شنبه‌ها با شهدا/ 107
می‌ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند

شهید نعمت الله بنیاسیبه گزارش ایکنا از همدان به نقل از نوید شاهد، شهید «نعمت‌اله بنیاسی» 20 فروردین‌ماه ۱۳۴۱ در شهرستان اسدآباد متولد شد. پدرش محمد و مادرش اختر نام داشت. تا سوم راهنمایی درس خواند. در سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد که حاصل آن یک پسر و یک دختر شد. به‌عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و سرانجام پنجم مردادماه ۱۳۶۷ با سمت مسئول ترابری سنگین در اسلام‌آباد غرب در چارزبر به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شده است. در وصیت‌نامه این شهید آمده است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا...؛ اوست خدایی که مرگ و زندگی را آفرید تا بیازمایدتان که در صحنه پیکار حق و باطل کدامین از شما نیکوکارترید.» (ملک/ آیه 2)

خدایا تو خود بنگر که کدامین از ما نیکوکارتر است. ببین که فرزندان ابراهیم چگونه اسماعیل‌وار به قربانگاه آزمایش می‌شتابند و پیروزمندانه جان می‌گذارند، می‌سوزند تا با کفر نسازند، می‌روند تا ایمان نرود، می‌میرند تا چراغ توحید نمیرد.

خدایا سرودشان را شنیدی؟ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ. فریادشان را شنیدی؟ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ. شعرشان را شنیدی؟ فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ. نامشان موحد، کتابشان قرآن، پیامشان ایمان، راهشان اسلام، سلاحشان وحدت، درسشان جهاد، امامشان امام، مقصدشان شهادت.

دلاوران قبله نور در نبرد با ظلمت به دشت روشنایی هجرت کردند، رفتند تا قله فلاح را فتح کنند. رفتند تا قله توحید را بگشایند. یارانمان، بازوان پرتوان انقلاب، سربازان پرخروش امام، پاسداران رهایی، جانبازان مکتب، حافظان قرآن، یارانمان رفتند. 

خدایا؛ باز هم به فرشتگانت بگو «إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ» که خلیفه‌گانت را در زمین ببینند. آری تقوی و عشق را با ایمان، ایثار، تلاش و خون جوانان را یک‌جا نشانشان ده. 

خدایا؛ به محمد(ص) بگو که پیروانش حماسه آفریدند، به علی بگو که شیعیانش قیامت به‌پا کردند، به حسین بگو که خونش همچنان در رگ‌ها می‌جوشد. بگو که آن خون‌ها به جانمان ریخته است. 

خدایا تو می‌دانی که چه می‌کشیم، ما از مردن نمی‌هراسیم، اما می‌ترسیم بعد از ما ایمان را سر ببرند و اگر نسوزیم هم روشنایی که برود جای خودش را دوباره به شب می‌سپارد چه باید کرد؟

خدایا نکند وارثان خون این شهیدان در راهشان گام نزنند، نکند شیطان‌های کوچک با خون ریختنشان پیروز شوند؟ نکند میوه درخت فداکاری این‌ها را صاحبان ریاکاری بچینند؟

خدایا هرگز! مگر می‌شود خون حسین(ع) پایمال شود؟ مگر می‌شود علی‌اکبر بمیرد؟ کدام مردن؟ «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» پدر و مادر عزیزم با شما که می‌خواهید در خط انقلاب بمانید و تا رسیدن به قله پیروزی بروید و از چشمه سار توحید بنوشید، باید که دوباره انقلاب کنید. انقلاب از زمین تا سماء و از خود تا خدا.

پدر و مادر فداکارم شما که می‌خواهید درخت انقلاب ثمر دهد و خون شهیدان ثمر دهد، دیوار اسارت بشکند و شکوفه عدالت بشکفد، خود را از وابستگی به خود، به وارستگی تا خدا بگردانید. 

خواهران و برادران مهربانم؛ شما که می‌خواهید اسیر ظلم ظالمان و جهل جاهلان و کفر کافران نشوید و در صحنه پیکار حق و باطل از ایمان دست نشویید و راه را تا رسیدن به فلاح بپویید، هر روز انقلاب کنید، انقلاب از عادت جاهلی تا خُلق خدایی.

عزیزان آن‌گاه که غرور وجودتان را گرفت و تفاخر شعورتان را و ذلت خویش را عزت یافتید قرآن بخوانید. آن‌گاه که گذشته را حسرت و حال را غیرت و آینده را حیرت احساس کردید شب قدر را به یاد آورید و قرآن بخوانید. آن‌گاه که مرگ خود را دور دیدید و حیات خویش را جاوید یافتید و دنیا و آخرت را جدا از هم و دنیا داری و بهشت را در کنار هم، قرآن بخوانید. 

خدایا! بارالها، امام‌مان، مرجع‌مان، فقیه‌مان، رهبرمان، امیدمان، نگه دارش. امام‌مان، محور وحدت، مظهر همت، مرادمان، باب اخوت، حفظش کن. خدایا! دست آمریکا از آستین صدام بیرون آمده است تا خون جوان‌های ما را بریزد، رسوایشان ساز. 

خدایا! چشمی عطا کن که برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامان جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز در راه تو نرود و جانی عطا کن که برای تو برود. در پایان از پدر و مادر و برادران و خواهران و همه دوستان و عزیزان می‌خواهم از حکومتی که حاصل زحمات تمام انبیا و اولیا و حاصل خون حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) و شهدای اسلام می‌باشد پیروی کنند و حامی آن در همه زمینه‌ها باشند.

از روحانیت جدا نشوند، خصوصاً روحانیون آگاه به مسائل و رهبر عزیز، این امید مظلومان، یاور اسلام، حامی مستضعفان را تنها نگذارند و همیشه گوش به فرمان ایشان باشند و تحت هیچ شرایطی از وی جدا نشوند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نعمت‌اله بنیاسی 
تابستان ۱۳۶۶ 
تیپ سوم انصارالحسین(ع) سپاه پاسداران»