ایکنا از یک نمایشگاه کوچک گزارش می‌دهد
مواجهه دانشجویان با گرانی و نایابی کتاب

کتاببه گزارش ایکنا، دانشگاه تهران، این پیرِ همیشه جوانِ فرهنگ و هنر، از دهه‌های دور تاکنون در هر رویداد فرهنگی از تئاتر و نمایش گرفته تا همایش‌های سینمایی و ادبی نامی آشنا و پیشرو بوده است. هر دانشکده، به‌اقتضای رشته‌هایی که در آن تدریس می‌شود، رنگ و بوی خاصی به فعالیت‌های فرهنگی دانشگاه می‌بخشد؛ اما در هفته کتاب و کتابخوانی، نگاه‌ها بیش از هر زمان دیگری به سمت دانشکده ادبیات می‌چرخد؛ جایی که امسال به همت معاونت فرهنگی، نمایشگاه کتابی کوچک اما صمیمی و پررونق در راهروهای قدیمی‌اش برپا شده است.

انتشارات معتبری چون نی، نو، روزانه، مرکز و چند نشر شناخته‌شده دیگر، هر یک میزی چوبی را اشغال کرده‌اند و کتاب‌های رنگارنگشان را روی آن چیده‌اند. نمایشگاهی کوچک، اما با تفاوت تخفیف‌های ۱۵ تا ۲۰ درصدی که چشم هر دانشجویی را روشن می‌کند؛ تخفیف‌هایی که اگر کمی گفت‌وگو و چانه‌زدن چاشنی خرید شود، حتی بیشتر هم می‌شود.

تخفیف لطف به دانشجو نیست

در میان این میزها، با یکی از کتاب‌فروش‌ها سر صحبت را باز می‌کنم؛ مردی میانسال به نام آقای شمس، که کتاب‌هایی از نشرهای ماهی، نو، چشمه و چند نشر دیگر را روی میز خود ردیف کرده است. کنار او بوی کاغذ نو در هوا پخش می‌شود. آقای شمس رمان‌های پرخواننده و کتاب‌های تاریخ پرمخاطبی را عرضه می‌کند و مانند بسیاری از اهالی کتاب، از هزینه‌های سرسام‌آور چاپ و تولید گلایه دارد. او اما تخفیف‌دادن به دانشجوها را «حق» می‌داند، نه لطف. با صداقت می‌گوید: «فکر نکنید کسی به ما گفته تخفیف بدهید و بعد جبرانش می‌کنیم. نه، این‌طور نیست. این تخفیف‌ها از جیب خود ماست. وگرنه در مراکز پخش، کتاب‌ها همان قیمت پشت جلد خرید و فروش می‌شوند».

حرف را به موضوعی می‌کشاند که همیشه زیر پوست هر نمایشگاه کتاب جریان دارد، تخفیف‌های دانشجویی. همان خواسته‌ همیشگی دانشجوها که در روزگار گرانی نجات‌بخش است. شمس سری تکان می‌دهد و ادامه می‌دهد: «اینکه دانشجو فقط در نمایشگاه‌های سالانه بتواند با ۵۰ درصد تخفیف خرید مجازی انجام دهد کافی نیست. کاش فکر اساسی‌تری شود؛ مثلا ساز و کاری تعریف شود که دانشجوها حداقل برای کتاب‌های درسی‌شان در طول سال تخفیف داشته باشند».

از کتاب‌های پرفروش این روزها که می‌پرسم، لبخندی می‌زند و می‌گوید: «بچه‌ها معمولاً رمان می‌خرند و کتاب‌های تاریخی. مخصوصا آنهایی که درباره پهلوی‌ها و تاریخ معاصر نوشته شده‌اند». کمی مکث می‌کند و وقتی از سلیقه شخصی‌اش می‌پرسم، بدون وقفه از عشقش به ادبیات کلاسیک روسیه می‌گوید؛ از داستان‌هایی که به قول خودش «آدم را در میانه سرما و تاریکی، با چراغی روشن رها می‌کنند». می‌گوید خواندنشان را همیشه به دانشجوها توصیه می‌کند؛ چون معتقد است ادبیات روسیه می‌تواند جور دیگری فکر کردن را یاد بدهد.

کتاب

استقبال دانشجویان از آثار فلسفی 

چند قدم آن‌طرف‌تر، غرفه نشر «روزانه و بایگانی» قرار دارد؛ از آن نشرهایی که شاید نامشان برای همه آشنا نباشد، اما هر کس کتابی از آنها خوانده باشد، خوب می‌داند که پای کیفیت وسط است. کتاب‌هایی که با زبانی ساده از علوم اجتماعی جهان حرف می‌زنند، یا تاریخ را همراه با عکس‌هایی دقیق و جذاب روایت می‌کنند. مجموعه‌ای از کتاب‌های فلسفی هم روی میز خودنمایی می‌کند؛ با قیمت‌هایی مناسب که با تخفیفِ ویژه نمایشگاه حتی وسوسه‌کننده‌تر هم می‌شوند.

فروشنده غرفه، میان مرتب‌کردن کتاب‌ها، از استقبال دانشجوها از آثار فلسفی می‌گوید. توضیح می‌دهد که برای بسیاری از آنها «فلسفه مثل یک کاوش درونی است؛ انگار که دنبال راهی باشند برای فهمیدن خودشان، نه فقط جهان». از لحنش پیداست که این استقبال، برای او فقط آمار فروش نیست؛ نشانه‌ای است از اینکه نسل جوان هنوز هم جست‌وجوی فکری را جدی می‌گیرد.

این قفسه‌ها به همین چند کتاب محدود نمی‌شود؛ کمی آن‌سوتر، کتاب‌های دینی، آثار اندیشه‌ای امام خمینی و نوشته‌های انقلابی هم مخاطبان وفادار خودشان را گرد می‌آورند. همان چهره‌های آشنا که ساعت‌ها کنار فروشنده می‌ایستند، درباره نظریه‌های مختلف بحث می‌کنند، از دلِ هر صفحه ایده‌ای تازه بیرون می‌کشند و برای هم توضیح می‌دهند. فروشنده غرفه با لبخندی از سر رضایت می‌گوید: «خدا را شکر، هم فروش خوب بوده، هم تعداد مخاطب‌ها بیشتر از چیزی شد که فکرش را می‌کردیم».

بن ۴۰ هزار تومانی دردی دوا نمی‌کند

همیشه لازم نیست فقط صدای فروشندگان و ناشران به گوش برسد. گاهی وقت‌ها باید سراغ خریداران رفت و در این نمایشگاه، بیش از همه، این دانشجوها هستند که شنیده می‌شوند. دانشجویانی که نه فقط مشتری، که ناظر و تحلیلگر صحنه‌اند و حرف‌های خودشان را درباره صنف کتاب و تجربه خرید از کتابفروشان دارند. آنها با نگاهی دقیق و گاه کنجکاو، از دغدغه‌های کوچک و بزرگ دنیای کتاب می‌گویند؛ از قیمت‌ها، انتخاب‌ها و حتی نحوه ارائه کتاب‌ها و با همین کلمات، روایت دیگری از نمایشگاه شکل می‌گیرد که کمتر کسی به آن توجه می‌کند.

با گروهی دانشجو شروع به صحبت درباره قیمت‌ها می‌کنم. یکی از آنها که خودش را بیتا معرفی می‌کند می‌گوید مدتی با خود فکر می‌کرده که گرانی کتاب مسئله‌ای چندان جدی نیست؛ چون در زندگی روزمره برای بسیاری از چیزها هزینه‌های به‌مراتب بالاتری پرداخت می‌کنیم. توضیح می‌دهد: «هر روز برای قهوه یا بسته‌های اینترنتی هزینه می‌دهیم و زمان زیادی را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانیم. این‌ها در مجموع رقم قابل توجهی می‌شود». به همین دلیل در ابتدای امر با خود استدلال می‌کرده است که اگر چنین هزینه‌هایی را می‌پذیرد، می‌تواند بخشی از آن را صرف خرید کتاب نیز کند.

اما به‌تدریج در مواجهه مستقیم با قیمت‌ها، نگاهش تغییر کرده است: «از یک جایی به بعد دیدم قیمت کتاب‌ها واقعا بالاست و حتی به مرزهای غیرمعقول و میلیونی‌شدن نزدیک می‌شود». او در عین حال که بخشی از این افزایش را ناشی از قیمت کاغذ و هزینه‌های تولید می‌داند، تأکید می‌کند که برخی قیمت‌ها به هیچ‌وجه منطقی نیستند. به باور او، تخفیف‌های موجود به‌ویژه تخفیف‌های دانشجویی نیز عملاً تأثیر چندانی ندارند. پیشنهاد می‌دهد که طرح‌هایی در قالب «بن» یا نوعی کالابرگ می‌تواند کارآمدتر باشد؛ طرحی که طی آن هر دانشجو در هر ترم بودجه مشخصی برای خرید کتاب در اختیار داشته باشد.

از نظر او، دسترسی به کتاب در کتابخانه‌ها تا حدی رضایت‌بخش است، اما مسئله اصلی خرید کتاب و هزینه بالای آن است. او توضیح می‌دهد که کاهش قدرت خرید باعث می‌شود کتاب‌های کمتری وارد بازار شوند و در نتیجه برخی عنوان‌ها به سختی پیدا شوند. مثالی می‌زند: «برای تهیه یک نسخه شاهنامه نثر تلاش می‌کردم، اما هم قیمت آن بسیار بالا بود و هم عملاً در بازار یافت نمی‌شد».

در ادامه درباره عادت‌های مطالعه‌اش نیز توضیح می‌دهد: «به‌عنوان دانشجو چندان اهل خواندن کتاب‌های تخصصی نیستم. بیشتر ترجیح می‌دهم در حوزه رشته‌ام از طریق فیلم‌های آموزشی، پادکست یا روش‌های تجربی یاد بگیرم». با این حال همین مسئله باعث می‌شود درباره شیوه‌های حمایتی واقع‌بینانه‌تر سخن بگوید. او معتقد است بن‌هایی که در نمایشگاه کتاب با مبالغ ناچیز برای مثال چهل هزار تومان ارائه می‌شوند، کارایی ملموسی ندارند و لازم است میزان این حمایت‌ها به شکل جدی افزایش یابد.

کتاب

ترجیح دانشجویان به PDF به‌جای کتاب درسی

عاطفه، دانشجوی زبان انگلیسی، درباره قیمت کتاب‌ها توضیح می‌دهد که افزایش قیمت در سال‌های اخیر به حدی بوده که امکان خرید بسیاری از کتاب‌ها برای او و دیگر دانشجویان تقریباً از بین رفته است. او مثالی از کتابی می‌آورد که در سال ۱۳۹۹ با قیمت ۵۷ هزار تومان خریده بود؛ کتابی با حجم نزدیک به 200 صفحه که امروز «قطعاً بالای 400 هزار تومان» قیمت دارد. عاطفه تأکید می‌کند که در حال حاضر امکان خرید مجدد چنین کتابی را ندارد و این افزایش قیمت در کتاب‌های تألیفی نیز کاملاً محسوس شده است. 

او درباره کتاب‌های درسی دانشگاه نیز تجربه مشابهی دارد. می‌گوید: «قیمت کتاب‌های درسی آن‌قدر بالا بود که ترجیح می‌دادم فقط دنبال نسخه PDF بگردم. اگر PDF پیدا نمی‌کردم، از خیر آن منبع می‌گذشتم». این موضوع برای او نشان می‌دهد که قیمت کتاب نه‌تنها کتاب‌خوانی عمومی، بلکه دسترسی به منابع آموزشی ضروری را هم تهدید می‌کند.

عاطفه انتقاد جدی به نحوه ارائه تخفیف‌ها دارد: «تخفیف واقعی و قابل اتکا تقریبا وجود ندارد». او نمونه‌ای از نمایشگاه کتاب را روایت می‌کند؛ جایی که کتابی را دیده بود که قیمت پشت جلد آن ۵۰ هزار تومان بود، اما روی آن برچسب قیمت ۱۲۰ هزار تومان زده بودند. وقتی اعتراض کرده، یکی از فروشندگان غرفه دیگری توضیح داده: «کتاب‌هایی که فروش نمی‌روند را با قیمت بالاتر در نمایشگاه عرضه می‌کنند و انتشارات اجازه این کار را می‌دهد.» برای او غیرقابل‌پذیرش بوده که کتابی با «بیش از دو برابر قیمت اصلی» در نمایشگاهی فروخته شود که انتظار می‌رود محل ارائه قیمت‌های مناسب باشد.

در بخش مربوط به دسترسی به کتاب‌های تخصصی، عاطفه تجربه متفاوتی را شرح می‌دهد. او می‌گوید منابع رشته زبان انگلیسی در هر کتاب‌فروشی پیدا نمی‌شوند و معمولا باید سراغ انتشارات خاصی رفت. با این حال، حتی در آن مراکز نیز یافتن برخی کتاب‌ها دشوار است: «بی‌انصافی است که استاد منبعی را معرفی کند اما راهنمایی نکند که چطور می‌توان آن را تهیه کرد.» با وجود این دانشجو معتقد است که دسترسی کلی دانشجویان زبان انگلیسی نسبتا بهتر است؛ زیرا می‌دانند برای کتاب‌های اصلی باید به کدام مراکز مراجعه کنند: «برخی عناوین آن‌قدر کمیاب‌اند که حتی استادان هم در تهیه آنها راهنمایی دقیقی ندارند.»

کتاب

کمبود و نایابی منابع در شهرهای کوچک

دلارا هم یکی دیگر از دانشجویانی است که با او صحبت می‌کنم. او می‌گوید مشکل اصلی دانشجویان، قیمت بالای کتاب‌هاست؛ به‌ویژه کتاب‌های تخصصی و ترجمه‌ شده: «هزینه کتاب‌ها با بودجه یک دانشجو هم‌خوانی ندارد و بسیاری از دانشجویان ناچار می‌شوند میان تهیه کتاب و سایر مخارج ضروری انتخاب کنند.»  انتخابی که به گفته او اغلب به ضرر یادگیری تمام می‌شود.

به‌باور این دانشجو، تخفیف‌ها در ظاهر مفیدند، اما به‌دلیل مقطعی و محدود بودن، تاثیر چندانی ندارند: «تخفیف‌ها واقعی نیستند یا فقط در مناسبت‌ها ارائه می‌شوند. دانشجویان به یک نظام تخفیف پایدار نیاز دارند؛ سازوکاری مشخص که خرید کتاب را قابل برنامه‌ریزی کند».

مسئله دیگری که دلارا بر آن تأکید می‌کند، دشواری دسترسی به کتاب‌هاست. او می‌گوید بسیاری از منابع تخصصی یا نایاب‌ هستند یا تجدید چاپشان زمان‌بر است: «در شهرهای کوچک پیدا کردن بعضی کتاب‌ها تقریبا غیرممکن می‌شود و نسخه‌های الکترونیکی قابل اعتماد نیز همیشه در دسترس نیست».

در توضیح سلیقه مطالعاتی دانشجویان، اشاره می‌کند که رمان، ادبیات داستانی، روانشناسی و کتاب‌های توسعه فردی همچنان محبوب‌اند. با این حال می‌گوید: «کتاب‌های رشته‌‌هایی مانند مدیریت اهمیت ویژه دارند؛ چون هر ترم به آنها نیاز پیدا می‌کنیم. نبود این منابع، مستقیما روند یادگیری را مختل می‌کند».

او در پایان از خواسته‌های مشخص دانشجویان سخن می‌گوید: «تخفیف دائمی، کارت خرید کتاب دانشجویی، نسخه‌های الکترونیکی با قیمت مناسب‌تر و دسترسی بهتر در کتابخانه‌های دانشگاه» و  معتقد است: «اگر دانشگاه منابع را کامل فراهم کند، دانشجو مجبور نیست هر ترم برای هر درس کتاب جداگانه بخرد».