مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در گفتار نهم از سلسلهمباحث «فقر ذاتی انسان از منظر قرآن کریم» با تکیه بر دو اصل بنیادین ـ فقر ذاتی انسان و مالکیت مطلق الهی ـ به تحلیل بنیانهای فکری آزادگی وجودی میپردازد و نشان میدهد درک این دو حقیقت، چگونه انسان را از اسارت داراییها و اضطراب از فقدان، به آرامش و آزادگی درونی میرساند.

به گزارش ایکنا از مازندران،
حجتالاسلام والمسلمین عباداله فضلیانکاری، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در گفتار نهم از سلسلهمباحث تخصصی با عنوان
«فقر ذاتی انسان از منظر قرآن کریم» به موضوع آزادگی و رهایی، تحلیلی قرآنی براساس مدل «رهایی در عین برخورداری» اشاره میکند که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
ما در دنیایی زندگی میکنیم که همزمان هم تشویقمان میکند تا از نعمتها بهره ببریم و هم از وابستگی به آنها میترساند. این مقاله با الهام از قرآن، راه میانهای را معرفی میکند: «رهایی در عین برخورداری» که بر پایه دو مفهوم کلیدی «
فقر ذاتی انسان» و «
مالکیت مطلق الهی»، این بخش به تبیین بنیانهای فکری این مدل میپردازد و نشان میدهد که درک این دو اصل، چگونه نگرش ما را به دنیا و داراییها دگرگون میکند و سنگ بنای یک زندگی آرام و متعالی را میگذارد.
یک معمای قدیمی وجود دارد با طرح این پرسش که آیا تا به حال از این هراسیدهاید که سرمایه یا موقعیتتان را از دست بدهید؟ آیا احساس میکنید داراییهایتان، شما را مدیریت میکنند، نه شما آنها را؟ این اضطراب و احساس اسارت، ریشه در یک «تعلق ناسالم» به دنیا دارد. اما آیا راه چاره، رها کردن داراییها و به بیابانزدن و رهبانیت است؟ یا باید در گرداب مادیگرایی غرق شد؟
قرآن کریم در پاسخ به این تقابل دیرینه، راه سومی ترسیم میکند: «رهایی در دل برخورداری»؛ این نوشتار در پی آن است تا با ارائه یک مدل قرآنی ـ تربیتی، فرآیندی کاربردی برای تحقق این سبک زندگی متعالی نشان دهد. پرسش محوری بخش اول این است که چرا اساساً دچار تعلق میشویم و بنیانهای فکری این رهایی کدام است؟
چارچوب نظری؛ دو اصل اساسی برای دگرگونی نگرش
هسته معرفتی مدل «رهایی در عین برخورداری» بر دو اصل بنیادین استوار است که مانند دو روی یک سکه، وضعیت حقیقی انسان را در جهان هستی توضیح میدهند.
فقر ذاتی انسان؛ اعتراف به یک حقیقت وجودی
انسان موجودی نیازمند است، اما این نیاز، تنها محدود به خوراک و پوشاک نیست؛ بلکه نیازی وجودی و هستیشناختی است. قرآن کریم با صراحت در آیه 15 سوره مبارکه فاطر به این حقیقت اشاره میکند: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ؛ ای مردم، شما همگی نیازمند به خدایید و تنها خداست که بینیاز ستوده است.»
این آیه، پرده از یک واقعیت بزرگ برمیدارد: هستی ما، لحظه به لحظه، وابسته به خواست، اراده و فیض الهی است. نفس کشیدن، فکر کردن و توانایی مالکیت، همگی عطیههایی از جانب اوست. درک این «فقر ذاتی»، فروتنی وجودی میآورد و بنیان غرور و خودبسندگی کاذب را ویران میکند.
مالکیت مطلق الهی و اعتباری انسان؛ از مالکیت تا امانتداری
در مقابل این فقر ذاتی انسان، اصل دوم قرار دارد: «لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ؛ آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست.» (سوره بقره، آیه ۲۸۴)
این آیه، مالکیت حقیقی را تنها از آن خدا میداند. آنچه ما در اختیار داریم، از ثروت و سلامتی تا موقعیت اجتماعی و... در بهترین حالت، «امانت» است، نه ملک مطلق. ما متصرف و امین هستیم، نه مالک حقیقی. برای درک این مفهوم، تصور کنید مدیرعامل یک شرکت بزرگ هستید که تمام داراییها به سهامداران تعلق دارد. این نگاه، استرس «مالکیت مطلق» و ترس از دست دادن را به مسئولیتپذیری و مدیریت متعهدانه تبدیل میکند.
غفلت از این دو اصل بنیادین، مالک حقیقی خداست و ما امین هستیم تنها یک خطا در بعد نظری نیست، بلکه به بحرانهای ملموس و گستردهای در زندگی فردی و اجتماعی میانجامد:
پیامدهای فردی فروپاشی آرامش درونی
اضطراب دائمی و ترس از فقدان: فردی که خود را مالک حقیقی میپندارد و نگاه مالکانه دارد، همواره در حسرت «داشتنِ بیشتر» و ترس از از دست دادن آنچه دارد، به سر میبرد و این آرامش را از او سلب میکند.
خلأ وجودی و پوچگرایی: وقتی داراییهای مادی بهعنوان «هدف نهایی» زندگی تلقی شوند، پس از دستیابی، فرد با پوچی و خلأ وجودی مواجه میشود.
بردگی روانی: هر دارایی که به آن دلبستهایم، به «اربابی» تبدیل میشود که آزادی درونی ما را محدود میکند و انسان در واقع برده دارایی خود است و به جای اینکه دارایی در خدمت او باشد.
پیامدهای اجتماعی گسست پیوندهای انسانی
گسترش بیعدالتی: نگاه مالکانه و توهم «مالکیت مطلق»، فرد را به انباشت ثروت با هر روش ممکن و بدون توجه به حقوق دیگران سوق میدهد و این موجب گسترش بیعدالتی و افزایش ضریب جینی ثروت و درآمد میشود.
کاهش همبستگی اجتماعی: کسی که نیاز ذاتی خود را فراموش کرده، نیاز دیگران را نیز درک نمیکند.
رقابت بیمارگونه: هنگامی که دارایی نشانه ارزش ذاتی فرد تلقی شود، رقابتی مخرب برای نمایش ثروت شکل میگیرد.
در این بخش دریافتیم که غفلت از «فقر ذاتی» و «مالکیت اعتباری»، ریشه اصلی تمام وابستگیهای بیمارگونه و اضطرابهای ناشی از تعلق به دنیاست. این غفلت نهتنها آرامش فردی را نابود میکند، بلکه پیوندهای اجتماعی را نیز میگسلد. آموزههای قرآن در این زمینه، یک نسخه درمانی برای بیماریهای فردی و اجتماعی عصر حاضر است.
اما این سؤال اساسی باقی است: چگونه میتوان این نگرش را در دل و زندگی جاری کرد و از تئوری به عمل رساند؟ در بخش بعدی با عنوان «از تعلق تا رهایی: مسیر چهارمرحلهای رسیدن به حیات طیبه»، به این پرسش پاسخ خواهیم داد و گامهای عملی این تحول شگفتانگیز را برمیشماریم.