کاربرد جنگافزارهای شیمیایی از سوی رژیم بعث عراق در طول هشت سال دفاع مقدس، یکی از سیاهترین و هولناکترین فصول تاریخ جنگهای معاصر بهشمار میآید. ناتوانی در پیشبرد اهداف نظامی از مجرای روشهای متعارف جنگی و تحمل تلفات سنگین، صدام حسین را به اتخاذ این رویکرد غیرانسانی و نقض آشکار موازین بینالمللی سوق داد.
در مقابل، رشادتهای بینظیر رزمندگان ایران، بهویژه در بهکارگیری تاکتیکهای مبتکرانه و حملات غافلگیرکننده، پیروزیهای چشمگیری برای میهن اسلامی به ارمغان آورده بود. بمباران شیمیایی، پاسخی شیطانی به این برتری میدانی بود؛ چراکه گازهای سمی توان رزمی نیروهای پیاده را تحلیل میبرد و تحرکات آنان را به شدت محدود میکرد.
این سلاحهای ممنوعه افزون بر آسیبهای فیزیکی، تبعات روانی عمیقی بر جای میگذاشت. هراس دائمی از حمله شیمیایی بر روان رزمندگان ایران سایه افکنده بود و چه بسا از توان رزمی آنان میکاست. ناتوانی فنی در پاسخگویی متقابل به این تهاجم، دست متجاوز را در ادامه این روند کثیف بازمیگذاشت. تعمد در هدف قرار دادن غیرنظامیان نیز حلقهای از استراتژیای گسترده برای اشاعه رعب و افزایش فشار بر پیکره جامعه ایران بود.
اما نهادهای بینالمللی در قبال این جنایات، سکوت معناداری داشتند. سالها پس از خاموشی آتش جنگ، جمهوری اسلامی ایران با پیگیریهای مستمر در مجامعی چون سازمان ملل، خواستار محاکمه عاملان این جنایات ضدبشری شد؛ اما با وجود تصریح ممنوعیت کاربرد این سلاحها در پروتکل ۱۹۲۵ ژنو، جامعه جهانی در اقدامی مغرضانه، چشم بر این فجایع بست. پشتیبانی آشکار و ضمنی قدرتهای غربی از رژیم بعث، بهویژه در تأمین مواد اولیه ساخت سلاحهای شیمیایی، به صدام جسارت داد تا بیواهمه از هر گونه بازخواستی، بهکارگیری این ابزار شیطانی را تداوم بخشد.
حادثه بمباران شیمیایی بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه(س) در سال ۱۳۶۵، بهمثابه نمادی زنده از قساوت قلب دشمن در تاریخ دفاع مقدس ثبت شده است. شهر مرزی سومار در استان کرمانشاه به سبب همجواری با مرز و برخورداری از موقعیتی راهبردی، بارها آماج حملات شیمیایی رژیم بعث عراق قرار گرفته و تلفات انسانی سنگینی متحمل شده بود.
در این یورش ناجوانمردانه، ارتش متجاوز عراق از گازهای اعصاب و خفهکننده بهره گرفت؛ موادی مرگبار که تأثیراتی آنی و ویرانگر بر جسم و جان انسان بر جای میگذاشت. بر پایه گزارشهای میدانی، شمار بسیاری از مردم بیپناه سومار دچار مصدومیتهای گوناگون شدند که از میان آنها میتوان به نارساییهای تنفسی، آسیبهای پوستی و آلام روانی اشاره کرد.
بیمارستان صحرایی شماره ۵۲۸ سومار با وجود برخورداری از نشان بینالمللی هلال احمر، مورد تهاجم هوایی هواپیماهای عراقی قرار گرفت. نیروی هوایی عراق در اقدامی برنامهریزیشده، این مرکز درمانی را که بهدلیل گسترش فعالیتهای پشتیبانی از رزمندگان ایران از اهمیتی ویژه برخوردار بود، با گاز خردل و گازهای اعصاب هدف گرفت. در پی این حمله، تمامی کارکنان بهداشتی درمانی حاضر در بیمارستان، بهدلیل نرسیدن بهموقع ماسک و البسه محافظ، مصدوم شدند و بسیاری از آنان به فیض شهادت نائل آمدند.
در میان شهدای این حمله، شمار قابل توجهی از پزشکان متخصص و جراحان برجسته نیز حضور داشتند که فقدانشان ضایعهای جبرانناپذیر برای نظام سلامت کشور بود. این بیمارستان دو روز پس از حادثه و پس از پاکسازی کامل از آثار شیمیایی، بار دیگر فعالیت خود را از سر گرفت تا در عملیاتهای آتی، حضوری فعال و آماده در خدمت آرمان مقدس دفاع از میهن داشته باشد.
عملیات کربلای ۶ که در زمستان پرماجرای سال ۱۳۶۵ به وقوع پیوست، از جمله عملیاتهای گسترده و تعیینکننده نیروهای مسلح ایران در طول دفاع مقدس بهشمار میرود. این عملیات بهموازات عملیات بزرگ کربلای پنج و با هدف مقابله با قوای متجاوز عراق، آزادسازی مناطق اشغالی و تضعیف بنیه نظامی دشمن در جبهههای غربی کشور طراحی و اجرا شد. منطقه سومار و ارتفاعات سترگ پیرامون آن در استان کرمانشاه، صحنه نبرد این کارزار بود. هدف استراتژیک از گشایش این جبهه، ایجاد پراکندگی در صفوف دشمن و اعمال فشار چندجانبه بود تا ارتش عراق نتواند تمامی توان و تمرکز خود را به جبهههای جنوبی، بهویژه در عملیات سرنوشتساز کربلای پنج معطوف کند.
با هجوم به جبهههای غربی، فرماندهی ایران امید داشت که دشمن را به انتقال نیرو و منابع بیشتر به این منطقه وادار کند و از شدت مقاومت آن در جبهههای جنوبی بکاهد. در خلال این نبردهای سهمگین، شهر مقاوم سومار، ۹ بار در معرض بمبارانهای شیمیایی دشمن قرار گرفت و بار دیگر نشان داد که صدام حسین برای رسیدن به اهداف شوم خود، از هیچ جنایتی فروگذار نیست.
در دهم مهرماه سال ۱۳۶۶، رژیم بعث عراق بار دیگر چهره کریه خود را به نمایش گذاشت و منطقه سومار در استان کرمانشاه را آماج یکی از گستردهترین و وحشیانهترین حملات شیمیایی خود قرار داد. انعکاس این فاجعه در مطبوعات کشور، موجی از اعتراض و انزجار برانگیخت. روزنامه جمهوری اسلامی در شماره مورخ ۱۲ مهرماه ۱۳۶۶، با انتشار گزارشی مفصل، این جنایت هولناک را چنین به تصویر کشید:
«هواپیمای رژیم درمانده عراق، پریروز پنجشنبه، منطقهای عملیاتی در شمال سومار را بهطور وحشیانهای بمباران شیمیایی کرد. بر اثر این بمباران، جمعی از رزمندگان اسلام به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و تعدادی نیز مصدوم شدند. مجروحین بلافاصله به پشت جبهه انتقال یافتند و تحت درمان قرار گرفتند؛ همچنین پدافند شیمیایی منطقه، فعالیت برای پاکسازی محل از عوامل شیمیایی را با جدیت تمام آغاز کرده است.»
سخنگوی ستاد تبلیغات جنگ در آن ایام، در خصوص این اقدام ضدبشری رژیم بعث اظهار کرد: «حکام بغداد یک بار دیگر به پلیدترین و جنایتکارانهترین اقدام ضدانسانی دست زدند و سلاحهای ممنوعه شیمیایی را علیه رزمندگان اسلام بهکار گرفتند و بعد گستردهای به سلطه جنایتهای ضدانسانی خود دادند.»
وی ضمن هشدار جدی به مجامع بینالمللی تصریح کرد: «اینک لازم است مجامعی که خود را حافظ حقوق انسانها میدانند، ساکت ننشینند و در قبال این اقدام وحشیانه رژیم عراق از خود واکنش نشان دهند.»
رژیم بعث عراق با اتکا به این باور استراتژیک که کاربرد سلاحهای شیمیایی میتواند شکافهای داخلی را در ایران تعمیق بخشد، به طمع تشدید فشارهای سیاسی و اجتماعی بر دولت جمهوری اسلامی افتاد. هدف غایی از این حملات غیرانسانی به مناطق مسکونی، دامنزدن به نارضایتیهای عمومی و ایجاد موج مطالبات مردمی برای خاتمهدادن به جنگ بود.
هرچند ایران با بهرهگیری از تمامی ظرفیتهای دیپلماتیک، از مجرای سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بینالمللی، در پی احقاق حقوق قربانیان و محکومیت عراق با عنوان جنایتکار جنگی برآمد؛ اما با وجود طرح شکایتهای مکرر در شورای امنیت و دیگر مراجع قضایی بینالمللی، این تلاشها ابتدا با سکوت توأم با تأیید قدرتهای حامی عراق مواجه شد؛ ولی پایداری ایران در این مسیر، بهتدریج افکار عمومی جهانی را به عمق فاجعه آگاه کرد و به بیداری افکار عمومی و تغییر نگرش جامعه بینالمللی نسبت به جنایات رژیم بعث منجر شد.
الههسادات بدیعزادگان