شرح رذیلت‌های اخلاقی/ 13
تكبر؛ کلید درهای دوزخ

آیت‌الله‌العظمی مظاهریبه گزارش ایکنا از اصفهان، آیت‌الله‌العظمی حسین مظاهری در سلسله گفتارهایی، به شرح ۴۰ رذیلت‌ اخلاقی پرداخته است که از سوی پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر معظم‌له منتشر و در سایت خبرگزاری ایکنا بازنشر می‌شود. شماره سیزدهم این مجموعه به رذیله اخلاقی «تکبر» اختصاص دارد.

تكبر، یکی از صفات رذیله و حالتی نفسانی است که موجب می‏‌شود انسان خود را برتر و بزرگتر از دیگران ببیند و از معایب خویش غفلت ورزد. هیچ خلق‌وخوی پسندیده‌ای نیست، مگر آنكه متكبران از آن محرومند و هیچ خلق‌وخوی ناپسندی نیست، مگر آنكه متكبران گرفتار آن هستند. بی‌دلیل نیست که تمامی درب‌های جهنم به روی افراد متکبر باز است: «فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرينَ؛ پس، از درهای دوزخ وارد شوید و در آن همیشه بمانید و حقا كه چه بد است جایگاه متكبران.» (نحل، 29) و بنابر فرمایش امام صادق(ع)، کسی که در قلبش ذره‌ای کبر دارد، داخل بهشت نخواهد شد: «لَا يدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ‏ فِي‏ قَلْبِهِ‏ مِثْقَالُ‏ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ.» (الكافی، ج ‏2، ص 309)


بیشتر بخوانید:


قرآن كریم در آیاتی، متكبران را «مُترِف» یا «مَلَأ» نامیده است. «مترف» به‌ معنای توسعه در نعمت و فزونی آن و «ملأ» به‌ معنای انباشتگی از نعمت است. بر این اساس، می‌توان گفت که فزونی و فراوانی بعضی از نعمت‌ها، مایه تکبر و گردن‌کشی است. شاهد این مدعا آنکه، افراد متکبر به‌طور معمول از نعمت‌هایی چون علم، مال، جاه، زیبایی و قدرت اجتماعی یا قدرت سیاسی برخوردارند و تكبر آنان، دلیلی جز فراوانی نعمت نمی‌تواند داشته باشد.

سرپیچی از حق و نپذیرفتن آن، از لوازم ملكه تكبر به‌شمار می‌‏آید. قرآن‌ کریم در آیاتی به ترسیم رذیلت تکبر و آثار آن پرداخته است. از جمله می‌فرماید: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَليمٍ؛ و یاد كن‏ هنگامی را كه گفتند: خدایا، اگر این كتاب‏ همان حق از جانب توست، پس بر ما از آسمان سنگ‌هایی بباران یا عذابی دردناک بر سر ما بیاور.» (انفال، 32)

این آیه شریفه، بیان حال افراد متکبر و لجوج است؛ آن‌ها به‌ جای آنکه بگویند: «بار خدایا! اگر این سخن حق است، مرا به‌سوی آن هدایت كن و قلبم را به آن روشنی بخش»، دعا می‌‏كنند كه: «خدایا! اگر این سخن حق است، مرا بكش تا آن را نبینم!» گویا تكبر، آدمی را به قدری تنزل می‌دهد که مرگ و ورود به جهنم را بر پذیرش حق ترجیح می‌دهد.

تكبر، نوعی تفرعن است که از جنون و نادانی محض سرچشمه می‌گیرد. آدمی که از نطفه پدید آمده، به جنین تبدیل شده، سپس به دنیا آمده و از ابتدا تا آخر، سراسر احتیاج و ناتوانی است، اگر ادعای خدایی کند و بگوید: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى؛ پروردگار بزرگتر شما منم» (نازعات، 24) آیا جز دیوانه، نامی می‌توان بر او نهاد؟

این رذیله مانند سایر رذائل، مراتبی دارد؛ مرتبه ضعیف آن، برتری‏‌جویی و فخرفروشی بر سایر افراد، به‌ویژه بر کسانی است که از نظر مالی، علمی یا مقام و موقعیت اجتماعی، در مرتبه نازل‌تری قرار دارند. مرتبه متوسط آن، برتری‏‌جویی نسبت به انبیا، اولیای خدا و عالمان است. مخالفت با پیامبران و انکار رسالت آنان، آزار و اذیت اوصیا، دشمنی با فرستادگان خدا و در نهایت، اقدام به قتل ایشان، در شمار نتایج همین مرحله است. مرتبه شدید تکبر، انكار خداوندی خداوند متعال، دشمنی با او و سركشی در برابر اوست.

راهکار از بین بردن این صفت خطرناک، این است که انسان به خطورات ذهنی و وسوسه‌های شیطانی که او را بزرگتر و برتر از دیگران جلوه می‌دهد، اعتنا نکند و آن تصورها و توهم‌ها را باطل بداند؛ همچنین به‌طور مکرر به خود یادآوری کند که هر نعمتی دارد، از جانب پروردگار متعال به وی رسیده و ممکن است مال یا جمال او، به شبی یا به‌واسطه تبی، نابود شود. تلقین این حقیقت که انسان از نطفه‌ای گندیده پدید آمده و سرانجام او را در خاک می‌نهند و جسمش متلاشی می‌شود و دستش از همه دارایی‌ها که به آن می‌نازیده، کوتاه خواهد شد، برای درمان این رذیلت شوم، تأثیر بسزا دارد. مداومت بر نماز و اهتمام به سجده‌های طولانی هم در رفع یا دست‌کم کنترل تکبر، مؤثر است.