امامت در مکتب تشیع، صرفاً جایگاهی تاریخی یا نمادین نیست، بلکه استمرار هدایت الهی در متن زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان بهشمار میرود. امامان معصوم(ع) در سختترین شرایط سیاسی و اجتماعی، با وجود فشارها، محدودیتها و مراقبتهای شدید حکومتهای وقت، مسیر هدایت امت را با شیوههایی متناسب با اقتضائات زمان ادامه دادند. دوران امامت امام هادی(ع) یکی از حساسترین مقاطع تاریخ تشیع است؛ دورهای که همزمان با تشدید کنترل عباسیان بر ارتباط شیعیان با امامان و شکلگیری تدریجی شرایط عصر غیبت رقم خورد. در چنین فضایی، امام هادی(ع) با بهرهگیری از ابزارهایی چون تعلیم زیارتنامهها، تقویت شبکه وکالت و بازتعریف شیوه ارتباط با پیروان، نقشی تعیینکننده در تثبیت هویت اعتقادی شیعه و ارتقای معرفت امامشناسی ایفا کردند. در همین خصوص مهدی زرهساز، پژوهشگر دینی یادداشتی در اختیار ایکنای خراسانرضوی قرار داده است که در ادامه میخوانیم؛
نام امام هادی(ع) «علی» و کنیه ایشان «ابوالحسن» است. در کتب حدیثی، از حضرت با تعبیر «ابوالحسن الثالث» نیز یاد شده است؛ چرا که کنیه «ابوالحسن» در وهله نخست به امیرمؤمنان علی(ع) اختصاص داشته و پس از ایشان، امام رضا(ع) و امام هادی(ع) نیز به دلیل همنامی با حضرت علی(ع) به این کنیه مشهور شدهاند.
براساس نقلهای تاریخی، امام هادی(ع) در سال ۲۱۲ یا ۲۱۴ هجری قمری در شهر مدینةالنبی متولد شدند و در سال ۲۲۰ هجری قمری، همچون پدر بزرگوارشان امام جواد(ع)، در ظاهر و در سنین خردسالی به منصب امامت رسیدند. القاب متعددی از جمله «نجیب»، «مرتضی»، «هادی»، «نقی» و «عسکری» برای آن حضرت ذکر شده است. واژه «عسکر» به معنای مجموعه سربازان و پادگان نظامی است و از آنجا که امام دهم شیعیان در مجموعهای نظامی و در مرکز خلافت بنیعباس سکونت داشتند، به لقب «عسکری» شهرت یافتند.
امام هادی(ع) در آغاز امامت خود در زادگاهشان، شهر مدینه، اقامت داشتند و حدود ۱۳ سال از دوران امامت خویش را در این شهر سپری کردند. اما همزمان با به خلافت رسیدن متوکل عباسی، به اجبار خلیفه وقت، مدینه را ترک کرده و به سامراء منتقل شدند. سامراء شهری نظامی بود و هدف متوکل از این مهاجرت اجباری، نظارت و کنترل هرچه بیشتر بر فعالیتهای امام هادی(ع) بود. حضرت تا پایان عمر شریف خود در همین شهر نظامی اقامت داشتند و از همین رو به لقب «عسکری» شناخته شدند.
با وجود آنکه دشمنان اهلبیت(ع) همواره در پی آن بودند که امامان معصوم را از جامعه دور نگه داشته و ارتباط شیعیان با ایشان را محدود و کنترل کنند، اما امامان معصوم(ع) از همین تهدیدها فرصت ساختند و وظیفه هدایت امت را با شیوههایی نو و عمیق ادامه دادند. یکی از نمونههای روشن تبدیل تهدید به فرصت در زندگانی امام هادی(ع)، ماجرای انتقال اجباری ایشان از مدینه به سامراء است. در جریان این سفر، امام در روز عید غدیر خم به شهر نجف اشرف رسیدند و به همین مناسبت، زیارتنامهای طولانی با مضامین بلند و عمیق انشا فرمودند که امروزه با عنوان «زیارت غدیریه امیرالمؤمنین(ع)» شناخته میشود.
امام هادی(ع) در این زیارتنامه خاص و کمنظیر، معارف بلند امامت و مقامات و فضائل بیبدیل امیرمؤمنان(ع) را با استنادهای قرآنی به شیعیان تعلیم دادند و در قالب یک زیارتنامه، منبعی غنی و جامع در حوزه امامشناسی ارائه کردند. افزون بر زیارت غدیریه، «زیارت جامعه کبیره» نیز از دیگر یادگارهای ارزشمند امام هادی(ع) است؛ زیارتنامهای که خود یک دوره کامل امامشناسی بهشمار میآید و افزون بر تلاوت در مراقد مطهر امامان معصوم، شایسته تحلیل، بررسی، بحث و تدریس علمی است.
بهطور کلی، توجه دادن شیعیان به جایگاه و اهمیت زیارت بهعنوان عملی عبادی و تشویق آنان به این عمل، از سیرههای برجسته امام هادی(ع) محسوب میشود. حضرت با تعلیم زیارتنامهها، سطح معرفت و آگاهی شیعیان را نسبت به جایگاه امام و امامت در منظومه اعتقادات شیعی ارتقا دادند. نمونهای دیگر از این سیره، روایاتی است که در کتاب «کاملالزیارات» ـ از معتبرترین منابع حدیثی شیعه ـ نقل شده است.
در یکی از این روایات آمده است که امام هادی(ع) دچار بیماری شدند و به اصحاب خود دستور دادند فردی را با هزینه شخصی ایشان به زیارت کربلا بفرستند تا در آن مکان مقدس برای شفای امام دعا کند. این دستور موجب تعجب برخی از اصحاب شد؛ چرا که براساس تعالیم خود امام، میدانستند امام معصوم دارای مقامی والاست و نیازمند دعای دیگران نیست. حضرت در پاسخ به این تعجب فرمودند: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَطُوفُ بِالْبَيْتِ وَ يُقَبِّلُ الْحَجَرَ... وَ الْحَائِرُ [الْحَيْرُ] مِنْ تِلْكَ الْمَوَاضِع» (کاملالزیارات، ص ۲۷۳).
امام هادی(ع) در این پاسخ به سیره پیامبر اکرم(ص) استناد کردند که با وجود مقام والای خویش، حجرالاسود را میبوسیدند. هرچند حرمت پیامبر و حتی مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است، اما کعبه و مسجدالحرام از مکانهایی هستند که خداوند دوست دارد در آنها عبادت و دعا انجام شود. حضرت در ادامه فرمودند که دوست دارند در کنار قبر مطهر سیدالشهدا(ع) برایشان دعا شود؛ چرا که کربلا از اماکن مقدسی است که خداوند متعال دعا و عبادت در آن را دوست دارد.
در روایت دیگری، امام هادی(ع) اهمیت زیارت قبر امام رضا(ع) را به یکی از اصحاب خود یادآور میشوند. در این حدیث آمده است که هرکس حاجتی از خداوند دارد، با غسل زیارت به زیارت قبر جدشان امام رضا(ع) برود، سپس در بالاسر حضرت دو رکعت نماز زیارت بخواند و در قنوت نماز حاجت خود را از خداوند طلب کند. امام در ادامه میفرمایند: محل قبر جدّم قطعهای از بهشت است و هر مؤمنی که ایشان را زیارت کند، خداوند او را از آتش جهنم رهایی میبخشد (عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۶۲).
میتوان گفت در پرتو تعالیم امام هادی(ع)، در طول دوران امامت ظاهری ایشان که ۳۴ سال به طول انجامید، سطح معرفت شیعیان نسبت به مقام امامت بهطور چشمگیری ارتقا یافت و شیعیان از طریق زیارت و زیارتنامههای صادرشده از آن حضرت، با مقامات و فضائل والای امامان معصوم آشنا شدند. از سوی دیگر، با توجه به محدودیتهای شدید اعمالشده از سوی حکومت بنیعباس، امام هادی(ع) شیوه ارتباط خود با شیعیان را بهگونهای مدیریت کردند که آنان بهتدریج برای دورانی آماده شوند که امام در دسترس مستقیم نباشد و زمینه آمادگی برای عصر غیبت امام زمان(عج) فراهم گردد.
در همین راستا، امام هادی(ع) شبکه وکالت را تقویت کردند تا شیعیان از طریق وکلا با امام مرتبط باشند. از جمله این وکلا میتوان به عثمان بن سعید عمری اشاره کرد که از معتمدان امام هادی(ع) بود و تا دوران امامت حضرت ولیعصر(عج) زنده ماند و بهعنوان نخستین سفیر ایشان در غیبت صغری ایفای نقش کرد.
در نهایت، امام هادی(ع) در سن ۴۲ سالگی، به دستور خلیفه عباسی مسموم شدند و در خانه خویش در شهر سامراء به خاک سپرده شدند.