گزارش ایکنا از مسیر کتابگردی ۱۴۰۴
چراغ فرهنگ هنوز روشن است

چراغ فرهنگ روشن است، یک روز با کتاب‌ها و کتابفروشان

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ صبح پنجشنبه، 29 آبان، خیابان کریمخان حال‌وهوای دیگری داشت؛ همهمه آرام کتاب‌دوستان و نور آفتاب پاییزی، همه با هم یکی شده بود تا دوباره یک سنت فرهنگی دیرپا جان بگیرد؛ «کتاب‌گردی در تهران»؛ سنتی که احمد مسجدجامعی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اسبق، آن را بیش از یک دهه پیش بنا گذاشت؛ آیینی که هر سال در آخرین روز از هفته کتاب برگزار می‌شود و قرار است یادآور روزهایی باشد که کتابفروشی‌ها پاتوق دلنشین اهل فرهنگ و مجالی برای گپ‌و‌گفت‌های بی‌پایان بود.

امسال دوازدهمین سالی بود که این سنت فرهنگی گرامی داشته شد. صبح زود، جمعی از چهره‌های شناخته‌شده حوزه فرهنگ، هنر و رسانه، همراه با اهالی نشر و کتابفروشان، گرد هم آمدند تا در کنار احمد مسجدجامعی، مسیر آشنای کتاب‌گردی را آغاز کنند. کاروان کوچک فرهنگی از کتابفروشی «گویا» در قلب راسته کتابفروشی‌های خیابان کریمخان به راه افتاد. در بین همراهان، نام‌هایی چون ابراهیم حیدری، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران؛ رائد فریدزاده، رئیس سازمان سینمایی؛ ابراهیم کریمی، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران؛ سهیل محمودی، اسدالله امرایی، علی کاشفی خوانساری، نادر قدیانی، داریوش مودبیان، مهدی اسماعیلی‌راد و امیر حسین‌زادگان دیده می‌شد. فضا صمیمی بود؛ آن‌قدر که درست پس از خوش‌آمدگویی احمد مسجدجامعی، سهیل محمودی ایستاد و چند بیت شعر خواند و جمع را برای آغاز این آیین آماده‌تر کرد.

اما ریشه این مراسم کجاست؟ برای فهمیدن آن باید کمی به عقب برگشت؛ به سال‌هایی که مسجدجامعی در شورای شهر تهران حضور داشت. همان روزها بود که نخستین جرقه «کتاب‌گردی» در ذهن او زده شد؛ جرقه‌ای برآمده از دغدغه همبستگی و دلتنگی برای روزگاری که کتابفروشی‌ها، پاتوق عصرانه فرهنگ‌دوستان بودند. او بارها گفته که آن زمان‌ها، کتابفروشی‌ها فقط محل خرید کتاب نبودند؛ صندلی‌هایی ساده، سماوری جوشان و چای تازه، جمعی از اهل فرهنگ را گرد هم می‌آورد و بحث‌ها ساعت‌ها ادامه داشت.

مسجدجامعی با کمی حسرت اما امیدوار توضیح می‌دهد: «کافه‌کتاب‌ها چیز تازه‌ای نیستند. قدیم‌ها هم صندلی بود، هم چای و هم بحث کتاب. اما این فضاها کم‌کم فراموش شد. فکر کردیم باید کتابفروشی‌ها دوباره در ویترین جامعه قرار گیرند؛ دیده شوند. همین شد که ایده کتاب‌گردی را بنیان گذاشتیم تا کتاب معرفی شود و کتابفروشی‌ها جان دوباره بگیرند».

در سال‌های نخست این آیین، چهره‌هایی چون کامران فانی، محمود دولت‌آبادی و احمدرضا احمدی نیز در جمع کتاب‌گردها حضور داشتند؛ نام‌هایی که وزن فرهنگی‌شان خود گواه اهمیت این حرکت است. مسجدجامعی اعتقاد دارد جامعه هنوز هم به چنین حلقه‌هایی نیاز دارد؛ حلقه‌هایی که کتاب را بهانه می‌کنند تا آدم‌ها دوباره کنار هم بنشینند. «کتاب» همان‌طور که او می‌گوید، حلقه وصل جامعه است و حالا پس از 12 سال، کتاب‌گردی چنان جا افتاده که دیگر صرفاً برنامه‌ای مناسبتی نیست؛ تبدیل به آیینی فرهنگی شده که هر سال رویش تازه می‌دهد.

کتاب

شهرکتاب فرهنگ؛ ۲۴ سال همراه محله

محله یوسف‌آباد با کوچه‌های آرام و بافت قدیمی‌اش، هنوز چند کتابفروشی باسابقه را در دل خود نگه داشته است؛ کتابفروشی‌هایی که سال‌هاست حضورشان به بخشی از هویت محله تبدیل شده است. اولین توقف کاروان کتاب‌گردی در این محله، شهرکتاب فرهنگ بود؛ کتابفروشی‌ای با سابقه‌ای نزدیک به ۲۴ سال که مشتریان ثابت و چندنسلی آن، چهره آشنا و همیشگی‌اش هستند.

در میانه همین رفت‌وآمدها، دختر بچه‌ای ۹ ساله به نام نورا وارد کتابفروشی شد؛ آمده بود تا برای تولد یکی از دوستانش کتابی هدیه بگیرد اما خودش هدیه گرفت. مسجدجامعی و همراهانش کنار او ایستادند، کتاب‌هایی از حوزه کودک و نوجوان را معرفی کردند و انتخاب نهایی را به خودش سپردند. نورا پس از گشتی کوتاه میان قفسه‌ها، کتاب «دایره کوچک به احساس نیاز دارد» را انتخاب کرد؛ اثری که سهیل محمودی در نخستین صفحه آن نوشته بود: «برای انسان موفق فردا». محمودی، مسجدجامعی و رسول مرادی نیز این کتاب را برای نورا امضا کردند تا یادگاری این حضور کوچک و صمیمی باشد.

در ادامه دیدار، محمدتقی نگاری، مدیر کتابفروشی، از وضعیت حقوق و به‌ویژه موضوع بازنشستگی کارکنان این صنف گلایه کرد. او از آقای گودرزی، همکار قدیمی کتابفروشی یاد کرد؛ فردی که سال‌ها در اینجا مشغول بوده و پس از بازنشستگی نیز همچنان مشتری‌ها سراغش را می‌گیرند. نگاری در توضیح وضعیت موجود گفت: «حقوقی که برای این قشر تعیین شده بسیار پایین است. تعرفه‌ای که برای کسبه در نظر گرفته‌اند پاسخگوی نیازها نیست و مشکلات معیشتی جدی ایجاد می‌کند. امیدوارم شرایطی فراهم شود تا تعرفه حقوق کارکنان اصلاح شود» .مسجدجامعی نیز در پاسخ، قول داد این مسئله را از طریق اتحادیه ناشران و همچنین تأمین اجتماعی پیگیری کند.

کتاب

ترجمه‌محوری در سلیقه خوانندگان

پس از پایان بازدید از شهر کتاب فرهنگ، کاروان کتاب‌گردی به سمت کتابفروشی «حلزون» به حرکت درآمد؛ جایی که محمودی آن را فضایی با حال و هوای «فرهنگستانی» توصیف می‌کند؛ جایی با چراغ‌های نیمه‌روشن و موسیقی پس‌زمینه که حس قدم زدن در دنیای ادبیات را دو چندان می‌کند.

مالک این کتابفروشی، مجید ابراهیم‌پور، همراه با همسرش بنفشه خسروی، حدود یک سال است که اینجا را راه‌اندازی کرده‌اند، اگرچه پیش‌تر در جای دیگری تجربه مدیریت کتابفروشی داشته‌اند. ابراهیم‌پور درباره سلایق مخاطبان می‌گوید: «خیلی دوست دارم ادبیات ایران را معرفی کنم، اما بیشتر مشتری‌ها ترجیح می‌دهند آثار ترجمه‌ای، به‌خصوص از آمریکای لاتین، بخوانند». او همچنین به علاقه مردم به رمان‌های علوم اجتماعی و فلسفه اشاره می‌کند.

حالا فضای کتابفروشی به محل بحث و تبادل نظر درباره آثار ترجمه‌ای تبدیل شده است و هر کس از زاویه نگاه خودش نظری می‌دهد. مسجدجامعی هم اهمیت ترجمه آثار کلاسیک را یادآوری می‌کند و می‌گوید: «ادبیات پویاست و هر چند سال یک‌بار نیاز به ترجمه مجدد آثار کلاسیک دارد تا نسل‌های جدید هم با این گنجینه‌ها آشنا شوند.» ابراهیم‌پور و خسروی خود نیز تجربه‌ای ملموس از ادبیات اجتماعی دارند؛ آنها کتاب «خشم شهری، شورش طردشدگان» را در انتشارات چرخ ترجمه کرده‌اند، اثری که در حوزه علوم اجتماعی است و به تازگی به چاپ هفتم رسیده است.

کتاب

بدرقه جاویدان؛ کتابفروشی با ریشه قاجاری

کاروان کتاب‌گردی پس از بازدید از کتابفروشی «حلزون»، به سمت کتابفروشی «بدرقه جاویدان» در مسیر خود ادامه داد؛ مکانی که نسل در نسل، میراث‌دار خانواده‌ای از کتابفروشان بوده و همچنان در قلب اهالی فرهنگ جایگاه ویژه‌ای دارد. این خاندان اصالتاً خوانساری هستند و سابقه فعالیتشان در حوزه کتابفروشی به دوران قاجار بازمی‌گردد و از دیرباز به تأسیس و اداره نشر و کتابفروشی مشغول بوده‌اند.

از این نقطه مسیر، علیرضا تاش نیز به جمع همراهان مسجدجامعی پیوست و بر صمیمیت و تعامل فرهنگی مراسم افزود. مسجدجامعی با اشاره به پیشینه مکان این کتابفروشی، گفت: «این محل پیش از این جواهرفروشی بود و تبدیل آن به کتابفروشی اتفاقی خوشحال‌کننده است. این خاندان تاکنون ۱۴ نشر را تأسیس کرده‌اند و نقش مهمی در فرهنگ و نشر کشور دارند». در همین دیدار، مسجدجامعی خبر داد که اجلاسی در خوانسار برگزار خواهد شد تا نقش کتابفروشی‌ها و اهالی فرهنگ این منطقه در شکل‌گیری فضای فرهنگی پایتخت مورد بررسی و قدردانی قرار گیرد.

علیرضا علمی، مدیر کتابفروشی «بدرقه جاویدان» در این بازدید به دغدغه‌های صنفی اشاره کرد و با بیان اینکه قیمت کتاب‌های چاپ جدید افزایش یافته، ابراز امیدواری کرد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینه تأمین کاغذ و حمایت از کتابفروشان، تدابیر ویژه‌ای اتخاذ کند تا این حلقه فرهنگی بتواند به فعالیت خود ادامه دهد.

کتاب

کتابفروشی ۳۰ متری با تاریخ ۵۵ ساله

در مسیر دوازدهمین دوره کتاب‌گردی، کاروان فرهنگی به کتابفروشی «بهجت» رسید؛ جایی کوچک اما با تاریخ طولانی، که فعالیتش از سال ۱۳۴۸ آغاز شده است. این کتابفروشی با ۳۰ متر مربع فضای محدود، سال‌ها میزبان علاقه‌مندان به کتاب و جمع‌های فرهنگی بوده است.

محمدعلی بهجت، مدیر کتابفروشی، از روزهای گذشته روایت کرد: «در دهه‌های گذشته مردم برای خرید کتاب پشت در صف می‌ایستادند. اینجا محل ملاقات نویسندگان و هنرمندان بود؛ افرادی مثل ابوالقاسم حالت و ابوالقاسم پاینده و بسیاری از اهل تئاتر و ادبیات که کتابفروشی برایشان حکم یک محل جمع و تبادل نظر داشت.» او اشاره کرد که کتاب‌های مربوط به تئاتر، بیشترین فروش را داشتند، چرا که برای فعالان این عرصه، بهجت جایگاهی شبیه یک صحنه کوچک فرهنگی بود.

در کنار خاطره‌ها، بهجت از چالش‌های نشر در سال‌های اخیر نیز گفت و اینکه چگونه سعی می‌کند فعالیت کتابفروشی را با توان محدودش ادامه دهد: «تیراژ برخی کتاب‌ها به 10 نسخه رسیده است. کم است، اما همین نسخه‌های محدود هم بعدا اثرگذار خواهند بود. بعضی از کتاب‌های ما حتی تا ۱۵۰ نسخه چاپ می‌شوند و همین محدودیت‌ها باعث می‌شود هر نسخه اهمیت بیشتری پیدا کند.»

کتاب

افزایش قیمت‌ها خریداران را منصرف می‌کند

کاروان فرهنگی به کتابسرای «تندیس» رسید؛ کتابفروشی‌ای که از سال ۱۳۶۳ با همت زنده‌یاد حسین میرباقری آغاز به کار کرده و هنوز پس از چهار دهه، فعال است.

علی میرباقری، مدیر این کتابفروشی، با قرائت متنی آغاز هفته کتاب را به همه کتابفروشان، ناشران، نویسندگان، مترجمان و علاقه‌مندان به کتاب تبریک گفت و ضمن آن، به مشکلات و دغدغه‌های نشر نیز اشاره کرد: «اینجا یک کتابفروشی قدیمی است که با وجود تمام ناملایمات و سختی‌ها هنوز سرپا ایستاده است. در جایی که رستوران‌ها و فست‌فودها از ما معروف‌تر شده‌اند، ما هنوز نفس می‌کشیم و جایی ساخته‌ایم برای کتاب‌ها، کتابخوان‌ها، نویسنده‌ها و مترجمان».

میرباقری تأکید کرد که او و تیمش همواره تلاش کرده‌اند تا در حد توان دوام بیاورند، اما شرایط اقتصادی و گرانی کاغذ، خدمات چاپ و هزینه‌های سربار، بر وضعیت کتاب و مراجعه‌کنندگان تأثیر گذاشته است: «تعداد کسانی که با ذوق و شوق برای خرید کتاب مراجعه می‌کنند و با قیمت‌های جدید مواجه می‌شوند و منصرف می‌شوند، روز به‌ روز بیشتر از تعداد خریداران واقعی است. این موضوع برای ما مایه تأسف و حسرت است.»

با وجود این چالش‌ها، از همراهی مستمر مخاطبان و علاقه‌مندان به کتاب صحبت کرد که همین همراهی‌ها باعث امیدواری برای ادامه مسیر شده است: «وامدار کسانی هستیم که با وجود سختی‌ها، هنوز به کتاب توجه دارند، هفته‌ای، ماهی یا حتی سالی یکبار به ما سر می‌زنند، کتاب می‌خرند، احوال ما و کتاب‌ها را می‌پرسند و با گپ‌هایشان انرژی و انگیزه برای ادامه راه به ما می‌دهند».

کتاب

اهدای کتاب به ۶۱ کتابخانه در سراسر کشور

هفتمین ایستگاه کتاب‌گردی ۱۴۰۴، کتابفروشی «لارستان» بود؛ کتابفروشی‌ای که از ۲۹ سال پیش در محله یوسف آباد، با همان اصالت و حال‌وهوای کتابفروشی‌های قدیمی، مشغول فعالیت است. محسن بهشتیان، مؤسس و مدیر کتابفروشی بوده است و حالا علی‌اصغر طباطبایی روایت می‌کند که چگونه طی سه دهه تلاش کرده‌اند، هویت این مکان را حفظ کنند.

فضای لارستان، درست همان حس و حالی را داشت که صرفاً کتابفروشی‌های قدیمی می‌توانند منتقل کنند؛ از همان قفسه‌های پر از کتاب تا آن فروشنده‌ای که فقط او می‌تواند شما را راهنمایی کند تا کتاب مورد نظر خود را پیدا کنید.

اما لارستان فقط فروش کتاب نیست؛ این کتابفروشی سال‌هاست چراغی روشن برای کتابخانه‌ها و مدارس دورافتاده نگه داشته است. طباطبایی و تیمش طی هفت سال گذشته، بیش از ۶۱ کتابخانه و مدرسه در سراسر کشور را با کتاب‌هایی که مردم اهدا کرده‌اند، روشن کرده‌اند؛ از نیکشهر در سیستان و بلوچستان گرفته تا خوزستان و خراسان. شروین نادری از مردم دعوت کرد کتاب‌هایی که دیگر به آنها‌ نیاز ندارند را برای اهدا ارسال کنند و یادآور شد که این فعالیت حتی در حوزه کودک و نوجوان نیز ادامه دارد. مسجدجامعی، در پایان بازدید با لبخندی گفت: «سال آینده جشن ۳۰ سالگی این کتابفروشی را برگزار خواهیم کرد».

کتاب

انتخاب کتابفروش برتر در سال آینده

گروه کتابگردی به «پیاده‌راه کتاب» رسید و با برنامه‌ها و اقدامات فرهنگی این مسیر آشنا شد. در این ایستگاه، راما نعیری، دانش‌آموز کلاس هفتم، حضور داشت؛ کودکی که از بچگی با شاهنامه آشنا شده و شاهنامه‌خوانی می‌کرد. او امیدوار بود که دیگر بچه‌ها هم بتوانند با شاهنامه ارتباط برقرار کنند و با داستان‌ها و شخصیت‌هایش همراه شوند. پس از آن، اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران میزبان گروه شد و احمد مسجدجامعی و ابراهیم حیدری در جمع ناشران و نمایندگان تشکل‌های مختلف حضور یافتند.

مسجدجامعی در این نشست با اشاره به اهمیت مصوبه «کاربری فرهنگی» برای ناشران و کتابفروشان گفت: «باید مراقب باشیم این مصوبه حفظ شود. همچنین حفظ معافیت مالیاتی ناشران اهمیت زیادی دارد، زیرا این موضوع برای اقتصاد نشر حیاتی است.» او تأکید کرد که اتحادیه می‌تواند با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از ظرفیت‌های موجود استفاده کند و به‌عنوان نمونه به کتابفروشی «لارستان» اشاره کرد: «سال آینده این کتابفروشی ۳۰ ساله می‌شود و اتحادیه باید به این مسئله توجه و مراسمی برای قدردانی از این سال‌ها برگزار کند.»

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اسبق ادامه داد: «باید از ظرفیت فرهنگ در حوزه‌های مختلف استفاده کنیم و نباید غافل از این سرمایه باشیم. نقطه کانونی فرهنگ در ایران کتاب و نوشته است و نباید اجازه دهیم چراغ فرهنگ خاموش شود. هر وقت در کشور با مشکلی مواجه شدیم، حوزه فرهنگ و کتاب به داد ما رسیده است. ناشران و کتابفروشان باید از ظرفیت‌های خود بهره بگیرند و با زبان فرهنگ، به جامعه روحیه بدهند».

او همچنین طرحی را پیشنهاد داد: «ما ناشر نمونه و نویسنده برتر داریم، اما کتابفروش برتر نداریم. به‌نظرم اتحادیه باید در سال آینده این طرح را فعال و کتابفروشان نمونه را معرفی کند».

کتاب

مسئولان رقیب تشکل‌های نشر نیستند

ابراهیم کریمی، رئیس اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان تهران، ضمن اشاره به دشواری‌های روزهای اخیر، گفت: «از شرایط فعالیت ناشران و کتابفروشان آگاهیم و تلاش می‌کنیم این روزها را پشت سر بگذاریم. تولید، توزیع و فروش سخت‌تر از قبل شده است، اما امیدوارم با حمایت و مشارکت دستگاه‌های ذی‌ربط بتوانیم از سختی‌ها عبور کنیم و روزهای بهتری داشته باشیم.»

ابراهیم حیدری، مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، نیز با اشاره به تلاش‌ها برای زنده نگه داشتن سنت کتاب‌گردی ادامه داد: «تنها کاری که در توان ما بود، همین تلاش برای حفظ سنت کتاب‌گردی بود. البته شرایط کتاب در جامعه نسبت به بسیاری از کالاها بهتر است و شاخص‌ها نشان می‌دهند که هنوز رونق وجود دارد. به عنوان نمونه، به مناسبت هفته کتاب، در سه روز فعالیت سامانه بازار کتاب، ۶ تا ۷ میلیارد تومان کتاب فروش رفت. در خراسان شمالی نیز نزدیک به ۴۰ هزار نسخه کتاب فروش رفته است که نشان می‌دهد نشر ایران هنوز نفس می‌کشد».

حیدری در عین حال هشدار داد که وضعیت هنوز مطلوب نیست، اما نسبت به سایر حوزه‌ها بهتر است: «شاخص‌ها و معیارها نشان می‌دهد که نباید بر طبل ناامیدی کوبید؛ زیرا این کار سرمایه‌گذاران را از حوزه نشر دور می‌کند».

احمد مسجدجامعی نیز در آخر با تأکید دوباره گفت: «در این دوره، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رقیب تشکل‌ها نیستند. نشر کاری عاشقانه است و کسانی که در این راه قدم گذاشته‌اند، می‌خواهند چراغ فرهنگ روشن بماند. ممکن است افراد تغییر کنند، اما نباید نسبت به دستاوردهای این مسیر عقب‌نشینی کنیم».

کتاب

افزایش ۱۰ هزار جلدی فروش ققنوس در هفته کتاب

پس از دیدار از کتابفروشی‌های پیشین، گروه کتابگردی ۱۴۰۴ راهی مرکز پخش «آبان» و سپس «ققنوس» شد. ورود به ققنوس، تجربه‌ای متفاوت بود؛ جایی که فضای کتاب، گفت‌وگو با ناشران و کارکنان و شور و شوق برای نشر، همه با هم حس خاصی ایجاد می‌کرد. ساختمان این مرکز پخش از سه تکه زمین جداگانه تشکیل شده بود و در قسمت انباری، قفسه‌ها پر از کتاب‌های ناشران مختلف بود؛ جایی که چشم هر کتاب‌دوستی روشن می‌شد و وسوسه می‌کرد تا هر گوشه را جستجو کند.

مسئولان با رضایت از روند فروش اشاره می‌کنند که نسبت به سال گذشته در هفته کتاب و کتاب خوانی حدود ۱۰ هزار جلد کتاب بیشتر فروخته‌اند. مسجدجامعی این آمار را خبری خوش خواند. ققنوس با تیمی متشکل از ۱۸ بازاریابد تخصصی در حوزه کتاب کودک و بزرگسال و در مجموع ۳۳ نفر فعال در بخش بازاریابی، توانسته است ارتباط نزدیکی با خوانندگان برقرار کند و کتاب‌ها را به دست علاقه‌مندان در تهران و شهرستان‌ها برساند.

در میان پرفروش‌های ققنوس، کتاب‌های علوم انسانی، به ویژه فلسفه و تاریخ، بیشترین توجه را به خود جلب کرده‌اند، در حالی که ادبیات و هنر سهم کمتری دارند. البته همکاری با انتشاراتی مانند «پرگار» در حوزه عکاسی، نشان می‌دهد که تلاش برای ارائه متنوع‌ترین محتوا ادامه دارد.

کتاب

سایه قاچاق کتاب بر خیابان

در مسیر حرکت از مرکز پخش ققنوس تا انتشارات گوتنبرگ، بساط دست‌فروشان و کتاب‌های قاچاق گوشه و کنار خیابان‌ها پهن بود. یکی از روزهای گذشته نشر تعریف کرد: «قبلاً وقتی می‌خواستید مجوز نشر بگیرید، باید امتحان هم می‌دادید. یک نفر رفته بود و از او پرسیدند کتابش درباره چیست؟ گفته بود: «کتاب درباره کوروش.» وقتی پرسیدند: «کوروش کجا دفن شده؟» پاسخ داده بود «اورشلیم.» همان زمان مجوز نگرفت، اما حالا همان فرد توانسته بدون هیچ امتحانی نشر خود را ثبت کند». این خاطره نشان می‌داد که روند صدور مجوز تغییر کرده و در عین حال، افزایش ناشران کتاب‌ساز گاهی به ظهور بازارهای غیررسمی و دست‌فروشان کتاب هم انجامیده است.

ورود به انتشارات گوتنبرگ حال و هوای دیگری داشت؛ جایی که یاد محمود کاشی‌چی زنده می‌شد و تاریخ نشر ایران با سابقه بیش از ۷۰ سال آنجا ملموس بود. این انتشارات علاوه بر کتاب‌های عمومی، مجموعه‌ای از کتاب‌های کودک و نوجوان دارد و همان‌طور که انتظار می‌رفت، رمان‌ها، به ویژه رمان‌های تاریخی، بیشترین فروش را داشته‌اند. در چند سال اخیر، کتاب‌های روانشناسی هم جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده و بخشی از پرفروش‌های انتشارات را تشکیل می‌دهند.

دیدار با انجمن زنان ناشر و حضور حداد عادل

در ادامه کتابگردی، مسجدجامعی و همراهان به انتشارات قدیانی رفتند و آنجا با اعضای انجمن فرهنگی زنان ناشر دیدار و گفت‌وگو کردند. در میانه جمع، غلامعلی حداد عادل هم به گروه پیوست و حال و هوای حضور را صمیمی‌تر کرد. او گفت: «من و آقای مسجدجامعی همیشه در مناسبت‌های فرهنگی همدیگر را می‌بینیم. امروز تا ظهر مشغول آماده‌سازی کتابم بودم و بعد از آن تصمیم گرفتم سری هم به کتابفروشی‌ها بزنم؛ از جمله زیتون و چند کتابفروشی دیگر».

حداد عادل درباره نقش استان مرکزی در نشر و فرهنگ هم نکات جالبی بیان کرد: «اگر تاریخ رجال دوره قاجار را مرور کنید، از عبدالله مستوفی تا امیرکبیر، همه ریشه‌شان به این استان برمی‌گردد». او سپس انجمن زنان ناشر را به همکاری نزدیک‌تر با فرهنگستان دعوت کرد: «کار در فرهنگستان مثل معدن است؛ شما نویسندگان مثل فعالان صنعت هستید و باید بیشتر با هم در ارتباط باشیم».

رئیس فرهنگستان کمی هم شخصی شد و از هم‌مدرسه‌ای بودن با مسجدجامعی حرف زد: «ما با فاصله‌ای ۱۰ تا ۱۲ ساله در یک مدرسه درس خواندیم». او ادامه داد که صبح تا ظهر مشغول تألیف کتابش بوده و بعد تصمیم گرفته است کتابگردی کند. در خلال دیدار، کتاب «سفرنامه راه مشهد» را به مسجدجامعی اهدا کرد و توضیح داد: «بعد از ۷۰ سال روایت سفر به مشهد، همراه برادرم مجید که شهید شد، منتشر شده است». حداد عادل در پایان فلسفه خودش برای ترویج کتابخوانی را این گونه توضیح می‌دهد: «یک راه ساده برای شناخت افراد فرهنگی این است که ببینید بیشتر از هر چیزی چه چیزی در دست دارند؛ قصاب همیشه چاقو، اما آدم فرهنگی قلم، کاغذ و کتاب».

پایان روزی با کتابفروشان و ناشران

در ادامه مسیر، گروه کتابگردی سری به کتاب‌فروشی‌های «اساطیر» و «نگاه» زدند و پس از آن به کتاب‌فروشی «ثالث» رسیدند. در کافه‌کتاب ثالث، آیین کتاب‌گردی به‌جا آورده شد و فضایی صمیمی شکل گرفت؛ جایی که بحث‌ها و گفت‌وگوها حول محور مسائل نشر و چاپ کتاب بود و تجربه‌ها و دغدغه‌های ناشران و کتابفروشان به اشتراک گذاشته شد.

ایستگاه پایانی روز، کتاب‌فروشی «چشمه» در خیابان کریمخان بود. در اینجا، یاد روزبه کیائیان فرزند حسن کیائیان، مدیرمسئول انتشارات چشمه، گرامی داشته و خاطره او میان کتاب‌ها و قفسه‌ها زنده شد؛ لحظه‌ای که به جمع رنگی انسانی و فرهنگی خاص بخشید و پایان‌بخش مسیر روزانه کتابگردی را رقم زد.