، چراکه مقدر شده و بر زبان پيامبر درس نخوانده جارى شده که فرمود: اى على! هيچ مؤمنى تو را دشمن نمىدارد و هيچ منافقى تو را دوست نخواهد داشت.»
پیامبر(ص) معیاری را بیان فرمودند که پس از من منافق و مؤمن را فقط با امیرالمؤمنین(ع) بشناسید اگر کسی علی بن ابیطالب(ع) را دوست دارد مؤمن است و اگر کسی حضرت را دوست ندارد و محبت ایشان در دل او نیست آن فرد منافق است.