اعیاد و مناسبتهای مذهبی به ویژه در ماه رجب از ظرفیتهای بینظیر فرهنگی و اجتماعی برخوردارند و میتوانند نقش مؤثری در ایجاد نشاط اجتماعی ایفا کنند. این ایام که مقارن با ولادت ائمه اطهار(ع) و دیگر مناسبتهای دینی است، فرصتی مناسب برای بازسازی سرمایه اجتماعی، تقویت همدلی و همبستگی میان افراد و ارتقای دلبستگی مردم به ارزشهای دینی و اخلاقی فراهم میآورد. شادیهای دینی برخلاف شادیهای صرفاً ظاهری یا سکولار علاوه بر ایجاد حس نشاط و امید در افراد، میتوانند به ترویج اخلاق اجتماعی، مسئولیتپذیری، کمک به همنوع و همیاری در جامعه نیز منجر شوند.
در این زمینه، شادیهای دینی اگر بهصورت فراگیر، مشارکتی و برنامهریزی شده اجرا شوند، میتوانند به بستری مؤثر برای تقویت سرمایه اجتماعی و اخلاق جمعی تبدیل شوند. بهرهگیری از ظرفیتهای محلی، قومی و ملی همراه با استفاده هوشمندانه از فناوریهای نوین و فضای مجازی امکان دسترسی گستردهتر مردم به برنامهها و محتواهای شادیآفرین را فراهم میکند و به ایجاد تعامل، همبستگی و مشارکت اجتماعی کمک میکند. به بیان دیگر، ماه رجب میتواند نقطه اتکایی برای همگرایی برنامههای مذهبی، فرهنگی و اجتماعی باشد و تجربه شادی دینی را به ابزاری قدرتمند برای ارتقای نشاط اجتماعی، تقویت هنجارهای اخلاقی و افزایش اعتماد عمومی در جامعه تبدیل کند.
بررسی چگونگی طراحی، مدیریت و بهرهگیری از این ظرفیتها از جمله مشارکت فعال مردم، تمرکززدایی از ساختارهای تصمیمگیری و برنامهریزی دقیق در فضای حضوری و دیجیتال کلید ارتقای اثرگذاری برنامههای مذهبی و تبدیل مناسبتهای دینی به فرصتهایی ارزشمند برای نشاط اجتماعی است.
ایکنا همزمان با آغاز ماه رجب و ایام شادی اهل بیت(ع) برای بررسی و واکاوی میزان اثرگذاری نشاط اجتماعی در جامعه به گفتوگو با رضا علیزاده، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه گیلان پرداخته که مشروح آن را در ادامه میخوانید.

ایجاد نشاط اجتماعی چه در مناسبتهای ویژه و چه در زندگی روزمره از اهمیت ویژهای برخوردار است. جامعهای که بتواند بهصورت خودجوش و با بهرهگیری از ظرفیتهای مختلف فرهنگی، دینی و اجتماعی برنامههای شادیآفرین طراحی و اجرا کند، زمینههای رشد و تعالی آن جامعه بیش از پیش فراهم خواهد شد. این موضوع نه تنها در سطح محلی، بلکه در سطوح ملی و مذهبی نیز اهمیت دارد و نشان میدهد که تمرکزگرایی صرف در حوزههای مختلف بدون توجه به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی میتواند مانع رشد و توسعه نشاط اجتماعی شود.
جامعهای که بتواند شادی را بهعنوان بخشی از زندگی روزمره و مناسبتهای دینی و فرهنگی خود بگنجاند، جامعهای پویا، سالم و برخوردار از سرمایه فرهنگی و اجتماعی بالاتر خواهد بود
نشاط اجتماعی را میتوان از طریق رفتارهای روزمره شهروندان مشاهده کرد. برای نمونه، لبخند زدن و شادمانی افراد در محیطهای عمومی نشانه وجود سرمایه اجتماعی است، در حالی که افزایش خشونت کلامی و فیزیکی بیانگر کاهش شادی و افزایش تنشهای اجتماعی است. این امر نشان میدهد که شادی و نشاط اجتماعی علاوه بر جنبه فردی، دارای اهمیت کلان اجتماعی و فرهنگی است و میتواند به شکل ملموسی بر رفتارهای اجتماعی و کیفیت زندگی مردم تأثیرگذار باشد. بنابراین، اعیاد ملی و مذهبی با فراهم آوردن فرصت برای شادی و نشاط میتواند بهطور مستقیم در تقویت هویت فرهنگی جامعه مؤثر باشد.
جامعهای که بتواند شادی را بهعنوان بخشی از زندگی روزمره و مناسبتهای دینی و فرهنگی خود بگنجاند، جامعهای پویا، سالم و برخوردار از سرمایه فرهنگی و اجتماعی بالاتر خواهد بود. اهمیت این موضوع در این است که ایجاد نشاط اجتماعی نه تنها موجب ارتقای سرمایه اجتماعی میشود، بلکه انسجام فرهنگی، همبستگی اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی افراد جامعه را نیز تقویت میکند.
یکی از چالشهای اصلی موجود، محدودیت برنامهها به گروه یا دسته خاصی از جامعه است. بسیاری از برنامههای دینی شادیآفرین چه از طریق رسانههای ملی مانند تلویزیون و چه در فضاهای عمومی و خیابانی برگزار میشوند، عمدتاً برای جمع محدودی از مخاطبان مؤثر هستند. هرچند این برنامهها برای شرکتکنندگان مفید و شادیآفرین هستند، اما بخشهای وسیعتری از جامعه از بهرهمندی از آنها محروم میمانند. این محدودیت موجب میشود که اثر مثبت شادیهای دینی بر نشاط اجتماعی تنها در سطح جزئی و محدود مشاهده شود و نتواند به توسعه گسترده سرمایه اجتماعی، همبستگی فرهنگی و ارتقای کیفیت زندگی اجتماعی جامعه منجر شود.
از منظر اجتماعی فراگیری شادیهای جمعی باعث کاهش فاصله میان گروههای مختلف جامعه، افزایش تعاملات مثبت اجتماعی و تقویت حس تعلق فرهنگی در میان افراد میشود
برای ایجاد نشاط اجتماعی سالم ضروری است که برنامههای گوناگون به گونهای طراحی شوند که امکان مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی فراهم باشد. هرچه این برنامهها جامعتر، فراگیرتر و همگانیتر برگزار شوند، اثر آنها بر روحیه جمعی، انسجام اجتماعی و سرمایه فرهنگی جامعه بیشتر خواهد بود. از منظر اجتماعی فراگیری شادیهای جمعی باعث کاهش فاصله میان گروههای مختلف جامعه، افزایش تعاملات مثبت اجتماعی و تقویت حس تعلق فرهنگی در میان افراد میشود. همچنین، نشاط اجتماعی حاصل از مشارکت گسترده میتواند به کاهش تنشها و خشونتهای کلامی یا رفتاری در جامعه کمک کند و محیط اجتماعی سالمتر و پویاتری ایجاد کند.
یکی از چالشهای جدی دیگر، محدودسازی ظرفیتهای موجود جامعه توسط سیاستگذاران و نهادهای حکمرانی است. جامعه ایرانی دارای ظرفیت بسیار بالایی برای ایجاد شادی و نشاط اجتماعی است؛ چه در حوزههای قومی، چه ملی و چه مذهبی. در استانهای مختلف کشور میتوان نمونههای متنوعی از شادیهای محلی و مذهبی را مشاهده کرد؛ برای مثال در گیلان برنامههای مرتبط با کشت و برنج، در کردستان مراسم و جشنهای محلی و در جنوب کشور جشنها و آیینهای سنتی، همگی نمونههایی از ظرفیتهای فرهنگی موجود برای ایجاد شادی و نشاط اجتماعی هستند، اما هنگامی که نهادهای رسمی تلاش میکنند شادی را محدود به برنامهها و چارچوبهای خاص خود کنند، بسیاری از این ظرفیتها بلااستفاده میمانند.
زیرساختهای مناسب نقش بسیار مهمی در بهرهگیری از این ظرفیتها دارند. فراهم کردن فضاهای مناسب برای تجمع، امکانات ساده مانند صندلی و تجهیزات اولیه یا برنامهریزی برای مشارکت گروههای مختلف میتواند نقش مهمی در گسترش شادی دینی و آیینی ایفا کند. هنگامی که این ظرفیتها بهصورت فراگیر و دسترسپذیر مورد استفاده قرار گیرند، شادی اجتماعی میتواند تجربهای جمعی، گسترده و فراگیر ایجاد کند که فقط محدود به یک گروه یا قشر خاص نباشد..
در نهایت، جامعه ایرانی به دلیل تنوع فرهنگی و دینی خود ظرفیت بالقوه بسیار بالایی برای ایجاد شادیهای دینی و آیینی دارد. برنامهریزی دقیق، فراهم کردن زیرساختها و توجه به فراگیری و همگانی بودن برنامهها میتواند این ظرفیت را به شکل مؤثر مورد استفاده قرار دهد و تجربه شادی اجتماعی را به یک عامل تقویتکننده هویت دینی، فرهنگی و اجتماعی در سطح ملی تبدیل کند.
یکی از بزرگترین چالشها و محدودیتها در مدیریت و برنامهریزی مناسبتهای دینی و فرهنگی تمرکزگرایی شدید ساختاری است. در ساختار فعلی برنامهها عمدتا توسط نهادهای تصمیمگیرنده و سیاستگذار طراحی و اجرا میشوند و مشارکت واقعی جامعه و مردم در فرآیند تصمیمگیری بسیار محدود است. این وضعیت باعث میشود که چیدمان برنامهها بیشتر بازتابدهنده دیدگاه طراحان و سیاستگذاران باشد تا نیازها، سلایق و ظرفیتهای واقعی مردم و محلات. چنین تمرکزگرایی، خلاقیت، تنوع و اثرگذاری برنامهها را کاهش میدهد و موجب میشود بسیاری از ظرفیتهای بالقوه جامعه برای تولید شادی و نشاط اجتماعی مورد استفاده قرار نگیرد.
یکی دیگر از پیامدهای تمرکزگرایی، کمبود آسیبشناسی دقیق و علمی برنامههاست. بسیاری از برنامههای اجرا شده طی سالیان اخیر بررسی جامع و علمی توسط جامعهشناسان، مردمشناسان و کارشناسان حوزه سیاستگذاری اجتماعی نشدهاند. این بررسیها میتوانست نقاط قوت، ضعف و میزان اثرگذاری برنامهها را شناسایی کند و راهکارهای اصلاحی ارائه دهد. به عنوان نمونه، برنامههای اجرا شده توسط شهرداری یا سایر نهادها به طور منظم مورد ارزیابی قرار نمیگیرند تا مشخص شود چه میزان از مردم در آنها مشارکت کردهاند، رضایت آنها چقدر بوده است و برنامهها تا چه اندازه با نیازها و سلایق جامعه هماهنگ بودهاند. فقدان چنین آسیبشناسی باعث میشود برنامهها بهطور مکرر تکرار شوند، جذابیت و کارآمدی لازم را نداشته باشند و بخش بزرگی از جامعه از آنها فاصله بگیرند.
ایجاد فرآیندهای باز و مشارکتی، تمرکززدایی واقعی، جلب نظر مردم و محلات، و استفاده از ظرفیتهای محلی، کلید افزایش کارآمدی و اثرگذاری مناسبتهای دینی و فرهنگی در جامعه است
راهکار مؤثر برای رفع این نقص تمرکززدایی واقعی و واگذاری بخش قابل توجهی از تصمیمگیری و برنامهریزی به خود مردم و محلات است. مشارکت محلات، انجمنهای مردمی و گروههای محلی در طراحی و اجرای برنامهها میتواند باعث افزایش ارتباط برنامهها با واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی، ارتقای رضایت مخاطبان و تقویت حس تعلق و همبستگی اجتماعی شود. در شهری مانند تهران که دارای ۲۲ منطقه و تعداد زیادی محله است، میزان درگیری و مشارکت هر محله در مناسبتها و برنامههای شادیآفرین اهمیت بالایی دارد و میتواند موفقیت برنامهها را به طور چشمگیری افزایش دهد. این مشارکت میتواند شامل ارائه ایدههای محلی، نظارت بر اجرای برنامهها و حضور فعال در جشنها و مراسم باشد تا برنامهها نه تنها توسط نهادها بلکه با حضور فعال مردم شکل بگیرد.
به طور کلی، ساختار فعلی با تمرکز تصمیمگیری در دست چند نهاد موجب محدود شدن ظرفیتهای اجتماعی، کاهش خلاقیت و عدم بهرهگیری کامل از ظرفیت جامعه برای تولید شادی و نشاط اجتماعی شده است. ایجاد فرآیندهای باز و مشارکتی، تمرکززدایی واقعی، جلب نظر مردم و محلات و استفاده از ظرفیتهای محلی، کلید افزایش کارآمدی و اثرگذاری مناسبتهای دینی و فرهنگی در جامعه است. چنین رویکردی نه تنها موجب افزایش رضایت و مشارکت اجتماعی میشود، بلکه انسجام فرهنگی، سرمایه اجتماعی و حس تعلق جمعی در جامعه را نیز تقویت میکند.
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی امروز بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره مردم شدهاند و نقش چشمگیری در شکلدهی رفتارهای اجتماعی، فرهنگی و حتی روانی افراد ایفا میکنند. استفاده گسترده کاربران از این فضاها به ویژه در میان جوانان نشان میدهد که شبکههای اجتماعی به بخشی از اوقات فراغت، سرگرمی و ارتباطات اجتماعی تبدیل شدهاند و در بسیاری از موارد جای خالی برنامههای حضوری، شهری و فرهنگی سنتی را پر میکنند. آمارها حاکی از آن است که میانگین استفاده روزانه کاربران از شبکههای اجتماعی بین دو تا چهار ساعت متغیر است که این میزان نشاندهنده تأثیر عمیق این فضاها بر سبک زندگی و رفتارهای اجتماعی است.

با این حال یکی از چالشهای اساسی استفاده از شبکههای اجتماعی، تمرکز زیاد بر محتوای منفی و اخبار زرد است. این نوع محتوا میتواند اثرگذاری فضای مجازی در ایجاد نشاط اجتماعی را محدود کند و گاهی به کاهش کیفیت تجربههای اجتماعی منجر شود. بسیاری از کاربران به منظور سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت خود از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند و این فضا اگر بدون برنامهریزی و مدیریت محتوا تنها به انتشار اطلاعات بیکیفیت یا منفی محدود شود، نمیتواند تأثیر قابل توجهی در ارتقای نشاط اجتماعی داشته باشد. ویژگی متمایز شبکههای اجتماعی امکان انتخاب آزاد کاربران است یعنی افراد میتوانند تصمیم بگیرند چه محتوایی را دنبال کنند، چه چیزی را ببینند و چه محتوایی تولید کنند. این حق انتخاب فضای شبکههای اجتماعی را از حالت یکطرفه و مونولوگ خارج میکند و آن را به محیطی دیالوگمحور تبدیل میکند که امکان برنامهریزی فرهنگی و اثرگذاری اجتماعی در آن وجود دارد.
بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیتهای فضای مجازی، همراه با برنامهریزی و مدیریت محتوا میتواند نقش مؤثر و پایدار در تقویت شادی و نشاط اجتماعی ایفا کند و فضای دیجیتال را به ابزاری سازنده در کنار برنامههای سنتی و حضوری تبدیل کند
با بهرهگیری از این ظرفیت میتوان محتواهای آموزشی، فرهنگی و شادیآفرین تولید کرد؛ از جمله کلیپهای کوتاه، موشنگرافیکها، پویانماییها و سایر محتوای چندرسانهای که جذابیت بصری و تعامل کاربران را افزایش میدهند و به ارتقای نشاط اجتماعی کمک میکنند. با این حال، ظرفیت برنامهریزی سازمانیافته در فضای مجازی به دلیل نقش پررنگ ذائقه و انتخاب فردی محدودتر از برنامههای حضوری و شهری است. در محیطهای حضوری مانند فضاهای شهری و مناسبتهای فرهنگی برنامهها به شکل سازمانیافته و کنترلشده اجرا میشوند و اثرگذاری آنها بر جامعه بهصورت مستقیم و ملموس قابل مشاهده است. در مقابل، شبکههای اجتماعی به دلیل آزادی انتخاب و دسترسی گسترده نمیتوانند به همان شکل جامع و کنترلشده اثرگذار باشند، اما همزمان امکان تولید محتواهای متنوع و هدفمند برای گروههای مختلف جامعه را فراهم میآورند.
بنابراین، اثرگذاری فضای مجازی و فناوریهای نوین در ایجاد نشاط اجتماعی بیشتر مکمل برنامههای حضوری و شهری است تا جایگزین آنها. اگر از این فضاها بهطور هدفمند و با تولید محتواهای جذاب، آموزنده و فرهنگی استفاده شود، میتوانند به افزایش تعاملات اجتماعی، تقویت روحیه جمعی و ارتقای سرمایه فرهنگی و اجتماعی جامعه کمک کنند. در نهایت، بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیتهای فضای مجازی، همراه با برنامهریزی و مدیریت محتوا میتواند نقش مؤثر و پایدار در تقویت شادی و نشاط اجتماعی ایفا کند و فضای دیجیتال را به ابزاری سازنده در کنار برنامههای سنتی و حضوری تبدیل کند.
یکی از مهمترین راهکارها برای تبدیل شادیهای دینی به فرصتی مؤثر برای ترویج اخلاق اجتماعی، تمرکز بر افزایش اعتماد اجتماعی در جامعه است. اعتماد اجتماعی بهعنوان زیرمفهومی از سرمایه اجتماعی پایه و اساس شکلگیری اخلاق اجتماعی را تشکیل میدهد. تحقیقات و دادههای اجتماعی طی ۲۰ تا ۲۵ سال اخیر نشان میدهد که بسیاری از مؤلفههای اجتماعی مانند ازدواج، مشارکتهای جمعی و تعاملات نهادی در سطح فردی، گروهی و کلان کاهش یافته است. کاهش این مؤلفهها بهطور مستقیم بر برنامههای فرهنگی و دینی نیز تأثیر منفی گذاشته و ظرفیت جامعه برای بهرهگیری از شادیهای دینی و انتقال ارزشهای اخلاقی را محدود کرده است.
موفقیت در تبدیل شادیهای دینی به ابزار ترویج اخلاق اجتماعی مستلزم توانمندسازی نهادهای دینی، ایجاد زیرساختهای مشارکتی، فراهم کردن فرصتهای مشارکت فعال مردمی و تمرکز بر جلب اعتماد عمومی است
برای بهرهگیری مؤثر از ظرفیت شادیهای دینی، نخستین گام افزایش اعتماد اجتماعی است. این امر از طریق نهادها و ساختارهای اجتماعی و دینی قابل تحقق است. نهادهای دینی با ایجاد فضایی پاسخگو، شفاف و مشارکتی میتوانند اعتماد عمومی را جلب کنند. هنگامی که مردم به این نهادها اعتماد داشته باشند، تمایل آنها برای شرکت فعال در برنامههای دینی و فرهنگی افزایش مییابد و در نتیجه، اثرات مثبت شادیهای دینی بر رفتارهای اخلاقی و اجتماعی تقویت میشود. به بیان دیگر، شادی دینی در چنین فضایی فراتر از یک تجربه صرف معنوی یا آیینی به ابزاری مؤثر برای ارتقای سرمایه اجتماعی و هنجارهای اخلاقی تبدیل میشود.
افزایش اعتماد اجتماعی همچنین، موجب ارتقای استقلال و خوداتکایی جامعه میشود. وقتی مردم به نهادهای دینی اعتماد داشته باشند و خود را در فرآیند برنامهها مشارکتپذیر ببینند، نه تنها به صورت فعال در مناسبتها شرکت میکنند، بلکه رفتارهای اخلاقی و اجتماعی را به صورت خودجوش و براساس ارزشهای جمعی دنبال میکنند. این فرآیند شادیهای دینی را به بستری عملی برای آموزش و تمرین ارزشهای اخلاقی، رعایت هنجارها و تقویت رفتارهای اجتماعی مطلوب تبدیل میکند.
در نهایت، موفقیت در تبدیل شادیهای دینی به ابزار ترویج اخلاق اجتماعی مستلزم توانمندسازی نهادهای دینی، ایجاد زیرساختهای مشارکتی، فراهم کردن فرصتهای مشارکت فعال مردمی و تمرکز بر جلب اعتماد عمومی است. با تحقق این عوامل، شادیهای دینی نه تنها لحظاتی برای لذت فردی و جمعی خواهند بود، بلکه به تقویت سرمایه اجتماعی، ارتقای هنجارهای اخلاقی و تقویت رفتارهای اجتماعی مطلوب در سطح جامعه منجر میشوند.