«در مسیر مهر، به سوی نور» عنوان پروندهای خبری، تحلیلی است که میکوشد مرجعی برای بازتاب نیکیهایی باشد که در پیرامون ما و در گوشه و کنار شهر و دیارمان جریان دارد و ما را بهسوی ساختن جهانی روشنتر رهنمون میکند. «در مسیر مهر» به انگیزه اصلی این اقدامات اشاره دارد که بر محور محبت به خلق خدا بنا شده است و «بهسوی نور» هدف نهایی این مسیر را نشان میدهد که ساختن جامعهای نورانی مبتنی بر رضایت پروردگار است. شماره دوم این پرونده به واکاوی مفهوم احسان و نیکوکاری در قرآن کریم اختصاص دارد.
درک ژرفای معانی قرآن کریم مستلزم بهرهگیری از روشهای تحلیلی دقیق است. معناشناسی در جایگاه دانشی که به مطالعه نظاممند معنا میپردازد، با تمرکز بر روابط همنشینی و جانشینی در چارچوب تحلیل همزمانی، ابزاری کارآمد برای کشف دلالتهای درونمتنی فراهم میکند.
بیشتر بخوانید:
سوسور، بنیانگذار زبانشناسی نوین، روابط ساختاری در نظام زبان را به دو گونه بنیادین تقسیم کرده است: رابطه همنشینی و رابطه جانشینی. رابطه همنشینی، پیوندی است که میان واحدهای زبانی حاضر در زنجیرهای گفتاری (همچون واژههای یک جمله) برقرار میشود. این واحدها بر محوری افقی در کنار یکدیگر مینشینند و با ترکیبشدن، کلیتی همگن و معنادار پدید میآورند. این رابطه بیشتر ناظر بر پیوند ترکیبی و نحوی میان عناصر است.
در مقابل، رابطه جانشینی به ارتباطی اشاره دارد که میان یک واحد حاضر در متن با واحدها یا مفاهیم دیگر برقرار است که اگرچه ممکن است حضور فیزیکی در جمله نداشته باشند، اما در حافظه زبانی گوینده و شنونده حاضرند و میتوانند به جای یکدیگر بهکار روند. این رابطه بر محوری عمودی و بر پایه انتخاب استوار است.
در تحلیل معناشناختی یک متن، بهویژه قرآن کریم، بررسی این دو شبکه روابط، کلید گشودن قفل معانی و درک دقیق مفاهیم در بافت خودشان است. یادداشت پیش رو بر آن است تا مفهوم بنیادین «احسان» را صرفاً در بافت زبانی قرآن کریم واکاوی کند. هدف نهایی، تبیین ابعاد این مفهوم از طریق تحلیل شبکه ارتباطی آن با سایر مفاهیم همجوار و جانشینهایش است تا از این رهگذر، به درکی روشنتر از این فضیلت اخلاقی عبادی از منظر متن قرآن برسد.
واژه احسان که از ریشه حُسن گرفته شده، در لغت به معنای زیبایی و نیکویی است. ابنمنظور در لسانالعرب به این معنا اشاره کرده و مینویسد: «الْإِحْسَانُ ضِدُّ الْإِسَاءَةِ» که نشان میدهد احسان نقطه مقابل بدی و زشتی است. راغب اصفهانی نیز در کتاب مفردات خود، احسان را به نیکیکردن تعریف کرده است.
الف) همنشینی: بررسی روابط همنشینی این واژه در قرآن کریم نشان میدهد که احسان چند بعد اساسی دارد:
بعد اعتقادی؛ همنشینی تقوا و احسان: واکاوی پیوند ناگسستنی تقوا و احسان، رهیافتی بهسوی درک مراتب کمال اخلاقی و عبادی در منظومه قرآنی است. تقوا که اسم مصدر از ریشه «وقی» و به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبتی شدید و فوقالعاده بوده، در اصطلاح، به خودنگهداری و ضبط نفس تعبیر شده است.
قرآن کریم در آیاتی چند، این دو مفهوم متعالی را در کنار یکدیگر نشانده که از جمله این آیات، میتوان به این موارد اشاره کرد:
سوره زمر، آیه ۱۰: «قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ؛ بگو: ای بندگان من که ایمان آوردهاید، از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید. برای کسانی که در این دنیا نیکی کردهاند، پاداش نیکی است و زمین خدا وسیع است، که صابران اجر و پاداش خود را بیحساب دریافت میدارند.»
سوره مائده، آیه ۹۳: «لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهی در آنچه خوردهاند، نیست، اگر تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند، سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند، سپس تقوا پیشه کنند و نیکی کنند و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.»
در آیه شریفه سوره مائده، سه بار به «تقوا» اشاره شده که هر یک، مرحلهای متعالی از احساس مسئولیت و پرهیزکاری را نمایان میکند. «تقوای» نخست، همان احساس مسئولیت درونی است که انسان را به جستوجوی حقیقت وادار میکند و نتیجه آن، ایمان و عمل صالح است. «تقوای» دوم، به تقوایی نافذ اشاره دارد که در جان انسان ریشه میدواند و به ایمانی استوارتر میانجامد و اما «تقوای» سوم که اوج این سیر تکاملی محسوب میشود، تقوایی است که انسان را نهتنها به انجام واجبات، که به انجام «احسان» و همه کارهای نیک فرامیخواند.
از اینرو، عبارت «اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا» حاکی از آن است که حقیقت تقوا زمانی تحقق مییابد که با عمل به احکام و هر آنچه انسان را به ایمان و رستگاری حقیقی رهنمون کند، همراه شود و این، عین معنای احسان است که عبارت است از انجام کاری به نیکوترین وجه و بدون هیچ قصد سوئی. در حقیقت، این دو مفهوم، لازم و ملزوم یکدیگرند؛ تقوایی مورد تأیید الهی است که با احسان درآمیخته باشد و احسانی مقبول درگاه حق است که بر بنیاد تقوا استوار شده باشد.
به بیان دیگر، تقوا عامل بازدارنده از گناه و احسان، عامل حرکتآفرین بهسوی نیکیهاست و مجموع این دو، ترک محرمات و انجام فرائض و مستحبات را دربرمیگیرد. برای رسیدن انسان به رستگاری و کمال نهایی، این دو رکن باید همواره در کنار یکدیگر باشند، چراکه تقوا شرط احسان است و عملی، احسان شمرده میشود که با تقوا همراه شود. بر پایه این توضیحات، این دو مفهوم قرآنی در حوزه معنایی واحدی جای میگیرند، معنای یکدیگر را تکمیل میکنند و به همین روی، در کلام الهی همنشین یکدیگر شدهاند.
بعد اجتماعی؛ همنشینی احسان و عدل: بیتردید، واکاوی پیوند معنایی میان دو مفهوم احسان و عدل، گشاینده افقی ژرف در درک مراتب نیکی در منظومه ارزشی قرآن کریم است. اهل لغت در تبیین معنای عدل بر این امر همعقیدهاند که این واژه بر قصد و میانهروی در امور دلالت دارد و در گستره معنایی خود، مفاهیمی چون انصاف، مساوات و تسویه را دربرمیگیرد. در نگاهی فراتر، عدالت به «اعطاء کلّ ذی حقّ حقه» و «وضع کلّ شیء موضعه» تعریف شده است؛ به این معنا که هر چیز و هر کس در جایگاه شایسته خویش قرار گیرد. برای این مفهوم کلیدی، میتوان دو ساحت خاص و عام تصور کرد: ساحتی خاص که بر رعایت حقوق دیگران تکیه دارد و ساحتی عام که انجام هر کار حکیمانه و نهادن هر موجودی در جایگاه وجودی شایستهاش را شامل میشود.
در مقابل، احسان، مفهومی انتزاعی و جامع از هرگونه خیر و نیکی است که زیبایی آن در عقل ریشه دارد و از طریق سیره عقلا تأیید میشود. با درنگ در این تعاریف، میتوان دریافت که عدالت همواره مساوی با حسن و ملزوم با آن است؛ چراکه برای حسن، معنایی جز آنچه طبع سلیم به آن میل کند و به سویش جذب شود، قائل نیستیم و نهادن هر چیزی در جایی که شایسته آن است، فینفسه کاری است که انسان به خوبی آن را میستاید و به آن اعتراف دارد.
خداوند متعال در آیه ۹۰ سوره نحل، «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ»، این دو مفهوم متعالی را در کنار یکدیگر و در مقام همنشینی قرار داده است. این همنشینی مقدس، به احسان معنایی ویژه و ممتاز میبخشد. با تدبر در این آیه درمییابیم که عدل به معنای مساوات و دادن هر حق به صاحب حق است؛ خواه آن حق، خیر باشد یا شر؛ اما احسان، فراتر از این حد و به این معناست که خیری را با خیری برتر و افزونتر تلافی کنی و در برابر شرّی که به تو رسیده، با شرّی کمتر از آن پاسخ گویی. این دو فرمان الهی که ارکان استوار جامعه بشری بر آنها نهاده شده، به ترتیبی حکیمانه ذکر شدهاند که خود گویای مراتب اهمیت آنهاست.
به این ترتیب، تمایز عدل و احسان آشکار میشود: در عدل، جزا و پاداش به اندازه و مطابق با عمل، اما در احسان، پاداش فراتر و جزا کمتر از حد عمل و رفتار است، چنانکه برخی از اندیشمندان در تعریف احسان نگاشتهاند: «احسان چیزی برتر از عدالت است؛ زیرا عدالت این است که انسان آنچه بر عهده اوست، انجام دهد و آنچه را متعلق به اوست، بگیرد؛ ولی احسان این است که انسان بیش از آنچه وظیفه اوست، انجام دهد و کمتر از آنچه حق اوست، بگیرد.»
تحلیل این همنشینی نشان میدهد که عدل، اساس و پایه رفتارهای اجتماعی و احسان، تکامل و تعالی این رفتارها مطرح میشوند. عدل ضامن بقای جامعه و احسان عامل رشد و تعالی آن است. در نظام اخلاقی اسلام، این دو مفهوم چنان به هم پیوستهاند که نمیتوان یکی را بدون دیگری تصور کرد. عدالت بدون احسان، خشک و بیروح است و احسان بدون عدالت، ممکن است به تبعیض و بیعدالتی بینجامد؛ بنابراین قرآن کریم با این همنشینی دقیق، الگویی کامل از روابط انسانی ترسیم کرده است که هم عدالت را پاس میدارد و هم فضیلت احسان را در جامعه نهادینه میکند.
این تفاوت ماهوی در کلام گهربار امام علی(ع) در نهجالبلاغه به شیواترین وجه خلاصه شده است، آنجا که میفرماید: «الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ وَ الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ؛ عدل، رعایت انصاف است و احسان، گذشتن از حق و بخشش.» این بیان نورانی، به روشنی جایگاه عدل را با عنوان بنیاد و اساس و مقام احسان را با عنوان اوج و قله فضیلت اخلاقی ترسیم میکند.
بعد اخلاقی؛ همنشینی احسان و معروف: معروف که اسم مفعول از ماده «عرف» است، به معنای شناختهشده بوده و از آنجا که همواره در مقابل منکر قرار میگیرد، بر امر نیک و پسندیدهای دلالت دارد که نزد عقل و شرع، شناختهشده و مقبول است. بر پایه این تعریف، دایره معروف، عبادت پروردگار و احسان به خلق را دربرمیگیرد.
قرآن کریم این دو کلیدواژه ارزشمند را در آیاتی چند، در کنار یکدیگر جای داده است. نمونه اعلای این همنشینی، در آیه ۲۲۹ سوره بقره نمایان شده، آنجا که خدای متعال میفرماید: «... فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ...؛ پس یا نگهداشتنی به طرز پسندیده و همراه خوبی است، یا رهاکردنی به نیکوترین شیوه.»
در این آیه شریفه، «معروف» قیدی برای فعل «امساک» (نگهداری و ادامه زندگی زناشویی) و «احسان» قیدی برای فعل «تسریح» (جدایی و پایانبخشیدن به پیوند ازدواج) قرار گرفته است. این همنشینی حکیمانه، وجوهی لطیف از معنای هر دو مفهوم را آشکار میکند. «امساک بِمَعْرُوف» به آن معناست که حتی در استمرار زندگی مشترک، باید حقوقی رعایت شود که در عرف و شرع، شناختهشده و نیکوست؛ اما «تسریح بِإحْسان» فراتر از این حد میرود و حکم میکند که حتی در لحظه جدایی و گسستن پیوند که خود با مرارتهای اجتنابناپذیر همراه است، باید با نیکوکاری، گذشت و مراعات حال طرف مقابل عمل کرد که تلخی فراق را تا حد ممکن کاهش دهد.
بر همین اساس، مفسران خاطرنشان کردهاند که در آیه مورد نظر، برای «امساک» و ادامه زندگی، به «معروف» تعبیر شده است؛ یعنی کاری که در عرف و شرع، ناپسند شمرده نمیشود؛ اما برای «تسریح» و جدایی، به «احسان» تعبیر شده که مرتبهای فراتر از «معروف» است تا با این افزونطلبی در نیکی، رنج و سختی ناشی از جدایی برای زن جبران شود. به این ترتیب، این همنشینی قرآنی به روشنی نشان میدهد که «احسان» مقام و مرتبهای برتر و متعالیتر از «معروف» است؛ اگرچه هر دو در دایره اعمال نیک و پسندیده جای میگیرند.
بهطور خلاصه میتوان گفت این همنشینی بیانگر آن است که معروف پایه و اساس روابط اجتماعی و احسان تکامل و تعالی همان روابط محسوب میشود. هر احسانی معروف است؛ اما هر معروفی لزوماً احسان نیست.
اگرچه احسان با مفاهیمی چون عدل و معروف مرتبط است، اما ساحت والای آن از آنها فراتر میرود. در حالی که عدل به معنای رعایت انصاف و قراردادن هر چیز در جای خود است، احسان به معنای فراتررفتن از حداقلهای الزامی و رسیدن به سطحی متعالی از نیکی است.
تحلیل معناشناختی احسان در قرآن نشان میدهد که این مفهوم ترکیبی از نیت خالصانه الهی، عمل صالح مبتنی بر تقوا، رعایت جایگاه و موقعیت هر عمل و فراتررفتن از حداقلهای الزامآور است. این جامعیت و گستردگی معنایی باعث شده که احسان یکی از کلیدیترین مفاهیم اخلاقی عبادی قرآن کریم مطرح شود.
الههسادات بدیعزادگان