محمد مرادی، عضو هیئت علمی بخش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از فارس، با بیان اینکه حافظ همواره انسان را به مهربانی و تساهل دعوت میکند، گفت: حافظ در بیت «جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه/ چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند» تأکید دارد که بسیاری از اختلافها میان انسانها ناشی از تعصب و نرسیدن به حقیقت است.
وی ادامه داد: حافظ به ما میآموزد که باید به نگاه مخالف احترام بگذاریم؛ چنانکه در بیت «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا» بر ضرورت مدارا در برابر دیگران تأکید میکند. این مدارا، به معنای ظلمپذیری نیست بلکه کوششی برای نزدیککردن انسانها به حقیقت از راه مهر، تعقل و گفتوگوست.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز یادآور شد: پرهیز از بدگویی، میل به ناحق نکردن و دعوت به مهربانی در اشعار حافظ کاملاً آشکار است. حافظ میفرماید: «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آید» و این بیت به روشنی نشان میدهد که جای تعصب و دشمنی، دوستی و مدارا را باید رواج داد.
مرادی افزود: حتی در اشعار انتقادی حافظ نیز لحن او نرم، دلسوزانه و آمیخته به خیرخواهی است و نقدش بر پایه محبت و حقیقتجویی استوار است.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز با بیان اینکه اساس اندیشه حافظ بر حقیقتطلبی و عشق است، اظهار کرد: حافظ خود میگوید: «منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن/ منم که دیده نیالودهام به بد دیدن»؛ از نگاه حافظ، انسانی که بیعشق باشد، قلبش مرده است؛ زیرا عشق سرچشمه تعقل، تعامل و پرهیز از تعصب است.
وی با بیان اینکه در شعر حافظ، رند و پیر مغان نماد عشق و حقیقتطلبیاند و به ما میآموزند که پرهیز از دشمنی و نگاه مهرآمیز به همه انسانها راه رسیدن به حقیقت است، ادامه داد: مهمترین مؤلفهای که حافظ را از ناامیدی جدا میکند، عشق است؛ عشقی که از ازل تا ابد جاری است.
مردادی یادآور شد: حافظ در بیت «از دم صبح ازل تا آخر شام ابد/ دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود» عشق را حقیقتی ازلی و ابدی میداند که به زندگی معنا میبخشد. حافظ با درک گذرا بودن دنیا، تلاش میکند به زندگی معنا و هدفی متعالی بدهد: «بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین/ کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس.»
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز افزود: حافظ این جهان را مزرعهای برای آخرت میداند و در مسیر سیر و سلوک عرفانی، حرکت بهسوی حقیقت را راه امید و پویایی انسان معرفی میکند.
استاد دانشگاه شیراز با اشاره به جنبههای انتقادی شعر حافظ گفت: ریاستیزی و پرهیز از ظاهرگرایی در تقابل او با زاهدان و صوفیان زمانش بهخوبی دیده میشود. در بیت «صوفی نهاد دام و در حقه باز کرد/ بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد» حافظ از ریاکاری صوفیان انتقاد میکند و در ابیاتی چون «واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر میکنند/ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند» بر اصلاح درونی افراد، بهویژه مدعیان اخلاق تأکید دارد.
مرادی یادآور شد: حافظ اصلاح جامعه را از اصلاح فرد آغاز میکند و معتقد است کسی که مدعی اخلاق و دین است، باید نخست خود را از ریا و خودنمایی بپیراید.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز با اشاره به جایگاه آزادی در اندیشه حافظ گفت: انسان در شعر حافظ آزاد است تا عاشق باشد و در مسیر حقیقت گام بردارد. آزادی مورد نظر حافظ، آزادی برای رسیدن به کمال و طرحی نو درافکندن است؛ چنانکه بیت «بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم/ فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم» نماد این اندیشه است.
به گفته وی، حافظ آزادی را در خدمت اخلاق و حقیقت میخواهد و فردیتی را میپذیرد که بر پایه معنویت و ارزشهای الهی استوار باشد؛ از اینرو شعر او آمیزهای از انسانگرایی و معنویت است.
مرادی در جمعبندی سخنانش اظهار کرد: اگر قرار باشد پیام حافظ برای انسان قرن بیستویکم تبیین شود، میتوان آن را در چند محور خلاصه کرد؛ عشق به زندگی، عشق به حقیقت، آغاز اصلاح از درون، خردورزی و پرهیز از ظاهرسازی، داشتن دیدگاه اجتماعی و پرهیز از انزوا، گسترش مهر و محبت و خودداری از قضاوت عجولانه نسبت به دیگران.
وی تأکید کرد: حافظ به ما میآموزد که در هر انسانی جنبهای از خیر و زیبایی وجود دارد و اگر با نگاه عاشقانه و حقیقتجویانه به جهان بنگریم، راهی برای تفاهم، مدارا و انسانیت گشوده خواهد شد.