مجتبی انصاریمقدم، پژوهشگر و استاد علوم قرآن و حدیث، در گفتوگو با ایکنا از خراسانرضوی با اشاره به نقش قرآن در فهم پیامدهای جنگ و ترسیم آینده جوامع، در تبیین ابعاد روانی، اخلاقی و اجتماعی پساجنگ از منظر آیات الهی و در پاسخ به این پرسش که قرآن ریشههای «زخمهای روانی جمعی» پس از جنگ را چگونه توصیف میکند، اظهار کرد: قرآن جنگ را صرفاً یک رخداد فیزیکی و نظامی نمیداند، بلکه آن را تجربهای وجودی و تکاندهنده برای فرد و جامعه معرفی میکند؛ تجربهای که پیامدهایی همچون اضطراب، فقدان، بیاعتمادی و گسستهای اخلاقی را بهدنبال دارد.
وی با اشاره به آیات مرتبط با غزوات، بهویژه جنگ احزاب، گفت: قرآن تصویری روشن از ترس عمیق و لرزش روان جمعی در شرایط جنگی ارائه میدهد؛ آنجا که میفرماید: «هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزالًا شَدِيدًا» (احزاب/۱۱). به گفته وی، جامعهای که در معرض تهدید و بیثباتی قرار میگیرد، دچار نوعی «زلزله روانی» میشود که آثار آن میتواند بلندمدت و ماندگار باشد.
این پژوهشگر علوم قرآن و حدیث، بروز یأس، بدگمانی و گسست اجتماعی را از دیگر پیامدهای روانی جنگ در نگاه قرآن دانست و افزود: قرآن از شرایطی سخن میگوید که در آن، اعتماد اجتماعی آسیب میبیند و حتی باورهای بنیادین دچار تزلزل میشود؛ چنانکه در آیه «وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» (احزاب/۱۰) به این وضعیت اشاره شده است.
انصاریمقدم با بیان اینکه قرآن فقدان و سوگ جمعی را بخشی واقعی از آزمون انسانی میداند، تصریح کرد: آیه «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ…» (بقره/۱۵۵) نشان میدهد که این رنجها تنها فردی نیستند، بلکه در بافت جامعه رسوب میکنند و به زخمهای جمعی تبدیل میشوند.
وی با تأکید بر اینکه قرآن به ریشههای اخلاقی زخمهای پساجنگ نیز توجه دارد، بیان کرد: ستم، تجاوز، خیانت و شکستن پیمانها از جمله آسیبهایی هستند که نهتنها جسم، بلکه روح جمعی جامعه را مجروح میکنند.
این پژوهشگر علوم قرآن و حدیث در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان از آیات صبر، امید و توبه برای بازسازی روحی جامعه پس از خشونتهای گسترده استفاده کرد، تصریح کرد: پاسخ قرآن به این مسئله مثبت است، اما نه در قالب توصیههای اخلاقی صرف؛ بلکه شامل چارچوب روششناسی روانی ـ اجتماعی میشود.
انصاریمقدم «صبر» را بهعنوان یکی از ارکان این بازسازی معرفی کرد و گفت: صبر در قرآن به معنای تحمل منفعلانه نیست، بلکه مفهومی فعال شامل پایداری، مدیریت هیجانها، جلوگیری از فروپاشی اخلاقی و توان ادامهدادن پس از ضربه روانی است. آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا…» (آلعمران/۲۰۰) ناظر به همین پایداری جمعی است که جامعه پس از جنگ به آن نیاز دارد.
وی «امید» را عنصر کلیدی خروج از چرخه افسردگی جمعی دانست و افزود: قرآن امید را نیرویی بنیادین برای عبور از بیافقی معرفی میکند؛ آنجا که میفرماید: «لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ» (زمر/۵۳). در جوامعی که سالها خشونت را تجربه کردهاند، امید نقش درمانی دارد و زمینه ایجاد معنا، بازسازی اعتماد و تصور آیندهای قابل زیستن را فراهم میکند.
این پژوهشگر علوم قرآن و حدیث با اشاره به مفهوم «توبه» در قرآن، اظهار کرد: توبه صرفاً بازگشت فردی به خدا نیست، بلکه بازگشت جامعه به عدالت، راستی و مسئولیتپذیری است. آیه «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا… لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (نور/۳۱) نشان میدهد که توبه در سطح اجتماعی، به معنای ترمیم خطاهای جمعی، پایاندادن به چرخه انتقام، پذیرش مسئولیت گذشته و بازسازی روابط اجتماعی است.
انصاریمقدم در ادامه به نقش نهادهای دینی در دوره پساجنگ پرداخت و گفت: از منظر قرآن، نهادهای دینی در صورت عملکرد صحیح، سه نقش بنیادین برعهده دارند. نخستین نقش، نقش تسکینی و آرامسازی روان جمعی است. با استناد به آیه «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/۲۸)، میتوان گفت نهادهای دینی میتوانند با برگزاری مجالس یادبود، آیینهای سوگ جمعی، گفتوگوهای معنوی و روایتهای تسلیبخش، در درمان تروماهای جمعی نقشآفرینی کنند.
وی نقش دوم نهادهای دینی را نقش اخلاقی دانست و تصریح کرد: قرآن این نهادها را مسئول پاسداری از عدالت و پیشگیری از تکرار خشونت میداند؛ چنانکه در آیه «كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ» (مائده/۸) بر این مسئولیت تأکید شده است. نهاد دینی باید از عدالت حمایت کند، مانع چرخه انتقام شود و معیارهای اخلاقی عینی در جامعه ارائه دهد. سومین نقش نیز نقش اجتماعی و تولید «امید مشترک» است. قرآن بر نقش رهبران و نهادهای دینی در شکلدهی هویت امیدبخش جمعی تأکید دارد؛ همانگونه که در آیه «وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِم…» (آلعمران/۱۷۰) به این معنا اشاره شده است.
انصاریمقدم در پایان اظهار کرد: از نگاه قرآن، آینده جوامع پس از جنگ به سه محور اساسی وابسته است؛ نخست، شناخت ریشههای زخمهای روانی و اخلاقی که در ترس، بیاعتمادی، فقدان و فروپاشی اخلاقی ریشه دارند؛ دوم، بهکارگیری آموزههای صبر، امید و توبه بهعنوان ابزارهای ترمیم روان جمعی و سوم، نقش فعال، آگاهانه و اخلاقمحور نهادهای دینی در ایجاد آرامش، عدالت، آشتی و امید اجتماعی حائز اهمیت است.