در مکتب امام حسین(ع)/ ۳۹
تحلیل علمی قرآنی اربعین و اقتدار اجتماعی

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدباقر سعیدی‌روشن، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاهحجت‌الاسلام والمسلمین محمدباقر سعیدی‌روشن، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در بخش اول یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: اقتدار، همواره یکی از موضوعات اساسی برای حیات یک فرد، خانواده یا یک قبیله و یک جامعه تلقی می‌شده است. در جهان معاصر اقتدار اجتماعی صرفا محدود به قدرت فیزیکی، نظامی، اقتصادی یا تسلط سیاسی نبوده بلکه طیف گسترده‌ای از عوامل فرهنگی، ارزشی، رسانه‌ای و مناسکی در تولید و بازتوزیع قدرت ایفای نقش می‌کنند.

در ادبیات علوم اجتماعی، مفاهیمی مانند قدرت نرم، سرمایه اجتماعی، نظم نمادین و هویت جمعی، جایگزین مفاهیم سخت‌افزارانه قدرت شده و تحلیل اقتدار را به سطوح عمیق‌تری از حیات اجتماعی پیوند زده است. در آموزه‌های اسلام، مفهوم عزت و قدرت در پرتو اعتقاد و ایمان به خدای عزیز و قادر مطلق مفهومی خاص و جایگاهی ویژه می‌یابد. در این نگرش انسان‌های موحد که در طریق ایمان و عمل صالح حرکت می‌کنند، برخوردار از پشتیبانی الهی و امداد ویژه و نصرت آفریدگار جهان هستند.

در آیات مختلفنی از قرآن کریم به این امر اشاره شده است: «وَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (سوره یونس/ آیه ۶۵)، «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ» (سوره مجادله/ آیه ۲۱)، «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ» (سوره محمد/ آیه ۷)، «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (سوره آل عمران/ آیه ۱۳۹) و «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (سوره انبیاء/آیه ۱۰۳).

مفاهیم عزت، غلبه، نصرت، وراثت و خلافت توسط صالحان و مانند آن، همگی بر نوعی از اقتدار اشاره دارد که ریشه در ایمان به خدا، تقوا، ولایت الهی، جهاد، مقاومت و انسجام اجتماعی دارد. قرآن کریم وعده داده است که خداوند مؤمنان و صالحان را در زمین تمکن خواهد داد و آنان را وارث زمین قرار می‌دهد، از سوی دیگر اسلام در ذات خود آیینی انسانی اجتماعی است که پیروان خود را براساس اخوت ایمانی هم‌نوا و همبسته می‌کند.

تشریعات حقوقی، عبادی و اخلاقی اسلام علاوه بر ارتباط معنوی با خدای متعال، عنصر پیوستگی به جمع مانند نماز جماعت، نماز جمعه، حج، مسئولیت همگانی امر به معروف، اخوت ایمانی، خدمت به یکدیگر، رفع نیاز همنوع و همبستگی اجتماعی در قالب ید واحده و امت متعادل متوازن (امت وسط) عامل پیوند اجتماعی است. بررسی اجزا و اضلاع اسلام ناب محمدی(ص) نشان می‌دهد که هریک از آن‌ها به نوبه خود زمینه‌ساز هویت، عزت، کرامت و شخصیت آحاد مسلمانان و اقتدار هم‌افزای جامعه اسلامی است.

در این میان، یکی از مهم‌ترین مناسک اجتماعی و دینی که در دهه‌های اخیر به صحنه‌ای بی‌نظیر برای بازنمایی اقتدار اجتماعی شیعیان و مسلمانان بدل شده، پیاده‌روی اربعین حسینی است. این پدیده که در محور تولی و مودت حول محور حضرت امام حسین(ع) بزرگترین پرچمدار آزادی و آزادگی و سرور شهیدان عالم شکل گرفته است، علاوه‌بر ظرفیت عظیم معنوی و فرهنگی، نمونه‌ای ممتاز از کنش جمعی، سازمان‌یافتگی داوطلبانه، بازتولید هویت فراملی و قدرت نمادین امت اسلامی محسوب می‌شود، با این حال، نسبت دقیق این پدیده با سازوکار‌های اقتدار، کمتر در قالب یک مطالعه بینارشته‌ای و تطبیقی مورد تحلیل قرار گرفته است.

اقتدار در ساحت تحلیل علمی و قرآنی

مسئله این است که چگونه می‌توان عوامل اقتدار اجتماعی را در سه ساحت عمده نظریه‌های جامعه‌شناسی قدرت، آموزه‌های قرآن و روایات و مناسک دینی اربعین، در یک چارچوب تحلیلی یکپارچه بررسی کرد؟

اهل نظر می‌دانند که جامعه‌شناسانی، چون وبر، فوکو، بوردیو و جوزف نای، اقتدار را برآمده از منابع مشروعیت، سرمایه‌های نمادین و قدرت نرم می‌دانند. از سوی دیگر، قرآن کریم و روایات اهل‌بیت(ع) نیز بر اقتدار برخاسته از علم، حکمت، ایمان، جهاد، مقاومت و عزت در پرتو ولایت الهی تأکید دارند. با این وصف، پدیده‌ای، چون اربعین، به مثابه یک نمایش گسترده دینی و فرهنگی خودجوش، واجد ظرفیت‌هایی است که می‌تواند همه مؤلفه‌های اقتدار اجتماعی را به هم نزدیک کند.

پرسش این است که آیا اربعین تنها یک مناسک احساسی و فصلی است یا می‌تواند به یک ساختار اقتدار‌آفرین در جهان اسلام تبدیل شود؟ چگونه می‌توان ظرفیت‌های قدرت نرم موجود در این پدیده چندوجهی را به نهاد‌های پایدار اجتماعی، فرهنگی و حتی تمدنی تبدیل کرد؟ و چه نسبتی میان این پدیده با آموزه‌های وحیانی قرآن درباره عزت و اقتدار مبتنی بر ولایت الهی می‌توان برقرار کرد؟

۱. مبانی نظری اقتدار در جامعه‌شناسی مدرن

اقتدار از مفاهیم کلیدی در اندیشه اجتماعی و سیاسی مدرن است و به‌معنای توانایی یک فرد، گروه یا نهاد در پذیراندن اراده خود بر دیگران یا ایجاد پذیرش مشروع از سوی دیگران، بدون نیاز به اجبار فیزیکی تعریف می‌شود. در سنت جامعه‌شناسی، اقتدار نه‌تنها با ابزار‌های مادی قدرت، بلکه با عناصر فرهنگی، روانی، تاریخی و نهادی تبیین می‌شود.

ماکس وبر، یکی از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی مدرن، اقتدار را توان اعمال قدرت مشروع می‌داند. به باور او، مشروعیت، اساس اقتدار پایدار است و بر سه نوع اصلی اقتدار سنتی، کاریزماتیک و عقلانی - قانونی تقسیم می‌شود.
اقتدار سنتی، مبتنی بر عرف و سنت‌های تاریخی و خانواده و نسب و قبیله است؛ اقتدار کاریزماتیک، مبتنی بر شخصیت خاص و ویژگی‌های خارق‌العاده رهبر، مشروعیت براساس باور به استعداد، الهام یا قداست فرد مانند پیامبران، رهبران انقلابی و قهرمانان کاریزماتیک است و اقتدار عقلانی - قانونی، مبتنی بر قوانین و ساختار‌های حقوقی مدرن است.

تحلیل اربعین از این منظر می‌تواند بر نوعی اقتدار کاریزماتیک، یا فرهنگی مشروع مردمی تأکید کند که از سنت عاشورا و محبت به حضرت امام حسین(ع) نشئت می‌گیرد.

میشل فوکو، جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی، نگاه متفاوتی به قدرت و اقتدار دارد. در اندیشه او، قدرت الزاماً از نهاد سیاسی یا ابزار فیزیکی نشئت نمی‌گیرد، بلکه از طریق دانش، گفتمان و نهاد‌های دانایی‌بنیان عمل می‌کند. اقتدار از نظر فوکو، نه متمرکز بلکه پراکنده و درهم‌تنیده در نهادها، زبان، رسانه‌ها، آموزش و حتی بدن انسان‌هاست. بنابراین، مناسکی مانند اربعین می‌تواند یک نوع نظم گفتمانی بی‌بدیل ایجاد کند که در برابر گفتمان سلطه جهانی (غرب‌محور) بایستد.

پیر بوردیو، جامعه‌شناس فرانسوی، اقتدار را برآمده از انباشت و گردش سرمایه‌های گوناگون می‌داند؛ همچون سرمایه اقتصادی (پول، مالکیت)، سرمایه فرهنگی (دانش، زبان، سبک)، سرمایه اجتماعی (روابط، شبکه‌ها، اعتماد) و سرمایه نمادین (اعتبار، احترام، مشروعیت). به باور بوردیو، کنش اجتماعی درون میدان‌هایی رخ می‌دهد که هریک قواعد خاص خود را دارد. اقتدار در هر زمینه حاصل ترکیب و ترجمه سرمایه‌هاست. از این منظر اربعین را می‌توان میدانی عظیم دانست که در آن سرمایه‌های اجتماعی و نمادین همانند اعتماد، ایثار، پذیرایی، ایمان عمومی و احترام جهانی به اوج خود می‌رسند.

جوزف نای، سیاست‌پژوه آمریکایی، قدرت را به سه دسته قدرت سخت، نرم و هوشمند تقسیم می‌کند. قدرت سخت، مبتنی بر زور، نظامی‌گری و اقتصاد است؛ قدرت نرم، مبتنی بر جاذبه فرهنگی، مشروعیت اخلاقی و ارزش‌هاست؛ قدرت هوشمند که ترکیبی از آن دو هست. قدرت نرم در دیدگاه نای، همان توان تأثیرگذاری بر دیگران از طریق اقناع، اعتماد و الگو بودن است. این نوع از قدرت از فرهنگ، هنر، رسانه، مناسک و ارزش‌های مشترک دینی و انسانی تغذیه می‌کند.

براین اساس اربعین در این چارچوب، یک نمایش عظیم از قدرت نرم است که با تکیه بر ارزش‌های معنوی و ایثار حسینی، دل‌ها را جذب می‌کند و پیام را به فراتر از مرز‌ها می‌رساند.

به همین‌خاطر در نگاه نظریه‌پردازان علوم سیاسی و جامعه‌شناختی، اقتدار اجتماعی پدیده‌ای چند بُعدی، زمینه‌مند و فراتر از قدرت متمرکز دولت‌هاست، نظریه‌های جامعه‌شناسی نشان می‌دهد که هویت جمعی، مشروعیت فرهنگی ارزشی، نظم گفتمانی و سرمایه اجتماعی نقش حیاتی در شکل‌گیری اقتدار ایفا می‌کند.

۲. مبانی اقتدار در منابع اسلامی

مبانی، اصول و آموزه‌های اساسی و مهم قرآن و سنت اسلامی درخصوص استقلال، هویت و صیانت فرد و جامعه اسلامی در مقابل آسیب‌ها و مخاطرات دشمن در آیات مختلفی بیان شده است.

اصل خداباوری و خدامحوری

یکی از این اصول است یعنی در نگاه قرآن، اقتدار حقیقی از آنِ خداوند است: «إِنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا؛ تمام قدرت به دست خدا است» (سوره بقره/ ۱۶۵)؛ در فضای ایمان توحیدی، هر اقتداری که انسان‌ها دارا می‌شوند، باید نسبت با اراده و هدایت الهی سنجیده شود: «وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ؛ هر که را خواهی عزت می‌بخشی و هر که را خواهی خوار و بی مقدار می‌کنی» (سوره آل‌عمران/۲۶). براین اساس، قرآن این نوید را به پیروان راه حق داده است که در پرتو ایمان راستین پیروز خواهند بود؛ ایمان به خدای متعال عامل اساسی آرامش و قوت قلب انسان موحّد است.

«مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ؛ هیچ مصیبتى جز به اذن خدا نرسد و کسى که به خدا بگرود دلش را به راه آورد و خدا (ست که) به هر چیزى داناست» (سوره تغابن/ آیه ۱۱)؛ ایمان سبب هدفمندی زندگی انسان و معناداری حیات و تلاش آدمی است؛ «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ؛ و در تعقیب و جستجوی دشمن سستی نکنید. اگر شما (در رویارویی با دشمن) درد و رنج می‌بینید، آنان نیز، چون شما درد و رنج می‌برند، و شما چیزی را (چون پیروزی و پاداش) از خدا امید دارید که آنان امید ندارند؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.» (سوره نساء/ آیه ۱۰۴)

«قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَنْ یُصِیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْددِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ؛ بگو: آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی (پیروزی یا شهادت) را انتظار می‌برید؟ و ما درباره شما انتظار داریم که خداوند از سوی خود یا به دست ما عذابی به شما برساند، پس انتظار برید که ما هم با شما منتظریم.» (سوره توبه/ آیه ۵۲)

ایمان و تقوا باعث اعتماد و اتکا به خدای متعال است و در این باره قرآن می‌فرماید: «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا؛ و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است، و خدا فرمان و خواسته‌اش را به هر کس که بخواهد می‌رساند؛ یقیناً برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.» (سوره طلاق/آیه ۳)

ایمان سبب باور به حضور و نصرت الهی است و قرآن در این باره می‌فرماید: «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمْ وَإِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ؛ اگر خدا شما را یارى کند هیچ کس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از یارى شما بردارد چه کسى بعد از او شما را یارى خواهد کرد و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» (سوره آل عمران/ آیه ۱۶۰) و نیز می‌فرماید: «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ؛ پیروزى جز از جانب خداوند تواناى حکیم نیست.» (سوره آل عمران/ آیه ۱۲۶)

۱- ۲. ولایت الهی؛ هسته قوام نظام اسلامی

قوام جامعه توحیدی اسلام بر پایه ولایت الهی و راهبری امام نور و هادی الی الله است. رهبری دینی اجتماعی، از شئون توحید ربوبی است و محور اصلی سوره مائده تأکید بر مسئله ولایت است، ابلاغ ولایت الهی و تعیین ولی معصوم منصوب، سبب اکمال دین و نومیدی همه دشمنان در براندازی نظام اسلامی است.

خداوند در آخرین سوره قرآن فرمود: «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا؛ امروز کافران از براندازی دین شما نومید گردیده‏‌اند پس از ایشان مترسید و از من بترسید؛ امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت‏ خود را بر شما تمام گردانیدم و اسلام را براى شما به‌عنوان آیین برگزیدم. (سوره مائده/ آیه ۳)؛ دو نوبت بیان «الْیَوْمَ» در یک آیه آشکار می‌کند که موضوع ولایت و رهبری الهی، اساس استواری و استمرار اسلام و نظام اسلامی است.

بیان این اصل نشان می‌دهد دشمنان درون و برون جامعه نوپای اسلامی مدینه انتظار می‌کشیدند با رحلت پیامبر(ص)، آیین او از میان برود، اما تدبیر الهی در تعبیه ولایت و رهبری الهی در متن دین روشن کرد که دین اسلام متکی به ولایت الهی است؛ خواه به شخص پیغمبراکرم(ص) یا امام معصوم(ع) و یا به تعیّن به وصف در عصر غیبت.

در حدیث معروف سلسله الذهب بنابر نقل شیخ صدوق در کتاب التوحید از اسحاق بن راهویه، وقتی حضرت علی بن موسی‌الرضا(ع) در سفر به خراسان به نیشابور رسید، پس از آنکه اراده کرد به سوی مأمون کوچ کند، محدثان جمع شدند و عرض کردند: «ای پسر پیغمبر(ص) از شهر ما تشریف می‌برید و برای استفاده ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟» پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود: «شنیدم از پدرم موسی بن جعفر(ع) که فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمد(ع) که فرمود شنیدم از پدرم محمد بن علی(ع) که فرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین(ع) که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی(ع) فرمود شنیدم از پدرم علی بن ابیطالب(ع) که فرمود شنیدم از رسول خدا(ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت شنیدم از پروردگار عزوجل که فرمود: کلمه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مرکب حضرت حرکت کرد با صدای بلند فرمود: «با شروط آن و من خود یکی از آن شروط هستم.» (صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵)

۲- ۲. امامت؛ اساسی‌ترین رکن اقتدار جامعه

همچنین امام رضا(ع) در روایت بسیار مهم کتاب الحجه در اصول کافی، امامت را اساسی‌ترین رکن اقتدار جامعه اسلامی و سبب قوام دین و دنیا ارزیابی کرد و فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ، وَنِظَامُ الْمُسْلِمِینَ، وَصَلَاحُ الدُّنْیَا، وَعِزُّ الْمُؤْمِنِینَ؛ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی، وَفَرْعُهُ السَّامِی؛ بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ وَالصِّیَامِ وَالْحَجِّ وَالْجِهَادِ، وَتَوْفِیرُ الْفَیْ‌ءِ وَالصَّدَقَاتِ، وَإِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَالْأَحْکَامِ، وَمَنْعُ الثُّغُوروَالْأَطْرَافِ؛ امامت، زمام دین و مایه نظام و تشکیلات مسلمانان و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. رهبرى، پایه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است. نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، دریافت غنائم و صدقات و احکام، و حفاظت از مرز‌ها و حدود دارالاسلام همه در سایه وجود امامت بر حق، به تمامت رسد.» (کلینی، الکافی ج ۱ ص ۴۹۰)

حاصل مبانی یاد شده، مُبیّن این حقیقت است که قدرت مشروع در گرو امامت الهی و امام عادل است چنان که در سخن حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) است: «لا قِوامَ لِلدِّینِ إِلاّ بِإِمامٍ عادِلٍ؛ هیچ استواری و قوامی برای دین جز با وجود امام عادل وجود ندارد.» (نهج‌البلاغه/ حکمت ۲۵۲) و آن امام همام، در نامه به مالک اشتر، پایه‌های حکومت مقتدر را عدالت، نظم، نظارت بر کارگزاران و رضایت مردم دانست.

۳- ۲. اقتدار مردم پایه هوشمند

ارزش‌ها و قوانین جامعه اسلامی بر مدار تقرب الی الله و از ناحیه خدای متعال تشریع می‌شود و توسط پیشوای معصوم، یا موصوف (عصر غیبت) راهبری و اداره می‌شود؛ با این وصف مردم در این جامعه نقش کلیدی و مسئولیت اساسی دارند.

در این نظام سیاست‌های راهبردی و اصول اساسی حرکت فرد و جامعه از ناحیه خداوند تعین دارد، اما چگونگی و شیوه اجرای امور اجتماعی مبتنی بر مشورت‌خواهی و بهره‌مندی از عقل و دانش جمعی و حضور عینی و مسئولانه مردم انجام می‌شود. در نظام اسلامی رهبر جامعه، رابطه عقلی و عاطفی با آحاد مردم دارد و مردم در چگونگی اجرای امور و روش‌ها طرف مشورت رهبری هستند.

در همین رابطه خداوند در قرآن فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَززَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (سوره آل عمران/ آیه ۱۵۹)

۴- ۲. اصل عزت و نفی سبیل

اصل اساسی که قرآن در روابط بین‌الملی جامعه توحیدی تأسیس می‌کند، بر پایه عزت مسلمانان و جامعه اسلامی و نفی سبیل و سلطه کافران بر موحّدان است و در این رابطه فرمود: «وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» (سوره نساء/ آیه۱۴۱).

۵- ۲. اصل تهیّأ و آمادگی همه‌جانبه و بازدارندگی پویا

قرآن در یک اصل فراگیر به مؤمنان خداباور دستور می‌دهد که آمادگی همه جانبه پیدا کنند و قدرت بازدارندگی پویا از دشمن دین خدا را برای خود فراهم کنند، تا دشمنان از توطئه و نقشه برعلیه مسلمانان نومید و منصرف شوند. درهمین رابطه فرمود: «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ.» (سوره انفال/ آیه ۶۰)