آیت‌الله علیدوست:
تفسیر سترگ قرآن نیازمند اجتهاد و استنباط قوی است
ارسل/ قدرت اجتهادی لازمه تفسیر قرآن است

به گزارش ایکنا، آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه، شامگاه چهارم دی‌ ماه در نشست علمی «نقش فقه در تفسیر قرآن» اظهار کرد: گاهی می‌خواهیم بدانیم تفسیر قرآن چه نقشی در فقه دارد و زمانی می‌خواهیم بدانیم، نگاه فقیهانه چه تأثیری بر تفسیر قرآن دارد، که این موضوع ناشی از ابهام در مفهوم کلمه «فقه» است.

وی افزود: برای فقه سه معنا وجود دارد و گاهی با شریعت اشتباه گرفته می‌شود؛ اما اگر با شریعت اشتباه نشود، سه معنا خواهد داشت. شریعت معصوم است و خطا و اختلاف ندارد و بشری هم نیست، در حالی که فقه، بشری و محصول فکر انسان است و به همین دلیل ممکن است در آن خطا وجود داشته باشد. فقه کاشف است و شریعت مکشوف.

علیدوست بیان کرد: همین فقه بشری کاشف شریعت در سه معنا کاربرد دارد. گاهی گفته می‌شود فقه یعنی دانش و علم فقه در کنار سایر دانش‌ها. گاهی فقه از سنخ دانش نیست و از سنخ رفتار است و به عملیات استنباط اطلاق می‌شود؛ برای مثال، درس فقه یعنی درسی که در آن عملیات استنباط به ما آموزش داده می‌شود. در مواردی نیز نه به دانش و نه به عملیات استنباط، بلکه مجموعه گزاره‌هایی که برآیند عملیات است، فقه گفته می‌شود؛ مانند کتاب‌های فقهی «تحریرالوسیله»، «عروة‌الوثقی» و «منهاج‌الصالحین».

استاد درس خارج حوزه علمیه با اشاره به نگاه و رویکرد فقیهانه افزود: ما نمی‌خواهیم نقش قرآن در فقه را بحث کنیم که لازم و غریب است، بلکه موضوع بحث نقش فقه در تفسیر قرآن است. اخیراً بنده در حال تألیف کتابی درباره نقش قرآن در فقه هستم. نمی‌گویم که به نقش قرآن در فقه توجه نکرده‌ایم، اما این توجه کمتر از آن حد بایسته و شایسته بوده است. برخی نقد می‌کنند که قرآن مهجور مانده و فقها سراغ آن نمی‌روند، اما معتقدم ما به قرآن توجه داشته‌ایم، هرچند نه به اندازه کافی. همه این کتاب‌ها در استنباط اثر دارند و اگر بخواهیم گزاره‌های جداگانه در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مدیریتی، خانواده و… استنباط کنیم، باید از قرآن بهره ببریم.

علیدوست با بیان اینکه اگر بخواهیم برخی قواعد اصول را استخراج کنیم باید به قرآن تمسک کنیم، همان‌طور که در خبر واحد نیز به قرآن رجوع می‌کنیم یا در بحث مفاهیم، پرسید: مگر برخی بزرگان سراغ قرآن نرفته‌اند؟

وی افزود: استنباط احکام جزئی و ریزگزاره‌ها، قواعد و پارادایم‌ها و قواعد اصول از قرآن قابل استخراج است و اگر خداوند توفیق دهد، با این نگاه نقش قرآن را در فقه بررسی خواهم کرد تا مشخص شود بزرگان چه میزان از قرآن استفاده کرده‌اند و چه میزان استفاده نکرده‌اند.

وی با اشاره به بحث نفس‌گیر آیات‌الاحکام، ادامه داد: برخی بیش از صد آیه و برخی کل قرآن را مصداق آیات احکام دانسته‌اند، به‌طوری که آیت‌الله معرفت قائل به همه قرآن بود، هرچند مقداری اغراق هم داشت. به نظر بنده، غلط است که بخواهیم تعداد آیات‌الاحکام را مشخص کنیم و برخی بگویند ۱۳۴ و برخی بیش از ۲۰۰ و…؛ با چه معیاری این تعداد تعیین شده است؟

رویکرد فقهی به قرآن

علیدوست با اشاره به نقش فقه (به‌عنوان عملیات استنباط) در تفسیر قرآن اظهار کرد: وقتی سراغ قرآن می‌رویم، ممکن است رویکرد عرفانی، فلسفی، تجربی و… داشته باشیم و همچنین می‌توان رویکرد فقهی نیز داشت و مفسر با این رویکرد به قرآن خدمت کند. در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که آیا استنباط در فقه در سایر علوم هم کاربرد دارد یا فقط برای فقه ساخته شده است؟ پاسخ من به شدت منفی است؛ استنباط در فقه صرفاً برای فقه نیست و اگر بخواهیم مسائل کلامی، فلسفی، معرفتی، عرفانی، معاد و… را استنباط کنیم، می‌توانیم از همین رویکرد استفاده کنیم. بنابراین، اجتهاد دو نوع دارد: به معنای اعم و اخص. هرچقدر مفسر در استنباط قوی‌تر باشد، در تفسیر نیز قوی‌تر ظاهر خواهد شد. اصول فقه عمدتاً اصول فهم است و به اصول فقه منطق استنباط گفته می‌شود؛ ظلم است اگر اصول فقه را تنها محدود به استنباط احکام بدانیم.

استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان اینکه ائمه(ع) به ما یاد داده‌اند که منطق استنباط داشته باشیم، تصریح کرد: فردی دو انار و دو نان دزدید و صدقه داد و به‌زعم خود چهار سیئه مرتکب شد و ۴۰ حسنه کسب کرد، اما در مجموع ۳۶ حسنه در کارنامه او ثبت شد. امام صادق(ع) خطاب به این فرد فرمودند: «خدا تو را مرگ دهد، آیا نشنیدی: إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ؟» این اقدام امام، کار اصول و نظام استنباط است؛ یعنی آیات قرآن باید در یک نظام حلقوی تفسیر شوند و نباید یک آیه را جدا گرفته و دیگر آیات را رها کنیم.

فرضیه داروین و گرفتاری برخی بزرگان

علیدوست بیان کرد: در دهه ۵۰، تازه بحث فرضیه داروین و تکامل انسان شهرت یافته بود و برخی افراد نیز به این فرضیه جذب شده بودند، مانند مرحوم سحابی. در قم نیز یکی از بزرگان کتابی با عنوان «خلقت انسان» نوشت که محتوای کتاب، فرضیه داروین را اثبات نمی‌کرد، اما تصویر روی جلد کتاب نشان‌دهنده این نظریه بود. حتی یکی از بزرگان که بعدها وارد سیاست شد، پیشنهاد مباهله داده بود، در حالی که بحث علمی مباهله ندارد. قرآن منشأ خلقت انسان و آدم را به شکل‌های مختلف بیان کرده است؛ در جایی فرمود «خَلقهُ مِن تُراب»، در جای دیگر «مِن حَمَا مَسنُون» و یا «مِن مَاء دافِق»؛ جمع بین این ادله نیازمند بحث اجتهادی است.

وی افزود: همان اجتهادی که در تشخیص کلان‌نظام‌ها و مسائل دیگر به کار می‌بریم، باید در تفسیر نیز به کار گرفته شود. معتقدم اگر بخواهیم تفسیری سترگ، منضبط و منظم بنویسیم، باید قدرت اجتهاد و استنباط داشته باشیم. البته تفسیر سطوح مختلف دارد و مفسر باید خود را در این زمینه متضلع کند.

آموزش مدیریت تبلیغ

استاد حوزه با اشاره به نگاه و اجتهاد فقیهانه در تفسیر قرآن، به آیه ۱۱۹ سوره بقره «إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا ۖ وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ» اشاره کرد و افزود: این آیه از آیات محکم قرآن است و پیچیده و متشابه نیست و مانند آب روان است. در آن آمده است: «ای پیامبر! ما تو را بالحق (قرآن) فرستادیم تا بشیر و نذیر باشی.» در جای دیگری، ابتدا نذیر و سپس بشیر آمده است و در ۱۸ موردی که بشیر و نذیر کنار هم آمده‌اند، فقط یکبار ابتدا نذیر و سپس بشیر آمده است. پیامبر(ص) با یک دست بشارت می‌دهد و با همان دست انذار را نیز انجام می‌دهد و انذار را نمی‌گیرد تا بشارت را رها کند و برعکس. این نشان می‌دهد پیامبر قصد دارد به ما مدیریت تبلیغ و تربیت را بیاموزد؛ اینکه چه واجبات و محرماتی در بحث مدیریت تبلیغ و تربیت وجود دارد.

وی افزود: در آیه ۱۲۰ سوره بقره نیز آمده است: «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ». این آیه شامل یک جمله خبری و یک امر و نهی است و مدیریت ارتباط با مخالفان را هم برای پیامبر و هم برای همگان بیان می‌کند. آیا ما باید مانند کره شمالی عمل کنیم یا مثل همسایه‌ای وابسته؟ قرآن در این زمینه می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ…»؛ یعنی یهود و نصارا را بطانه خود نکنید. این آیه راهنمایی است برای تعریف مدیریت ارتباط با دیگران و از آیاتی است که در فقه سیاسی و روابط خارجی کاربرد دارد.

علیدوست در پایان بیان کرد: جز موارد استثنایی، بسیاری از آیات قرآن آیات‌الاحکام هستند. بنابراین، شمارش بیش از 100، 200 و حتی ۵۰۰ آیه، نوعی شوخی است؛ آیات احکام فراتر از این اعداد هستند.