مقام معظم رهبری در سخنان اخیر در آستانه سیزدهم آبان، اختلاف جمهوری اسلامی و آمریکا را اختلافی ذاتی و تقابل منافع دو جریان آمریکا و جمهوری اسلامی دانستند و گفتند: سردادن شعار «مرگ بر آمریکا» و تسخیر لانه جاسوسی، علت خصومت آمریکا با ملت ایران نیست.
ایشان ضمن تأکید بر تبیین سابقه دشمنی آمریکا با ملت ایران که از کودتای ۲۸ مرداد آغاز شد و همچنان ادامه دارد، افزودند: در تاریخ ایران، هم روزهای پیروزی و هم روزهای ضعف و اضمحلال وجود دارد که هر دو باید در حافظه ملی محفوظ بماند. ر حال حاضر همه بدانند که علاج بسیاری از مشکلات کشور در قوی شدن است.
رهبر معظم انقلاب با تأکید بر اینکه بخش نظامی، به توفیق الهی شب و روز در حال کار و پیشرفت است و از این هم جلوتر خواهند رفت تا نشان دهند، ملت ایران ملتی قوی است که هیچ قدرتی نمیتواند آن را تسلیم کند و به زانو درآورد.
در این راستا ایکنا با حجتالاسلام و المسلمین حسنعلی اخلاقی امیری، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفتوگو کرده که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ تحلیلتان درباره فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه تقابل جمهوری اسلامی ایران و آمریکا ذاتی است و نه تاکتیکی، چیست؟
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ بر پایه مجموعهای از اصول اساسی شکل گرفت که برخی از آنها در بیانات امام راحل(ره) و برخی دیگر در شعارهای مردم جلوهگر بود. یکی از مهمترین کلیدواژهها در آن زمان، شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود.
استقلال یعنی ایستادن روی پای خود و سر فرود نیاوردن در برابر هیچ قدرتی. این مفهوم با ذات ملت ایران گره خورده است اما آمریکا همواره با استقلال ملتها مخالف است و انتظار دارد کشورهای دیگر در برابرش خاضع و تابع باشند و سیاستهایش را دنبال کنند. از همینجا یکی از محورهای اصلی اختلاف ذاتی جمهوری اسلامی ایران و آمریکا شکل میگیرد.
نکته دوم، نفی استکبار است. خوی استکباری آمریکا ریشه در جنایت و برتریطلبی دارد. قرآن کریم وقتی از فرعون یاد میکند، او را کسی معرفی میکند که خود را برتر از همه میدید؛ این همان روحیه استکباری است که در آمریکا نیز وجود دارد.
آمریکا حتی وقتی پای میز مذاکره مینشیند، در پی دیکته کردن خواستههای خود است. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که نام گفتوگو را بر مذاکرهای بگذاریم که در آن یک طرف فقط دستور بدهد و طرف مقابل تسلیم محض باشد. بنابراین، این روحیه استکباری موجب میشود اختلاف میان جمهوری اسلامی و آمریکا ذاتی باشد و با مذاکره حل نشود؛ مگر آنکه آمریکا از این خوی استکباری دست بردارد.
رهبر معظم انقلاب نیز بهروشنی فرمودند اگر آمریکا از خوی استکباری خود دست بردارد، آنگاه میتوان تازه بررسی کرد که آیا گفتوگو و ارتباط با آن کشور ممکن است یا خیر اما تا زمانی که این خوی مستکبرانه پابرجاست، هیچ مذاکرهای منتج به نتیجه نخواهد شد.
ایکنا ـ برخی میگویند دشمنی آمریکا با ایران از زمان تسخیر لانه جاسوسی آغاز شده است و حال آنکه ریشههای آن به عقبتر و ملیشدن صنعت نفت و دولت مصدق باز میگردد. چه میزان لازم است تا به صورت دقیق تاریخ این دشمنی برای نسل جوان تببین شود؟
قطعا اینکه برخی بخواهند اختلاف ایران و آمریکا را به امور ظاهری و مباحث شعاری ارتباط دهند، این نگاه بسیار سطحی و نوعی «ردگمکنی» است. واقعیت این است که حتی ایالات متحده آمریکا با ایران اسلامی امروز مخالفت ندارد. دشمنی آمریکا با ملت ایران سابقهای تاریخی دارد و به سالها پیش از انقلاب اسلامی برمیگردد. کافی است به دوران ملی شدن صنعت نفت نگاه کنیم؛ در آن زمان هنوز جمهوری اسلامی شکل نگرفته بود اما وقتی مردم ایران اراده کردند روی پای خود بایستند و منابع نفتی کشورشان را از سیطره بیگانگان خارج کنند و منافع نفت آمریکا را تأمین نکنند، آمریکا بلافاصله کودتا کرد، بسیاری از مردم را به خاک و خون کشید و سلطه رسانهای و سیاسی خود را بر کشور حاکم ساخت.
بنابراین، شعار «مرگ بر آمریکا» به عنوان یک شعار احساسی یا مقطعی نیست بلکه شعار جدی از سوی ملت ایران است که بیانگر اعتراض ملت ایران به ظلم و ستم نظام سلطه است و تا زمانی که این ظلم و تجاوز از سوی آمریکا ادامه داشته باشد، این شعار هم پابرجا خواهد بود.
برخلاف تصور برخی، قهر آمریکا با جمهوری اسلامی و عدم همراهی آمریکا با نظام جمهوری اسلامی ایران نه به خاطر شعار «مرگ بر آمریکا» است و نه به خاطر تسخیر لانه جاسوسی. اصل دشمنی آنها با ایران، به خاطر استقلالخواهی و اقتدار ملتی است که دیگر حاضر نیست زیر سلطه باشد. آمریکا نمیخواهد کشوری مستقل، قوی و الهامبخش به نام ایران اسلامی در برابرش قد علم کند؛ و همین است که تقابل میان دو طرف را ذاتی کرده است.
ایکنا ـ آیا این روحیه استکباری آمریکا صرفاً در تقابل با ایران است یا شامل سایر کشورها هم میشود؟
خیر، این موضوع مختص ایران نیست. هر کشوری که بخواهد روی پای خود بایستد، استقلالش را حفظ کند و در مقابل آمریکا تسلیم نشود، با همین خوی استکباری روبرو میشود. آمریکا ذاتاً نمیتواند تحمل کند کشوری مستقل در برابرش قد علم کند. به همین دلیل است که هر ملتی بخواهد مسیر استقلال و عزت خود را طی کند، مورد دشمنی آمریکا قرار میگیرد.
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب بر «جهاد تبیین» و آگاهیبخشی درباره دشمنی آمریکا تأکید دارند. در این زمینه نقش نخبگان و رسانهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که ما در حوزه اطلاعرسانی و تبیین وقایع تاریخی، بهویژه درباره رفتار آمریکا حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کوتاهی کردهایم. رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که بخشی از اسناد منتشرشده از لانه جاسوسی آمریکا باید در کتب درسی گنجانده شود تا نسل جوان ما با سابقه دشمنی آمریکا با ملت ایران آشنا شود.
نخبگان جامعه، رسانهها و همه دستگاههای فرهنگی و آموزشی در این زمینه وظیفه سنگینی دارند. هم کسانی که مستقیماً با مردم در ارتباطند، مثل ائمه جمعه و جماعات و هم نهادهایی که غیرمستقیم از طریق ابزارهای فرهنگی مانند فیلم، انیمیشن و فضای مجازی با کودکان، نوجوانان و جوانان سخن میگویند، باید فعالانه وارد میدان روشنگری شوند.
هدف این است که نسل جدید بداند دشمنی آمریکا با ایران از کجا ریشه میگیرد و چرا پایانپذیر نیست. این همان معنای جهاد تبیین است؛ یعنی بیان درست واقعیتها برای جلوگیری از تحریف تاریخ.
ایکنا ـ با اشاره به «جنگ ۱۲روزه» که از آن یاد کردید، این تجربه چه پیامی برای جامعه امروز دارد؟
در جریان جنگ تحمیلی ۱۲روزه، همدلی و اتحاد ملی در جامعه به اوج رسید. مردم ما نشان دادند وقتی پای دفاع از کشور در میان است، یکصدا میشوند و در کنار مسئولان میایستند. این تجربه ارزشمند باید در سایر حوزهها هم تکرار شود؛ بهویژه در عرصه اقتصاد و تولید ملی.
اگر بتوانیم همان روحیه همبستگی و باور به توان داخلی را که در دوران دفاع مقدس داشتیم، در حوزههای دیگر نیز تقویت کنیم، قطعاً موفق خواهیم شد.
ایکنا ـ امروز چه میزان لازم است تا راهبرد اساسی ایران قوی در حوزههای مختلف به ویژه در حوزه اقتصاد عملیاتی شود؟
اگر بنا داریم در دنیای کنونی حرف خود را پیش ببریم و نتایج آن را ببینیم، باید قدرت خود را بالا ببریم. این قدرت و قوت در حوزه نرمافزاری خصوصا پس از جنگ تحمیلی 12 روزه به وجود آمد. یعنی همدلی و وحدتی که بین مردم در دفاع از کشور در جنگ 12 روزه به وجود آمد، امتیاز بالایی را ایران توانست کسب کند که دشمن نیز آن را متوجه شد.
اما در حوزه سختافزاری، اقتصادی و اجتماعی باید تلاشهای لازم را انجام دهیم. در حوزههای نظامی و دفاعی، به لطف خدا و تلاش نیروهای مسلح، پیشرفتهای چشمگیری داشتهایم و در حوزه دفاعی به روزرسانیهای لازم انجام شده است و امروز از توان موشکی و دفاعی قابلتوجهی برخورداریم.
در حوزه اقتصاد هنوز به توفیقات کافی دست نیافتهایم. دولت نباید خود را رقیب مردم و بخش خصوصی بداند. هر زمان که در این ۴۷ سال، به مردم اعتماد کردیم و آنها را پای کار آوردیم، از سختترین گردنهها عبور کردهایم. در اقتصاد هم همین قاعده صادق است.
اگر دولت زمینه حضور مردم را فراهم کند و فقط نقش تسهیلگر را داشته باشد و احساس رقابت با مردم و بخش خصوصی نکند و صرفا زمینههای حضور و رشد و شکوفایی مردم را فراهم کند، لذا ضعفهایی مثل گرانی، تورم و مشکلات تولید به سرعت برطرف خواهد شد. حضور واقعی مردم در عرصه اقتصادی میتواند قدرت نظام را در این حوزه هم به دنیا نشان دهد.
ایکنا ـ رفتارها و گفتارهای اخیر مقامات آمریکایی مخصوصاً ترامپ چقدر این چهره عریان استکباری آمریکا را برای افکار عمومی دنیا آشکار کرده است؟ از این فرصت چگونه باید استفاده کرد؟
واقعیت این است که خصلت استکباری آمریکا موضوع جدیدی نیست و از ابتدا در ساختار قوای این کشور وجود داشته؛ اما گاهی اوقات این چهره پشت نقابهایی پنهان میشد. در طول ۴۷ سال یا بهتر بگویم بیش از چهار دهه، هر رئیسجمهوری که در آمریکا روی کار آمده، این روحیه را داشته است. با این حال، رئیسجمهور کنونی آمریکا یک ویژگی خاص دارد که به نظر من «مرد قمارباز» نامیدن او مصداق دارد: او با رفتارها و اظهاراتش چهره واقعی آمریکا را بیپردهتر نشان میدهد.
وقتی رئیسجمهوری از آمریکا اظهارنظراتی میکند که نشاندهنده تسلط و برتریطلبی مطلق است، مثلاً جملاتی که از قدرت هستهای یا تسلط جهانی سخن میگوید، این دیگر یک نقاب نیست؛ این نمایش آشکاری از جانیبودن و بیپروایی در استفاده از زور است. چنین رفتاری بهترین سند برای اثبات ماهیت استکباری رژیم آمریکاست.
ایکنا ـ آیا میشود از این موقعیت در جهاد تبیین استفاده کرد؟
قطعاً. ما در حوزه رسانهای باید از این فرصت استفاده کنیم. اگر متن سخنرانیها، مصاحبهها و رفتارهای این چهرههای آمریکایی را بهدرستی و با قوت منتقل کنیم، بهطور مؤثر جهاد تبیین انجام شده است. این کار باعث میشود مردم بهویژه نسل جوان خود بتوانند قضاوت کنند و بفهمند که دشمنی آمریکا ریشهای و ساختاری است، نه نتیجه یک سوءفهم مقطعی یا یک اتفاق خاص.
روش کار رسانهها باید شفاف و مستقیم باشد: نقلقولهای مهم را منتشر کنند، تحلیلهای مستند ارائه دهند و با زبانی که برای اقشار مختلف قابلفهم است، نشان دهند که این رفتارها چگونه نشاندهنده یک سیاست بلندمدت است. این بهترین نوع روشنگری است تا نقابها بیفتند و حقیقت برای تودهها قابلفهم شود.