در یادواره ادبی «تعبیر جاودانگی» مطرح شد:
«مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

به گزارش ایکنا؛ یادواره ادبی «تعبیر جاودانگی» در پاسداشت مقام والای بسیجی پاسدار، شهید سیدامیرحسین موسوی (از شهدای جنگ 12 روزه)؛ شامگاه چهارشنبه، سوم دی ماه؛ با حضور جمعی از اهالی ادب و فرهنگ کشورهای ایران، افغانستان، پاکستان، ترکیه، و هندوستان با اجرا و دبیری سیدمسعود علوی‌تبار به میزبانی گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

ایران‌زمین هرگز از «آرش‌ها» خالی نخواهد ماند

حجت‌الاسلام والمسلمین، دکتر سیدسلمان صفوی؛ پژوهشگر عرفان اسلامی و رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن به عنوان اولین سخنران این یادواره ادبی با اشاره به آنکه در رثای «مجاهد فی سبیل الله»، شهید سیدامیرحسین موسوی، که با خون خویش دفتر عشق، دفاع میهنی و عرفان را امضا کرد، می‌توان از منظری لاهوتی به تماشای این پرواز نشست گفت: او که از تبار غیور لُر و از سلاله پاک سادات بود، نشان داد که شهادت نه یک حادثه، که یک «انتخاب آگاهانه» و غایت قصوای سیر و سلوک است.

صفوی در ادامه در ترسیم سیمای عرفانی شهید سیدامیرحسین موسوی به موارد چهار گانه‌ای اشاره داشت که در مورد اول می‌توان به «تجلی حُبِ فی‌الله و گسستن از تعلقات» اشاره کرد، افزود: در عرفان اسلامی، اولین قدم برای رسیدن به معشوق، گذشتن از «خویشتن» و تعلقات دنیوی است. شهید موسوی در حالی که در آستانه تشکیل خانواده و «تازه داماد» بود، نشان داد که عشق به میهن و آرمان‌های متعالی، از هر عُلقه دنیوی بالاتر است و با گذشتن از حجابِ تَن، به وصال حضرت حق شتافت.

ارسالی///// برنامه پوششی ارسال صبح پنجشنبه یا زودتر////// «مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

این فیلسوف نوصدرایی درادامه به طهارت باطنی و دائم‌الوضو بودن شهید موسوی اشاره داشت و یادآور شد: حالات معنوی او، از جمله مقید بودن به وضو و تبدیل اتاقش به یک «حسینیه کوچک»، نشان از «طهارت مدام» دارد. در حکمت عرفانی، وضو تنها غسلی ظاهری نیست، بلکه آمادگی برای حضور دائم در محضر حق است. او که بی‌وضو پا به خلوتگاه خود نمی‌گذاشت، در واقع پیش از شهادت، جان خود را در چشمه معرفت شسته بود.

رئیس آکادمی مطالعات ایرانی در لندن، اتصال به ولایت و اذن‌گیری از پیران راه را ویژگی سوم شهید دانست و گفت: ارادت او به شهید «مصطفی صدرزاده» و اذن گرفتن از مزار او پیش از ملبس شدن به لباس رزم، یادآور رابطه مرید و مرادی در سلوک عرفانی است. شهید موسوی با الگوبرداری از شهید صدرزاده بزرگوار، در واقع در سلسله‌مراتب عشق، قدم گذاشت و همان‌گونه که در خواب دیده بود، پس از 10 سال به همان سرنوشت قدسی دچار گشت.

وی در ادامه با قرائت آیه «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ» از سوره مبارکه «صف» در رابطه با ویژگی چهارم شهید موسوی خاطرنشان کرد: این «بنیان مرصوص» در وجود سیدامیرحسین، با لبخند و مهربانی درآمیخته بود. او مظهر جمع «قهر و لطف» بود؛ در مقابل دشمنان وطن، محکم و استوار همچون کوه‌های زاگرس و در میان مردم و خانواده، رحیم و گشاده‌رو بود.

رئیس آکادمی مطالعات ایرانی در لندن با تاکید بر آنکه ایستادگی این شهید جنگ 12 روزه در دفاع از میهن، پیوندی تاریخی با بزرگان عرفان ایران دارد تصریح کرد: همان‌گونه که عطار نیشابوری در مقابل هجوم مغول ایستاد و جان باخت، شهید موسوی نیز در عصر حاضر، نگهبان مرزهای فیزیکی و معنوی این سرزمین شد. او ثابت کرد که «شهادت، هنرِانسان برین است» و والاترین مرتبه کمال انسانی است.

صفوی در انتها گفت: شهید سیدامیرحسین موسوی، شش روز پس از پسرعموی شهیدش سیدحمیدرضا، به قافله نور پیوست تا اثبات کند که شهادت در این خانواده، میراثی ازلی است. او سرانجام با وضوی خون وارد بارگاه قدس الهی شد. شهید موسوی و دیگر دلاوران این مرز و بوم، با خون خود بر این حقیقت گواهی دادند که این خانه، هرگز از «آرش‌ها» خالی نخواهد ماند.

ارسالی///// برنامه پوششی ارسال صبح پنجشنبه یا زودتر////// «مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

زیست شهادت‌گونه، شاخصه زندگی شهید موسوی است

سیدمسعود علوی‌تبار؛ شاعر، پژوهشگر و دبیر این نشست ادبی، زندگانی شهید سیدامیرحسین موسوی را مصداق بارز زیست شهادت‌گونه دانست و خاطرنشان کرد: شهید موسوی پیش از آنکه شهید شود، شهیدانه زیسته بود. مهربان و گشاده‌رو و سراسر اتاقش لبریز از عکس شهدا بود. او در کنار شاگردی در مکتب شهید مصطفی صدرزاده، محیط فعالیت‌های مذهبی، بسیجی و جهادی‌اش پیشتر شهیدانی چون شهید صدرزاده، شهید سجاد عفتی و شهید محمد آژند را تقدیم آستان نورانی اهل‌البیت(ع) و خاک عزیز کشورمان کرده بود.

وی ادامه داد: شاعران این محفل هم در اشعار خود این زیست شاعرانه را به تصویر کشیده‌اند به گونه‌ای که درون‌مایه اصلی شعر آنها همین زیست شهادت‌گونه شهید بود.

علوی‌تبار با تاکید بر آنکه به تعبیر شریف مولا علی(ع)، «انسان همان است که دوست می‌دارد، و در طلب آن، خویشتن را می‌سازد» تصریح کرد: حضرت امیر(ع) می‌فرماید: «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ»؛ ارزش آدمی در آن چیزی‌ است که نیک می‌داند و بدان دل بسته است.

این شاعر و پژهشگر ادبیات مقاومت خاطرنشان کرد: شهید سیدامیرحسین موسوی، در جستن شهادت بود و در این مسیر، جان عزیزش را وقف  کرده و شهادت؛ حقیقت وجودی و ماهیت اصلی شخصیت او را شکل داده بود. مولوی شاعر و عارف بزرگ کشورمان بسیار زیبا سروده است:

تا در طلب گوهر کانی، کانی

تا در هوس لقمه نانی، نانی

این نکته رمز اگر بدانی، دانی

هر چیز که در جستن آنی، آنی

ارسالی///// برنامه پوششی ارسال صبح پنجشنبه یا زودتر////// «مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

برخی انسان‌ها برای شهادت آفریده شده‌اند

اصغر مسعودی؛ رئیس خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در لاهور به عنوان دیگر سخنران این یادوازه ادبی گفت: شهید سیدامیرحسین موسوی، به شهدا عشق می ورزید. او در مجالس سیدالشهداء(ع) پرورش یافته بود و هوایش آمیخته با عطر اخلاص و معنویت بود. شهید موسوی سه روز پیش از شهادت مصطفی صدرزاده، خواب پرواز خود و او را دیده بود؛ خوابی که 10 سال بعد تعبیر شد. 10 سال فاصله، اما یک مسیر؛ شاگرد، درست در همان نقطه‌ای ایستاد که استاد سال‌ها پیش ایستاده بود.

رئیس خانه فرهنگ ایران در لاهور در ادامه بیان داشت: شهید سیدامیرحسین موسوی و پسر عمویش، سیدحمیدرضا موسوی رفتند، تا ثابت کنند که بعضی از انسان‌ها، از همان آغاز، برای ماندن نیامده‌اند، بلکه برای شهادت آفریده شده‌اند.

ارسالی///// برنامه پوششی ارسال صبح پنجشنبه یا زودتر////// «مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

ثمرات اُنس با شهدا، بازتاب خود رادر زندگی می‌نمایاند

سیدمحمدرضا موسوی‌صابری؛ شاعر پارسی زبان، محقق، و استاد دانشگاه کشمیر هند در ادامه این نشست با تاکید بر آنکه به مطالعه زندگینامه شهدا انس خاصی دارم تصریح کرد: از همین رهگذر، با شهید جنگ 12 روزه، شهید سیدامیرحسین موسوی بزرگوار که از شاگردان شهید مدافع حرم، شهید مصطفی صدرزاده بود آشنا شدم و از برخی ویژگی‌های برجستۀ او آگاهی یافتم. ویژگی‌هایی که به‌ روشنی نشان می‌دهد که این شهید نیز مانند دیگر شهدا، شهیدانه زندگی کرد تا شایست شهادت شد. شهید موسوی با شهدا مأنوس بود و این همنشینی، نشست ‌و برخاست با خوبان، بی‌تردید اثرگذار است.

موسوی‌صابری با بیان آنکه به واقع باید بدانیم با چه چیز و با چه کسانی انس می‌گیریم؛ چراکه این انس، دیر یا زود اثر خود را در زندگی ما نشان می‌دهد یادآور شد: به تعبیر زیبای علامه اقبال لاهوری که در شعری اردو چنین گفته:

یعنی خدا تو را با طوفانی آشنا سازد

چراکه در موج‌های دریای وجودت

هنوز تلاطم و جنبش نیست.

وی افزود: علامه اقبال در این بیت، انسان را به دریایی تشبیه می‌کند که اگر بی‌حرکت و منجمد بماند، می‌گندد اما اگر با طوفان برخورد کند و آشنا گردد، به حرکت و تلاطم در می‌آید، زنده می‌ماند و زندگی می‌‌بخشد. رنج، مجاهدت و تکان‌های بزرگ، شرط زنده‌ بودن روح انسان هستند.

به‌گمان من، آنچه این شهید بزرگوار را به آن هدف والای انسانی و الهی رساند، عشق عمیق او به این (طوفان‌ها) شهدا بود. هرکس با شهدا مأنوس شود، آثار و انعکاس وجود آنان در زندگی‌اش نمایان خواهد شد.

این استاد دانشگاه کشمیر هند در پااین خاطرنشان کرد: همانگونه که شنیده‌ایم و خوانده‌ایم، شهید موسوی دلبستگی ویژه‌ای به شهدا داشت. نکته دیگر، شاگردی او نزد شهید مصطفی صدرزاده است؛ و بی‌تردید، تأثیر استاد در شکل‌گیری شخصیت شاگرد، انکارناپذیر است.

ارسالی///// برنامه پوششی ارسال صبح پنجشنبه یا زودتر////// «مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

شهادت؛ شیوه‌ای اخلاقی و روحانی برای زیستن است

«فاطمه بتول سایوز»؛ شاعر و پژوهشگر از کشور ترکیه نیز در این نشست با اشاره به آنکه پیام زندگی و سلوک معنوی شهید سیدامیرحسین موسوی تنها محدود به ایران نیست، بلکه در سطح بین‌المللی نیز حامل معنا و پیام‌های روشن و تأثیرگذاری است خاطرنشان کرد: او با مهربانی، تواضع، چهره‌ای گشاده و پیوند عمیق معنوی خود نشان داد که مقاومت تنها موضعی نظامی نیست، بلکه شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است. محبت عمیق او به خانواده، به اجتماع، به شهدا و زندگی ساده و روحانی‌اش، در برابر روایت‌های مبتنی بر خشونت و درگیری، تصویری انسانی، اخلاقی و مسئولانه از یک مجاهد به جهان ارائه می‌دهد.

وی با ماکید بر آنکه شهید سیدامیرحسین موسوی را می‌توان پُلی مشترک و زبانی جهانی میان اخلاق، معنویت و مقاومت دانست تصریح کرد: زندگی او به ‌روشنی نشان می‌دهد که دفاع از کرامت انسانی، عدالت و ایمان، مرز نمی‌شناسد و زبان مشترک همه وجدان‌های آزاده جهان است. شهدای ایران و شهدای جهان اسلام تنها متعلق به مسلمانان نیستند؛ آنها الگوهای اخلاقی و اجتماعی برای تمام بشریت هستند و باید شناخته شوند، مورد مطالعه قرار گیرند و الهام‌بخش همه انسان‌ها باشند.

ارسالی///// برنامه پوششی ارسال صبح پنجشنبه یا زودتر////// «مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

می‌دهد مهریه‌اش را بر سر مِهرِ وطن

در این یادواره که با بداهه‌نویسی استادهای خوشنویسی کشورمان چون محسن شعبانی و مسعود ربانی همراه بود؛ شاعرانی چون علیرضا قزوه؛ امیر عاملی؛ سیدمسعود علوی‌تبار؛ ناصر دوستی؛ علی مزمل؛ مهدی باقرخان؛ سیدحکیم بینش؛ نغمه مستشارنظامی؛ نجمه بنائیان‌بروجنی؛ نگین نقیبی و زهرا پرویزی حضور داشتند.

در ادامه برخی از اشعار ارائه شده در این یادواره ادبی را مرور می‌کنیم.

اتاقش عکس در عکس، اشک ریزان شهادت بود

قدم برداشتن آنجا پر از حس زیارت بود

پر از لبخندهای شادِ همرزمان دیروزش

قیامت بود حشر، محشر روز قیامت بود

معطر چون حرم، مثل حسینیه هوا سنگین

اتاق «موسوی» باران نوری از اجابت بود

«کجایید ای شهیدان خدایی...» می‌چکید از سقف

تماشای سکوت آنجا، نه عادت؛ که سعادت بود

نماز آنجا غزل می‌شد، غزل؛ سجاده، اشک، آتش

دعا؛ پروازِ سمتِ آسمانِ بی‌نهایت بود

در و دیوار با دل حرف می‌زد با نوایی خوش

صدا مفهوم، چون از پشت بی‌سیمِ شهامت بود

تمام حرف ها؛ حفظ حجاب و حفظ سنگرها

دفاع از آرمان‌های شهیدان از ولایت بود

زمینگیر است دل، حالا اتاق و من چه دلتنگیم!

به یاد آنکه روز و شب، پُر از شوق شهادت بود!

سروده: پروانه نجاتی

 

پیش از اینها با خدا قول و قراری داشتی

عهد و پیمان بسته بودی، چشم یاری داشتی

دوستانت آسمانی، همقطارانت شهید

در میان شهریاران، شهریاری داشتی

گفته بودی؛ مصطفی، الوعده وقت خدمت‌ست

نوجوان بودی و میل پاسداری داشتی

هم بَلَد بودی مسیر آسمان‌ها را و هم

در کنارت، دوستان پایِ کاری داشتی

خواب‌هایت مو به مو تعبیر می‌شد قهرمان

در میان لاله‌رویان، اعتباری داشتی

هم امیری هم حسینی، سیدی و موسوی

از شهیدان اسم و رسمی یادگاری داشتی

با خدا، با آبرو، عشقِ ولایت، باصفا...

از ادب گنجینه‌های بی‌شماری داشتی

سید نورانیِ لبخند بر لب، الوداع

زندگی و مرگ پر از افتخاری داشتی

اهل ایمان بودی و عشق تو، دیدار خدا

خوش به حالت با خدا قول و قراری داشتی

سروده: میترا ملک‌محمدی

ارسالی///// برنامه پوششی ارسال صبح پنجشنبه یا زودتر////// «مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

روز میلاد تو باران است، می‌دانی چرا؟

مرد دی ماهی خروشان است، می‌دانی چرا؟

هم امیری، هم حسینی، راه تو از هر طرف

راه سالار شهیدان است، می‌دانی چرا؟

بخش اول الغدیر و بخش دوم کربلاست

اسم تو نام دو جریان است، می‌دانی چرا؟

چله می‌گیری برای آرزوی آخرت

چله، عاشورای ایران است، می‌دانی چرا؟

یک دقیقه بیشتر چشم انتظاری را نبین

بحث یلدا بحث هجران است، می‌دانی چرا؟

تو ستاره خواستی، اما نصیبت ماه شد

نوعروست کوه ایمان است، می‌دانی چرا؟

می‌دهد مهریه‌اش را بر سر مِهرِ وطن

همدلی با غزه آسان است، می‌دانی چرا؟

اقتدا می‌کرد در خانه نمازش را به تو

مادرت از بس مسلمان است، می‌دانی چرا؟

هیچ وقت از من جلوتر راه می‌رفتی مگر؟

این ادب، معراج انسان است، می‌دانی چرا؟

از شهیدان کُهنز، از مصطفی باید نوشت

صدرزاده مرد میدان است، می‌دانی چرا؟

خاکریز جبهه را آورده در این پایگاه

کار او جذب جوانان است، می‌دانی چرا؟

مسجد پاک امیرالمؤمنین(ع) در شهریار

سنگر پرشور ایران است، می‌دانی چرا؟

با  شهیدانی که گمنامند اما  تابناک

این حسینیه چراغان است، می‌دانی چرا؟

«عفتی» از آن طرف، «آژند» هم از این طرف

در رفاقت راه یکسان است می‌دانی چرا؟

مکتبی شد صدرزاده در قرار بی‌قرار

بعد از این میعاد یاران است، می‌دانی چر؟ا

خواب دیدی بال پروازش به اوج عرش رفت

چشم این جامانده گریان است، می‌دانی چرا؟

در لباس پاسداری اذن می‌گیری... هنوز

مصطفی همراه گردان است، می‌دانی چرا؟

پاسداری از حرم، از عشق، از خاکِ وطن

آخرین حرف شهیدان است، می‌دانی چرا؟

بعد اکبر، پیکر قاسم ز میدان بازگشت

«حاج بهرامی» پریشان است، می‌دانی چرا؟

یک پسر از این عمو و یک پسر از آن عمو

ایل من در عید قربان است، می‌دانی چرا؟

بین داغ این شهیدان فاصله شش روز بود

این قرار شهریاران است، می‌دانی چرا؟

قبل اعلام شهادت بر دلم الهام شد

روضه امشب، کام عطشان است، می‌دانی چرا؟

ناگهان خون شهیدان موسوی تکثیر شد

دشمن از کارش پشیمان است، می‌دانی چرا؟

شیرِ سنگی بر مزار شیرمردان می‌نهند

رسم لُرها، رسم شیران است، می‌دانی چرا؟

خون انگور ملایر، در رگ ما جاری است

ایل ما از سربه‌داران است، می‌دانی چرا؟

باز هم گردان مُسلم از ملایر آمده

«تنگه مرصاد» حیران است، می‌دانی چرا؟

با تفنگ و اسب و زین، تازه اینجا مویه کن!

این عزای قهرمانان است، می‌دانی چرا؟

از کجا معلوم شاید عشق، ما را هم خرید

بهترین انگیزه باران است، می‌دانی چرا؟

سروده: نجمه پورملکی

ارسالی///// برنامه پوششی ارسال صبح پنجشنبه یا زودتر////// «مقاومت» نه موضعی نظامی که شیوه‌ای اخلاق‌محور برای زیستن است

ز سیمای منیری، روسپیدی فیلم می‌گیرد

به رسم یادگاری از شهیدی فیلم می‌گیرد

به آرامی دمی در بستر ساحل قدم می‌زد

ولی آرامش پهنای دریا را به هم می‌زد

تنفس در هوای بامدادی، او که عادت داشت

نسیمی می‌وزید و با خودش عطر شهادت داشت‌

شکوه حجله‌اش در سادگی‌هایش عیان می‌شد

تمام عشق در هر واژه عقدش بیان می‌شد

امیر خانه نو در نمازش ماه جاری بود

دلش دریا، جبینش مطلع، صبح بهاری بود

ستاره خواسته؛ اما خدا ماهی به او داده

عنایت کرده مولا، یوسف از چاهی به او داده

دو مرغ یاکریم، آهنگ پرواز دگر دارند

هوای رَستن از این خاکدان، هر دو به سر دارند

دو نخلی از بهار دو برادر زد تبرداری

دو سرو ایستاده در دل میدان؛ دو سرداری

حمید از حسرت پرواز، جانسوز امیر آزاد

امیر! از هفته آینده پروازت مبارک باد

قرار وعده‌های وصل را بستید، اما زود

قدح خالی شد و پیمانه بشکستید، اما زود

سزوده: سیده کبری حسینی بلخی(افغانستان)

 

دارد به تنش لباسِ سبزی زیبا

وصل است دلش به شاخه‌های طوبیٰ

محبوب دلم شهید راه وطن است

سرباز علی و دشمن آمریکا

سروده: نگین نقیبی

 

بی‌خویش کن مرا، که منم بی‌ریا شوم

ساقی بیا که مست شوم، با خدا شوم

راهی به‌غیر راه شهیدان تباهی است

می‌ترسم از رهی که در آن من هبا شوم

باری گرفته است دلم، کاش بعد ازین

در بارگاه حضرت سلطان، گدا شوم

باید چُنان امیرحسین از خودم رها

باید چو صدرزاده ازینجا جدا شوم

اسمت حسین بود و امیرت حسین بود

ای من فدای اسم تو و کربلا شوم

از داغ دوست، لاله در خون نشسته‌ام

در هر کجاست نامی از این مرد پا شوم

سروده: عمادالدین ربانی