به گزارش ایکنا از مازندران، حجتالاسلام والمسلمین عباداله فضلیانکاری، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری در گفتار دهم از سلسلهمباحث تخصصی با عنوان «فقر ذاتی انسان از منظر قرآن کریم» به موضوع «از تعلق تا رهایی؛ مسیر چهارمرحلهای رسیدن به حیات طیبه» اشاره میکند که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
در بخش اول، بنیانهای نظری رهایی را براساس «فقر ذاتی» و «مالکیت الهی» بررسی کردیم. اکنون این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان این بینش را به تجربهای زنده در زندگی تبدیل کرد؟ این بخش با ارائه «مدل چهارمرحلهای رهایی در عین برخورداری»، مسیر عملی تحول از انسان اسیر و گرفتار تعلقات تا انسان آزاده و برخوردار از «حیات طیبه» را ترسیم میکند. این مدل که با راهکارهای عملی قرآن تقویت شده، نشان میدهد چگونه میتوان در دل دنیای مادی، به آرامشی معنوی و رهایی اصیل دست یافت.
درک این حقیقت که ما فقیر محض هستیم و آنچه در اختیار داریم امانت الهی است، تنها آغاز راه است. همانگونه که دانستن فنون شنا، کسی را شناگر نمیکند، این بینش نیز باید به تجربهای وجودی و عملی در زندگی روزمره تبدیل شود. مدل پیش رو، نقشهای برای همین سفر درونی است.
این مدل، مسیری تکاملی و منطقی را ترسیم میکند که از «تفکر» آغاز شده، به «تهذیب قلب» میرود، در «شکوفایی فضایل» متبلور میشود و در نهایت به «تحقق یک زندگی جدید» منجر میشود.
این گام، بنیان و اساس همه تحولات بعدی است. در اینجا، مفاهیم «فقر ذاتی» و «مالکیت اعتباری» از یک معلومات صرف به یک باور ژرف و جهتدهنده در تمام زوایای زندگی تبدیل میشود. از اینرو، در این مرحله، انسان با پذیرش فقر ذاتی و مالکیت اعتباری، نگرش خود را نسبت به دنیا اصلاح میکند. داراییها نه ابزار قدرت، بلکه امانتهایی الهی تلقی میشوند. این بینش، بنیاد فکری آزادگی را بنا مینهد.
با استحکام بینش توحیدی، نوبت به پاکسازی خانه قلب از میهمانان ناخوانده میرسد. این میهمانان، رذایلی هستند که از غفلت از آن دو اصل سرچشمه میگیرند.
بخل و طمع: از ترس کم آمدن ناشی میشود؛ ترسی که وقتی خود را امانتدار بدانی، رنگ میبازد.
اضطراب مالی: قرآن علت این اضطراب را وسوسه شیطان میداند: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» (بقره/ آیه ۲۶۸)؛ درک اینکه روزیرسان خداست، پادزهری برای این وعده دروغین است.
غرور و خودبرتربینی: که با یادآوری دائمی فقر ذاتی، جای خود را به فروتنی میدهد.
قلب پاکشده، مانند زمینی آماده کشت است که پذیرای بذرهای نیکو است. با رفتن رذایل، فضایل اخلاقی در وجود فرد شکوفا میشوند.
آرامش درونی: دیگر دارایی مایه اضطراب نیست، چون مالک حقیقی، حافظ آن است.
روحیه انفاق و احسان: وقتی دارایی امانت دانسته شود، بخشیدن آن بسیار آسان میشود. قرآن کریم به کسانی که در این مسیر انفاق میکنند، بشارت میدهد: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ... لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ» (بقره/ آیه ۲۶۲)
قرب الهی: انسان خود را در محضر مالک حقیقی میبیند و هر عمل اقتصادی را فرصتی برای تقرب به او میداند.
این مرحله، ثمره نهایی این مسیر است که قرآن آن را اینگونه توصیف میکند: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً؛ هر کس که کار شایستهای کند، خواه مرد یا زن، در حالی که مؤمن باشد، قطعاً او را به زندگی پاک و گوارایی زنده میداریم.»» (نحل/ آیه ۹۷)؛ «حیات طیبه» همان زندگی رها و متعالی است. در این مرحله، فرد در عین برخورداری از نعمات دنیا، آزاده، شاکر، آرام و اثرگذار زندگی میکند. دنیا برای او زندان نیست، بلکه مزرعه آخرت است. او از نعمات بهره میبرد، اما دل به آنها نمیبندد.
این مدل، یک نظریه انتزاعی نیست. قرآن کریم برای تحقق هر گام، ابزارهای عملی قدرتمندی ارائه داده است.
الف. ایمان به مالکیت الهی؛ این ایمان، زیربنای تمام راهکارها و موتور محرک گام اول است.
ب. انفاق؛ عملی تربیتی برای مبارزه با بخل و تمرین بیتعلقی. قرآن کریم میفرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ» (بقره/ آیه ۲۷۶)؛ انفاق، دارایی را میزداید، اما در حقیقت، آن را رشد میدهد و قلب را پاک میکند.
ج. زهد و قناعت؛ به معنای عدم بهرهمندی نیست، بلکه بهرهمندی بدون دلبستگی، است. این مفهوم در آیه شریف «لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ» (حدید/ آیه ۲۳) تجلی یافته است. زاهد کسی است که شکستن کوزه عسلش، شادی او را از بین نمیبرد و شکستنش نیز او را داغدار نمیکند.
د. توکل؛ اعتماد عملی به خداوند به عنوان پشتیبان حقیقی: «وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (طلاق/ آیه ۳)؛ توکل، پشتوانه روانی فرد در مواجهه با نوسانات زندگی است.
ه. یاد آخرت؛ توجه به فناپذیری دنیا «وَما الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ» (آل عمران/ آیه ۱۸۵)، ارزش نسبی داراییها را آشکار کرده و از دلبستگی به آنها میکاهد.
مدل چهارمرحلهای «رهایی در عین برخورداری» نشان میدهد که اسلام نه تنها یک دین عبادی، بلکه یک «نقشه راه تربیتی» کامل برای مدیریت ثروت و تمایلات درونی است. این مدل به ما میآموزد که مشکل، برخورداری نیست، بلکه «نوع نگاه» ما به برخورداری است.
در پرتو این نگرش، انسان به آزادگی حقیقی دست مییابد؛ آزادگیای که به او اجازه میدهد ثروتمند باشد، اما برده ثروت نباشد، از لذات دنیا بهره ببرد، اما اسیر آنها نشود، و در نهایت، در حالی که پا در زمین دارد، روحش در ملکوت معنا سیر کند. این همان «حیات طیبه» یا «زندگی دلپذیر و پاک» است که قرآن وعده آن را به همه انسانهای مؤمن و عملصالح میدهد.