
احادیث و روایات نبوی در طول تاریخ اسلام همواره از منابع اصلی کلام و شناخت مسلمانان بوده است و هر کدام از مذاهب و گروههای اسلامی سعی بر استوارسازی عقاید و احکام خود برمبنای احادیث منقول از پیامبر(ص) را داشتهاند. در این میان علما و راویان مورد وثوق برخی مذاهب، به علت حب و بغضهای شخصی و پیروی از وساوس نفسانی، هر کجا روایتی برای اثبات عقیده باطل خویش نیافتند، برای اعتبار بخشیدن به آن، دست به جعل روایت و اسناد یازیده و از بستن هیچ دروغی به حضرت ختمی مرتبت(ص) ابا نکردند.
ردپای این مسئله را حتی میتوان در صدر نخستین جستجو کرد؛ چنانچه به طریق صحیح و مورد وثوق فریقین از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که فرمود: «و قد كُذِبَ على رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله على عَهدِهِ حتّى قامَ خَطيبا فَقال: «أيُّها النّاسُ قَد كَثُرَتْ عَلَيَّ الكَذّابَةُ، فمَنْ كَذبَ عَليَّ مُتَعمِّدا فلْيَتَبوّأْ مَقعدَهُ مِن النّار ثُمّ كُذِبَ علَيهِ مِن بَعدِهِ» (معنی سخن ایشان چنین است: در زمان حيات پيامبر چندان به آن حضرت دروغ بستند كه خطبه اى ايراد كرد و فرمود: اى مردم! كسانى كه بر من دروغ مى بندند، زياد شدهاند؛ هر كس به عمد بر من دروغ بندد، جايگاهش در آتش است. با اين حال بعد از پيامبر بر او دروغ بستند.)
این حدیث، گستره وسیع جعل حدیث حتی در زمان حیات شخص نبی مکرم اسلام(ص) را نشان میدهد، چه رسد به پس از وفات ایشان که با خارج شدن قطار اسلام از ریل غدیر و انحراف آن به سوی سقیفه، بر مصدر نشستن امثال کعب الاحبارها و ممنوعیت کتابت حدیث، میدان تاخت و تاز جاعلان روایت فراختر از گذشته شد.
در این میان یکی از حوزههایی که جعل روایت در آن، هماره از رواج قابل توجهی برخوردار بوده، فضیلتتراشی برای برخی صحابه و خلفا از روی تعصب مذهبی، اثبات برخی آرای کلامی (چون عدالت صحابه) و همچنین علاقه به آنها بوده است که برای تبیین این موضوع میتوانیم به حدیث مجعول «اصحابی کَالنُّجُومِ بِاَیِّهِمْ اقْتَدَیْتُمْ اهْتَدَیْتُمْ» اشاره کنیم. این حدیث به گواه بسیاری از بزرگان اهل سنت، مانند ابن حزم آندلسی(متوفای 456 هجری)، ابن حجر عسقلانی(متوفای 852 هجری)، حتی سلفیونی چون ابن تیمیه(متوفای 728 هجری) و ناصرالدین البانی(متوفای 1420 هجری)، جعلی و باطل است.
از آن رو که اینگونه احادیث مجعول، دستمایه رد مذهب تشیع و ایجاد شبهه برای عوام شیعه میشده است، علمای شیعه هماره در جهت دفاع از کیان مذهب، به روشنسازی افکار و بیان ادله خود برای مردود و مجعول دانستن این احادیث پرداختهاند و کتب بسیار در این زمینه به رشته تحریر درآمده که بیشک یکی از مؤثرترین و استوارترین این کتابها، کتاب شریف «شوارق النصوص» تألیف علامه میرحامد حسین هندی است که پیش از پرداختن به این کتاب، چارچوب، ساختار و مطالب آن، به معرفی شخصیت والای ایشان میپردازیم.
علامه میرحامد حسین هندی در سال 1246 هجری قمری در شهر کنتور هند، در خاندانی اهل علم و فضیلت به دنیا آمد. اجداد ایشان در قرن هفتم هجری در اثر حمله چنگیزخان مغول به نیشابور از این شهر به شهر کنتور در هند مهاجرت کردند. پدر ایشان، جناب سید محمدقلی، خود از علمای بزرگ عهد خویش و جامع معقول و منقول بوده است، ایشان علاوه بر اهتمام بسیاری که نسبت به وعظ و ارشاد مردم و حل مشکلات ایشان داشته آثار ارزشمندی در حوزههای مختلف علوم اسلامی چون تفسیر، فقه، حدیث، مناظره و غیره داشته که نشانگر تسلط او بر جمیع علوم میباشد. او همچنین آثاری در دفاع از مذهب تشیع و رد شبهات وارده بر آن نوشته که میتوان در این راستا به کتاب «الاجناد الاثنی عشریة المحمدیة في رد التحفة الاثنی عشریة» اشاره کرد، ایشان در این کتاب، به کتاب «تحفه اثنی عشریه» که عبدالعزیز دهلوی، آن را در رد عقاید امامیه نوشته بود، پاسخ داد و سعی در برطرف کردن شبهات مطروحه در آن کرد.
میرحامد حسین از بارزترین محققان و شخصیتهای عصر خویش بود و چنانکه مترجم شوارق النصوص در زندگینامه مختصر خود از ایشان آورده است از اقصی نقاط ممالک اسلامیT علمای شیعه و سنی جهت حل برخی مشکلات و مسائل خویش با ایشان مکاتبه داشتهاند. همچنین در رابطه با آثار ایشان آورده است که بنابر قول محقق تبریزی، ایشان بالغ بر 200 جلد اثر داشتهاند، از میان آثار ایشان چهار اثر «عبقات الانوار في امامة الائمة الطهار»(در رد کتاب «تحفه اثنی عشریه» عبدالعزیز دهلوی که با طریقه فعلی چاپ مجموعه این کتاب از 100 جلد پیشی خواهد گرفت، این کتاب بسیار مورد توجه و استفاده علما بوده و هست)، «شوارقالنصوص»(کتاب محوری این نوشتار)، «الشریعة الغراء»(یک دوره کامل فقه استدلالی) و «الذرائع فی شرح الشرائع»( کتاب فقه استدلالی در شرح کتاب «شرائع الاسلام» محقق حلی) بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. ایشان در سال 1306 هجری قمری در زادگاه خویش چشم از جهان فرو بسته و همانجا به خاک سپرده شد.
کتاب شوارقالنصوص و مروری بر ساختار و محتوای آن
مؤلف در مقدمه کتاب، برای تبیین هدف خود از تألیف آن به فتنهها، انحرافات و تحریفات پس از رحلت پیامبر(ص) پرداخته و مینویسد: پس در این هنگام – که بیاعتنایی به مبدأ و معاد بر غالب افراد اجتماع حاکم بود- افترائات و نسبتهای ناروا به ساحت مقدس پیامبر بالا گرفت و دروغ، بهتان و واقعی نشان دادن آنچه هیچگونه واقعیتی نداشت در میان مردم شیوع پیدا کرد ...، هر فضیلت و منقبتی که از دو لب مبارک خاتمالانبیا(ص) در مدح امیر(ع) و اولاد طاهرینش(ع) خارج شده بود را متوجه خلفا و ... نمودند و به این نیز اکتفا نکردند، بلکه روایاتی دروغین جعل نمودند که مضمون آنها، موجب انحطاط و تحقیر شئونات و مقامات امیرالمؤمنین و اولاد امجادش(ع) بود که نسبت آن روایات دروغین به رسول خدا(ص) و انتشار آنها بین مرد موجب میشد که امت بیتوجه و بیاعتنا نسبت به خاندان نبوت باشند.
وی سپس به عزم خود اشاره کرده و مینویسد: با وجود چنین مصیبتی، در نظر گرفتم کتابی بدیع تصنیف نمایم و در آن اثبات نمایم چه احادیث بسیاری که در این مضمار از طرف پیروان مکتب خلفا جعل گردید و به دروغ به ساحت مقدس رسول خدا(ص) نسبت داده شد.
میرحامد حسین در خصوص روش کار خود در این کتاب مینویسد: در راه اثبات مجعول و موضوع بودن آن روایات ساختگی و دروغین، از کلمات و سخنان اغلام و بزرگان خودشان شاهد اقامه نمودم، کسانی که نزد پیروان سقیفه از شأن و مقامی بس والا برخوردارند و اهل سنت به دیده توقیر و تعظیم به آنان مینگرد.
او در پایان مقدمه، با ارج نهادن به فعالیتهای علمای امامیه در پرداختن به این موضوع در بخشی از کتب استدلالی خود در رابطه با امامت، ویژگی اثر خود را تمرکز بر این موضوع و پرداخت مستقل به آن بیان میکند.
روش کار ایشان در این کتاب به این صورت است که روایت را ابتدا نقل و سپس اسناد و راویان آن و همچنین محتوای آن را بررسی کرده و نظرات بزرگانی از اهل سنت درباره آن را آورده و با نتیجهگیری از این مباحث اثبات میکند آن حدیث از وجود مبارک پیامبر خاتم(ص) صادر نشده است. علامه میرحامد حسین این کتاب را در سه باب بنا نهاد:
1. پارهای از فضائل دروغین و مناقب ساختگی جعل شده برای خلیفه اول 2. پارهای از فضائل دروغین و مناقب ساختگی جعل شده برای خلیفه دوم 3. پارهای از فضائل دروغین و مناقب ساختگی جعل شده برای هر دو خلیفه نخست.
باب نخست این کتاب شامل 36 فصل میباشد که در هر فصل، مؤلف یکی از روایتهای مجعول برگزیده خود را بر آن روش که پیشتر بیان شد مورد نقد و بررسی قرار میدهد. از میان این احادیث میتوان به حدیث تجلی خداوند بر ابوبکر، داخل شدن در بهشت مشروط به محبت ابوبکر است، عدم محاسبه ابوبکر در روز قیامت، خداوند متعال ابوبکر را خلیفه رسول خدا(ص) قرار داده است و چندین حدیث دیگر که مؤلف مهر بطلان بر پیشانی یکان یکان آنها میکوبد.
در باب دوم جناب میرحامد حسین 23 فضیلت ساختگی خلیفه دوم را بر روش مذکور مورد واکاوی قرار میدهد. از مهمترین این احادیث میتوان به امکان تصدی مقام نبوت برای عمر بن خطاب، برتری خلیفه دوم بر دیگران، نزول آیه حجاب طبق رأی عمر بن خطاب، فرار شیاطین جنی و انسی از خلیفه دوم اشاره کرد.
فصل پایانی کتاب نیز مشتمل بر 13 فضیلت دروغین مشترک میان ابوبکر بن ابیقحافه و عمر بن خطاب و رد آنها میباشد؛ مانند: ابوبکر و عمر بهترین اولین و آخرین هستند، مبغضین ابوبکر و عمر از جهنم رهایی ندارند، پیامبر(ص)، ابوبکر و عمر از یک تربت خلق شدهاند و چندین حدیث مجعول دیگر برای اثبات برتری این دو خلیفه بر سایرین.
در مجموع باید در برابر موشکافی و تدقیق علامه بزرگوار میرحامد حسین در وارسی این روایات و بطلان آنها در راستای دفاع از کیان مذهب حقه تشیع سر تعظیم فرود آورد و در ایام شهادت حضرت صدیقه کبری(س) با خواندن این کتاب ارزشمند نسبت به آنچه ایشان در تمام مدت از وفات پیامبر(ص) تا شهادتشان سعی در دفاع از آن داشتند، یعنی مقام و جایگاه امیرالمؤمنین علی(ع) و نگاه داشتن اسلام بر مسیری که خاتمالانبیا(ص) بنیان نهادند آگاهی بیشتری کسب کرده و معرفت خود نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) را افزایش دهیم که تنها بهره ما از این ایام گریستن بیمعرفت نباشد.
این کتاب در بهار 1400 توسط انتشارات «دلیل ما» با نام «تهمتهای ناروا به ساحت مقدس رسول خدا(ص)» ترجمه محمدرضا کریمی به چاپ چهارم رسیده و در اختیار علاقهمندان به معارف اهل بیت(ع) قرار گرفته است.