یادداشت
زندگی به قیمت نیست، به معناست

زندگی به قیمت نیست، به معناستتوپ را که شوت می‌کنند و به آن ضربه می‌زنند، بالا می‌رود؛ اما پایی که ضربه می‌زند، به عقب برمی‌گردد. این صحنه درسی بزرگ در دل خود دارد. اگر کسی به ناحق و نابجا به دیگری ضربه بزند، در حقیقت آن‌که مورد ضربه قرار گرفته، رشد می‌کند و اوج می‌گیرد، ولی آن‌که ضربه زده است، پس می‌افتد و عقب می‌ماند. این همان حقیقتی است که خدای متعال در قرآن فرموده است: «وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا» (سوره إسراء، آیه ۷)؛ یعنی بدی‌های شما به خودتان بازمی‌گردد.

وعده‌های خداوند مانند چک تضمینی است، بلکه نقدِ نقد است؛ امّا چه می‌شود که این وعده‌های یقینی و واقعی را با وعده‌های توخالی انسانی معاوضه می‌کنیم؟ اگر انسان این سؤال را در درون خود واکاوی کند، به پاسخ‌های روشنی خواهد رسید، چراکه قرآن می‌فرماید: «وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ» (سوره توبه، آیه ۱۱۱)؛ چه کسی باوفاتر از خدای متعال است؟

تصمیم‌گیری درست فقط به سواد و مدرک وابسته نیست. چه بسیار کسانی که دانشمند و متخصص‌اند، امّا در روابط خانوادگی و اجتماعی یا محیط کارشان بدترین تصمیم‌ها را می‌گیرند. قرآن کریم می‌فرماید: «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا» (سوره انفال، آیه ۲۹)؛ اگر تقوای الهی داشته باشید، خداوند برایتان نیروی تشخیص حق از باطل قرار می‌دهد. پس رمز انتخاب درست، تقواست نه صرفاً دانایی.

مدیر شجاع و لایق، شجاعت و شهامت خود را از باور‌های توحیدی‌اش می‌گیرد. چنان‌که قرآن می‌فرماید: «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ» (سوره آل عمران، آیه ۱۶۰)؛ اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ‌کس بر شما غالب نخواهد شد.

رنگ خدا؛ معیار ماندگاری

در کار‌های فرهنگی نیز معیار وحدت، همرنگ خدا شدن است. تا وقتی رنگ منیّت‌ها و تعصبات سازمانی را کنار نگذاریم و نگوییم تیم من و تیم تو، اداره من و اداره تو، به رنگ وحدت و برادری نمی‌رسیم. انسان‌ها و کار‌هایی که رنگ خدا بگیرند، ماندگار و پررنگ خواهند شد. قرآن می‌فرماید: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» (سوره بقره، آیه ۱۳۸)؛ رنگ خدا، و چه رنگی بهتر از رنگ خدا.

مدیری که با نگاه خدابین کار می‌کند، از تلاش خسته نمی‌شود، چون زیبایی خدمت به خلق را می‌بیند. زینب کبری (س) در سخت‌ترین لحظات فرمود: «ما رأیتُ إلّا جمیلاً» (بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۱۱۶)؛ من جز زیبایی ندیدم. چنین دیدی، صبری زینبی به انسان می‌بخشد. شهید حسن باقری می‌گفت: «کار برای خدا خستگی ندارد.»

در نگاه قرآن، شایستگی برتر از سابقه است. همان‌گونه که خداوند به فرشتگان دستور داد بر آدم (ع) سجده کنند، با اینکه آنان سال‌ها عبادت کرده بودند. پس معیار برتری، لیاقت است، نه قدمت. قرآن می‌فرماید: «وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ...» (سوره بقره، آیه ۳۴)؛ و هنگامی که به فرشتگان گفتیم بر آدم (ع) سجده کنید. ارتقای سازمانی نیز باید بر مبنای شایستگی باشد، نه صرفاً سابقه. قرآن می‌فرماید: «وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا» (سوره انعام، آیه ۱۳۲)؛ هرکس به اندازه کاری که کرده، رتبه خواهد یافت. بنابراین، در یک نظام الهی نباید سفارش‌پذیری، حزب‌بازی و مهره‌چینی جای عدالت و شایستگی را بگیرد.

از آسیب‌های جدی نظام‌های اداری، چاپلوسی و تملق است. برخی برای آنکه دیده شوند یا موقعیت خود را حفظ کنند، زبان به مدح بی‌جا می‌گشایند و به‌جای نقد و خلاقیت، سکوت پیشه می‌کنند. چنین روحیه‌ای سازمان را از پویایی و پیشرفت بازمی‌دارد. امام هادی (ع) فرمود: «الغِنی قِلَّةُ تَمَنّیک، وَالرِّضا بِما یَکفیک» (تحف‌العقول، ص ۴۸۵)؛ توانگری آن است که آرزوهایت اندک باشد و به آنچه تو را بسنده می‌کند، خرسند باشی.

قرآن انسان را به اندیشه فرا می‌خواند. در خلقت آسمان‌ها و زمین و آمد و شد شب و روز نشانه‌هایی برای صاحبان خرد است: «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ» (سوره آل عمران، آیه ۱۹۰). آنان که به عظمت آفرینش می‌اندیشند، می‌گویند: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا» (سوره آل عمران، آیه ۱۹۱)؛ خدایا، این جهان را بیهوده نیافریده‌ای. پس اگر کسی با داشتن علم و مدرک‌های فراوان، هنوز به هدف آفرینش و خالق آن نیندیشیده، آیا واقعاً اندیشمند است؟

برای رسیدن به چیزی که تاکنون نداشته‌ایم، باید کسی باشیم که تاکنون نبوده‌ایم. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (سوره رعد، آیه ۱۱)؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آن‌که خودشان را تغییر دهند. تغییر حقیقی از درون آغاز می‌شود و به بیرون گسترش می‌یابد.

انسان امروز به تکنولوژی و پیشرفت خود می‌نازد، اما کافی است چند گرم ویروس بیاید تا تمام غرور او فرو ریزد. آری، همه‌کاره‌ایم، اما در برابر قدرت خدا هیچ‌کاره. دعای هفتم صحیفه سجادیه چه زیبا می‌گوید: «یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ...» (صحیفه سجادیه، دعای هفتم)؛‌ ای آن‌که گره کار‌های فروبسته به سرانگشت تو گشوده می‌شود.

هیچ‌گاه اجازه ندهیم خود را فراموش کنیم. ما برای آن نیامده‌ایم که به هر قیمتی زندگی کنیم، بلکه آمده‌ایم تا قیمت پیدا کنیم. قرآن درباره یوسف (ع) می‌فرماید: «وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ» (سوره یوسف، آیه ۲۰)؛ او را به بهایی اندک فروختند. چه بازار یوسف‌فروشی‌ای در این دنیا به‌پا شده است! انسان باید قدر خود را بداند و به بهای اندک نفروشد.

معرفت نسبت به ولایت؛ سرمایه مؤمن

امام محمدباقر (ع) فرمودند: «کانَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ علیه‌السلام عِنْدَکُمْ بِالْعِرَاقِ یُقَاتِلُ عَدُوَّهُ وَ مَعَهُ أَصْحَابُهُ، وَ مَا کَانَ فِیهِمْ خَمْسُونَ رَجُلًا یَعْرِفُونَهُ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ» (الکافی، ج ۱، ص ۳۸۵).

این روایت ما را به تفکر وامی‌دارد که صرف حضور در جبهه حق کافی نیست؛ باید امام را شناخت و به معرفت عمیق نسبت به ولایت او رسید. بی‌معرفتی نسبت به امام زمان (عج) بزرگترین زیان برای انسان مؤمن است.

بهلول اسبری؛ مدیر کتابخانه آستان مقدس امامزاده حضرت سید ابراهیم خراسانی (ع) شهر لاهرود