عضو هیئت علمی دانشگاه قم تأکید کرد:
بی‌توجهی به مقدمه بودن علوم قرآن؛ مرتبه‌ای از مهجوریت این کتاب الهی

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، چندی است که سلسله نشست‌هایی با عنوان «مطالعات قرآنی، وضعیت حال، چشم‌انداز آینده» برگزار می‌شود و در آن‌ها مباحث مهمی در رابطه با وضعیت قرآن‌پژوهی کنونی کشور و آسیب‌شناسی آن مطرح شده است.
در خصوص مباحث مطرح‌شده در این نشست‌ها، با حجت‌الاسلام و المسلمین محمدتقی دیاری بیدگلی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، به گفت‌وگو نشستیم که مشروح آن در ادامه می‌آید.

ایکنا: تا چه حد با این مسئله موافق هستید که مطالعات قرآنی ما در شرایط فعلی همان مطالعات قرآنی سده‌های گذشته است و با همان چارچوب در حال انجام است؟
غیرمنصفانه است که بگوییم مطالعات قرآنی در دوران معاصر، تکرار مکررات و صرفاً بر پایه الاتقان سیوطی یا البرهان زرکشی است! شاید بتوان گفت که محورهای اصلی مباحث و مطالعات قرآنی کنونی، همان مباحث سده‌های پیشین است؛ اما هم رویکرد مطالعات قرآنی معاصر و هم دامنه آنها کاملاً متفاوت است. اولاً رویکرد مطالعات پیشین عمدتاً نقلی و روایی بوده است، ولی امروزه بیشتر جنبه تحلیلی و انتقادی دارد. ثانیاً دامنه و حجم مباحث علوم قرآنی بسیار گسترده‌تر، فراگیر و روشمندتر شده است. بنابراین، به باور بنده، مطالعات و پژوهش‌های قرآنی، از گذشته تا به حال سیر تکاملی داشته است.

ایکنا: آیا به نظر شما این‌که مطالعات قرآنی چارچوبی ثابت داشته باشد، ضعفی برای آن تلقی می‌شود؟ و اساساً تحولی در این زمینه ضروری است یا نه؟
اگر مطالعات قرآنی، بر پایه مبانی و اصول نظری ثابت و پذیرفته علمی و منابع معتبر نقلی و عقلی استوار باشد، تفاوت ماهوی میان گذشته و حال و آینده نیست؛ زیرا هم در باب مبانی و معیارهای فهم متون دینی و هم در زمینه روش‌ها و اسلوب‌های آن، عناصر ثابت و تغییرناپذیری داریم که گذر زمان، موجب دگرگونی آنها نمی‌شود.
بهره‌گیری از این مبانی و پیش‌فرض‌های علمی پذیرفته شده و بلکه تبیین و فهم درست نظریات علمی پیشینیان، استخراج آراء و دیدگاه‌های آنان، احیای آثار خطی و چاپ نشده آنان و نیز تحلیل و بررسی آنها، کاری ارزشمند و در راستای توسعه و تکامل علوم قرآنی به‌شمار می‌رود؛ با این همه، تحول و تلاش برای روزآمد کردن مطالعات قرآنی و توجه به شبهات مطرح شده از سوی خاورشناسان و مسائل جدید عصری در عرصه‌های مختلف امری ضروری و بایسته است.

ایکنا: آیا در این زمینه تفاوتی میان مطالعات آکادمیک و غیرآکادمیک وجود دارد؟ به نظر شما مطالعات قرآنی آکادمیک باید چه شرایطی را داشته باشد؟
مسلماً بین مطالعات آکادمیک و غیرآکادمیک تفاوت اساسی وجود دارد؛ زیرا اساسِ مطالعات آکادمیک بر نقد و تحلیل و بررسی آراء و نظریات علمی استوار است؛ اهل تحقیق، هرگز بدون دلیل و مدرک نه چیزی را می‌پذیرند و نه چیزی را بدون دلیل و مدرک معتبر بر دیگران تحمیل می‌کنند.
در واقع، حیات دانش، به نقد علمی و منصفانه آن است. اما در محیط‌های غیرعلمی و فضای عمومی جامعه، در بسیاری از موارد، بنا بر تقلید و ترویج و تبلیغ اندیشه و باورهای دینی و مذهبی و احیاناً تعصب و تصلب بر برخی خرافات و باورهای انحرافی و نادرست نیز هست؛ هرچند مسئولیت اصلی فرهنگ عمومی جوامع نیز بر عهده متخصصان و نخبگان علمی حوزوی و دانشگاهی و متولیان امور دینی است.
البته باید حوزه دانش و اندیشه را که به اندیشمندان و محققان هر رشته تعلق دارد، از عرصه فرهنگ عمومی و حاکمیت سیاسی و اجتماعی که به زمامداران و حاکمان وابسته است، تفکیک کرد.

ایکنا: اساساً به نظر شما رشته علوم قرآن، ماهیتاً چگونه رشته‌ای است و تعبیر و توصیف شما راجع به آن چیست؟
علوم قرآنی به معنای مصطلح امروزی آن، یعنی علوم حول القرآن، علومی است که محور و اساس مسائل آن، بر پایه قرآن کریم و در نهایت در جهت فهم معانی و مقاصد قرآن استوار است. این علوم ماهیتاً جنبه مقدماتی و نقش آلی و ابزاری برای دانش تفسیر و فهم مفاد و مراد کلام الهی به عنوان ام علوم قرآنی دارد.
از نظر بنده، در علوم قرآنی به هر دو معنا، یعنی هم با ترکیب اضافی «علوم قرآن» یعنی علوم اختصاصی و متعلق به قرآن و هم «علوم للقرآن» به معنای علومی که در بسیاری از موارد فهم متن و مدالیل قرآن وابسته به شناخت آنهاست، به تعبیر دیگر، به دلیل اینکه مبانی صدوری و دلالی قرآن مبتنی بر آن علوم است، اهمیت و نقش آنها بسیار کلیدی و تعیین‌کننده است.

ایکنا: به نظر شما و با توجه به توصیفی که از علوم قرآن داشتید و همچنین با توجه به وابستگی علوم مختلف بشری به همدیگر، تحول در رشته علوم قرآن در چه سطحی باید صورت گیرد و تا چه حد در این تحول باید رویکردهای جدید در حوزه علوم انسانی و علم‌شناسی جدید را دخیل کرد؟
اگر مراد از تحول به معنای انقلاب و دگرگونی مطلق در این رشته است، تلاش و اقدامی بی‌معناست؛ چه اینکه نوع پژوهش‌های کنونی محققان، وامدار تلاش‌های قرآن‌پژوهان پیشین است. اما اگر مراد از تحول، تلاش در مسیر تکامل و رشد و استفاده از همه ابزارها و روش‌ها برای پربارتر شدن دانش‌های قرآنی برای رسیدن به اهداف، مقاصد و مدالیل واقعی آیات قرآنی است، با عنایت به نیازها و پرسش‌های فراوان جوامع بشری قطعا امری لازم و اجتناب‌ناپذیر است. بهره‌گیری از دانش‌های بشری نیز می‌تواند در این موارد به رشد و تعالی دانش‌های قرآنی بیانجامد.
توجه صِرف به مباحث علوم قرآنی به عنوان مقدمه، بدون پرداختن به اهداف و مقاصد قرآن، دوری جستن از اهداف کتاب الهی و به نوعی مرتبه‌ای از مهجوریت قرآن کریم است. به بیان مرحوم علامه طباطبایی، بخشی از دانش‌های قرآنی، آن دسته دانش‌هایی هستند که قرآن کریم همه انسان‌ها را به تعلیم و تعلم آنها فرامی‌خواند.

ایکنا: در این زمینه چه جایگاهی برای رویکردهای جدید و مطالعات نوین در حوزه علوم انسانی قائل هستید؟
مسلماً با توجه به اوضاع و احوال اجتماعی و نیازهای عصری، ضرورت پرداختن به مباحث مطالعات میان‌رشته‌ای و تطبیقی و روش‌شناختی تفسیر و مبانی و قواعد آن و به‌ویژه با رویکرد و گرایش تفسیر اجتماعی و هدف‌گرایانه بیش از پیش احساس می‌شود؛ برای رسیدن به این منظور، شایسته است مباحث و مسایل قرآن طبقه‌بندی و اولویت‌بندی شود و آن دسته از مسائلی که بیش‌تر این نیازها را برطرف می‌سازند، به‌عنوان متون آموزشی مدون در مقاطع مختلف آموزشی و پژوهشی به‌خصوص در مقطع تحصیلات تکمیلی عرضه شوند.

ایکنا: ارزیابی شما به طور خاص از رویکردی که در آن، به شاخه‌های علمی جدیدی برای مطالعه و پژوهش در قرآن رجوع می‌شود و همچنین ارزیابی‌تان از رویکرد خواهان استفاده از قرآن برای تحول علوم انسانی چیست؟
بی‌شک، نگرش به قرآن کریم باید به‌عنوان کتاب هدایت انسان‌ها به سمت مقاصد الهی و انسانی باشد؛ بر اساسِ نصوص معتبر روایی و سیره پیشوایان معصوم دینی(ع)، استنطاق قرآن کریم و عرضه پرسش‌ها و نیازها به آن و تلاش برای استنباط و اجتهاد صحیح برای دریافت پاسخ‌های مناسب از کلام وحی الهی به‌عنوان روشی بایسته و شایسته تأکید و توصیه شده است. امیر مومنان(ع) در مقام شأن و موقعیت قرآن می‌فرماید: «ذلک القرآن فاستنطقوه و لن ینطق و لکن اخبرکم عنه الا انّ فیه علم ما یاتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم»(نهج‌البلاغه/خطبه 158) آن قرآن است، پس از او استنطاق کنید و هرگز به نطق در نیاید. اما من از آن به شما خبر خواهم داد. به‌راستی که در آن، علم آنچه پیش خواهد آمد، شرح گذشته، درمان دردتان و رابطه میان شما آمده است.»
با توجه به مطالب پیش‌گفته، از قرآن کریم باید به مثابه موتور محرک و ترغیب‌کننده به سوی مطالعات در حوزه علوم انسانی استفاده کرد؛ منتها باید محتاطانه گام برداشت و از تفسیرهای ناروا و به دور از منطق زبان قرآن و سیره معصومان(ع) پرهیز کرد.
ایکنا: در چند جمله، بفرمایید که چگونه و با چه روشی می‌توان مطالعات قرآنی را پربارتر و روزآمدتر کرد؟
برگزاری نشست‌ها، گفتگوها و مناظرات علمی در موضوعات مختلف قرآنی و تفسیری، تعامل و گفتگوی بین الأدیانی با محققان و قرآن‌پژوهان اروپایی و غربی و شناخت آراء و دیدگاه‌های آنان، توجه ویژه به تفسیر قرآن با رویکرد و گرایش تفسیر اجتماعی و عصری، گسترش پژوهش‌های بین‌رشته‌ای، مطالعات تطبیقی بین قرآن و عهدین، قرآن و علوم بشری، تألیف و تصنیف کتب مورد نیاز دانشجویان و توسعه و تعمیق نشریات علمی ـ پژوهشی قرآنی، اجتناب از افزایش کمی شمار رشته‌ها و دانشجویان در مقاطع مختلف آموزشی در دانشگاه‌ها، حذف شیوه طراحی سؤال‌های تستی در آزمون مقطع دکتری و کاهش پذیرش دانشجو و پرهیز از جذب افراد فاقد شرایط ادامه تحصیل به‌ویژه در مقطع دکتری از جمله مواردی است که به نظر می‌رسد برای آسیب‌زدایی و حرکت صحیح رشته علوم قرآن و حدیث و مطالعات قرآنی مواردی لازم و مناسب هستند.