جرعه‌ای از تفسیر تسنیم/ 12
تفاوت میان اسلام و ایمان براساس سوره حجرات

قرآنبه گزارش ایکنا از همدان، حجت‌الاسلام والمسلمین حسین مقدس، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی ملایر با استناد بر تفسیر «تسنیم» آیت‌الله جوادی آملی به بیان نکاتی از سوره مبارکه حجرات با محوریت آیه 14 این سوره پرداخته است که مشروح آن را در زیر می‌خوانیم:

«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»(سوره حجرات/ آیه 14)؛ بیشتر بادیه‌نشینان دوران نزول قرآن به ظاهر دین اسلام را پذیرفته بودند؛ ولی از ایمان واقعی بهره‌ای نداشتند و هنوز ایمان در قلب‌هایشان وارد نشده بود، بنابراین ادعای ایمانشان به هنگام تشرف به محضر پیامبر اکرم(ص) مطابق با واقع نبود چون حقیقت ایمان را نمی‌دانستند.

از نظر آیت‌الله جوادی آملی واژه «اعراب» جمع «عرب» نیست؛ «عرب» به شهرنشینان و متمدنان اطلاق می‌شود و «اعراب» به بادیه نشین‌ها و انسان‌های بدوی که به فرهنگ و تمدن دسترسی ندارند.

به نظر می‌رسد قرآن کریم از دو دسته اعراب نام می‌برد «الأعرابُ أَشَدُّ كُفْرًا و نِفاقًا وأَجدَرُ أَلَّا يَعلَمُوا حُدُودَ مَا أَنزَلَ اللهُ عَلَى رَسُولِهِ»(سوره توبه/ آیه 97) عده‌ای از اعراب بدوی بادیه‌نشین، که کفر و نفاق بیشتری در دل دارند و از حدود الهی غفلت می‌کنند «وَ مِنَ الْأَعْرَابِ مَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ و اليَوْمِ الآخِرِ وَيَتَّخِذُ ما يُنفِقُ قُرُتٍ عِندَ اللَّهِ وَ صَلَوتِ الرَّسُولِ»(سوره توبه/ آیه 99) و برخی از اعراب و ساکنان روستاها و بیابان‌ها، انسان‌های الهی و با ایمانی هستند که انفاق در راه خدا را مایه تقرب به خدای والا می‌دانند.

واژه «اعراب» در آیه مورد بحث «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا» بیان‌کننده توده و اکثریت آنان است که از ایمان قلبی بهره‌ای نداشتند، هرچند میان ایشان اقلیتی اهل ایمان بودند.


بیشتر بخوانید:


سوره مبارک حجرات در سال نهم هجری نازل شد؛ سالی که نورانیت اسلام، همه سرزمین حجاز را فراگرفته بود، از این‌رو گروه‌ها و هیئت‌های فراوان از سرزمین‌های اطراف به مدینه و خدمت پیامبر اکرم(ص) مشرف می‌شدند و اسلام آوردن خود را اظهار می‌کردند که در این میان، گروهی از قبیله بنی‌اسد به پیشگاه پیامبر اعظم(ص) رسیدند و گفتند که ایمان آوردیم «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا» و حضرت رسول(ص) به فرمان خدا در پاسخشان فرمود: شما بگویید که مسلمان هستیم چون به ظاهر مسلم و منقاد هستید و هنوز ایمان به قلب‌های شما راه نیافته است «قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ.»

آنان تازه‌مسلمانانی بودند که درجات ظاهری دین را فهمیده و آن بخش ظاهری را پذیرفته و شهادتین را به زبان گفته بودند، از این‌رو هر چند ایمانشان مطابق با واقع نبود و باید «إِنَّا أَسْلَمنا» می‌گفتند، در ادعای ایمان خود «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا» عالمانه و عامدانه دروغ نگفتند. به دیگر سخن ایمان واقعی از قلب آغاز می‌شود و در زبان و جوارح ظهور می‌یابد؛ بر خلاف ایمان ادعایی برخی بادیه‌نشینان که تنها در دو منطقه زبان و جوارح ظهور داشت و در دل‌هایشان رسوخ نکرده بود درجه پایین‌تر آن، نفاق و ریاکاری است، زیرا اعتقاد قلبی منافقان بر خلاف زبان و اعمال جوارحی آنان است «فی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا

باید دانست که منافقان اصل خدا و دین او را قبول ندارند و آن‌ها حتی از کافران نیز بدترند و در پایین‌ترین درکات دوزخ قرار دارند «إِنَّ المُنفِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ...»(سوره نساء/ آیه 145)؛ زيرا كافران، وقتی خدا و دین الهی را قبول ندارند خود را به دروغ مسلمان نمی‌خوانند، اما منافقان در عین عدم باور و ایمان به اسلام آن را به دروغ پذیرفته و در پی ضربه زدن به آن هستند.

گفتنی است که ذات اقدس الهی از دل‌ها و اسرار درونی همه انسان‌ها آگاه است و نیک می‌داند که باطن برخی با ظاهرشان تفاوت دارد، از این‌رو پیامبر اکرم(ص) را نیز به وضع دینی و درونی مردم آگاه می‌کند و به آن حضرت فرمان می‌دهد به اعراب بادیه‌نشین و مدعی ایمان بگوید که شما هنوز ایمان نیاورده‌اید «قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا

آیت‌الله جوادی آملی در ادامه با اشاره به جایگاه ایمان و اسلام بیان می‌کند اصل ایمان از راه برهان یا شهود وارد خزانه دل و در قلب مستقر می‌شود و آثار و برکاتش در زبان و دیگر جوارح نمایان می‌شوند، اسلامی که قرآن کریم به سراسر جهان نسبت می‌دهد و از مسلمان شدن زمین و آسمان و اهل آن دو یعنی همه، جمادات، نباتات، حیوانات انسان‌ها و فرشتگان سخن می‌گوید «...وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...»(سوره آل عمران/ آیه 83) به معنای انقیاد تکوینی همه موجودات در برابر ذات اقدس ربوبی است؛ نه اسلام تشریعی که گاهی در مقابل ایمان تشریعی یاد می‌شود.

از نگاه صاحب تفسیر تسنیم قرآن کریم پس از رد ادعای ایمان بعضی بادیه‌نشینان تازه‌مسلمان، شروط و نشانه‌های ایمان راستین را چنین بیان می‌فرماید که اگر ایمان واقعی را در حرم دل خود راه دهید و مطیع خدای سبحان و رسول او باشید، خدای رحمان چیزی از اعمال شما نمی‌کاهد «و ان تُطِيعُوا الله ورسولَهُ لا يَلِتَكُم مِن أَعْملِكُم شَيئًا» اطاعت از اوامر خدا و رهبری‌های پیامبر اکرم(ص) در مسائل ولایتی و حکومتی از آثار ایمان رهیافته به قلب است.

کم نگذاشتن از سوی خدای رحمان «لا يَلِتَكُم مِن أَعْملِكُم شيئًا» به معنای پاداش دادن به اندازه اعمال صالح بندگان نیست؛ بلکه بسا که چندین برابر پاداش دهد.

در واقع آیه مورد بحث در شمار آیاتی همچون «من جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمثالها و مَن جَاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنها وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْولَهُم في سَبِيلِ اللهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ؛ هر کس کار نیک بیاورد، پاداشش ده برابر آن است، و آنان که کار بد بیاورند، جز به مانند آن مجازات نیابند و ایشان مورد ستم قرار نمی گیرند.» (انعام/ آیه 160)؛ اسلام یک امر ظاهری است که با شهادتین حاصل می‌شود اما حقیقت ایمان باید به قلب وارد شود، پس باید انسان پیوسته مواظب و مراقب و دربان قلب خود باشد و درِ دل خود را برای این مهمان ارزشمند باز نگاه دارد؛ همان‌گونه که پیامبر اعظم درِ قلب مبارک خود را برای ورود قرآن و کلام الهی بازنگاه داشت «نَزَلَ بِهِ الروح الأمين على قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ.»(سوره شعرا/ آیه 193)

متقیان، قلب و روحشان همیشه متذکر و بیدار است و هرگز اهل خواب و غفلت نیست «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقُوا إِذا مَسَّهُم طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَنِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُبْصِرُونَ»(سوره اعراف/ آیه 7)؛ از این‌رو، در حال خواب نیز شیطان نمی‌تواند بر آنان مسلط شود و بر قلبشان اثر بگذارد چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «چشمان من می‌خوابند؛ ولی قلبم همواره بیدار است.»

ديگر حضرات معصومان نیز چنین‌اند «تَنَامُ عَيْنَهُ وَ لَا يَنَامُ قَلْبُه» مؤمنان صاحبدل همیشه دژبان قلب خودشان هستند و نیک می‌دانند که این قلب در حکم قبله و کعبه است و فردی حرامی به نام شیطان احرام بسته و منتظر باز شدن در آن است تا وارد قلب شود و با شیطنت دور کعبه دلش طواف کند از این رو جلوی در قلب خود می‌ایستد و شیطان را لعن و طرد و از نفوذ او پیشگیری می‌کند.

آیت‌الله جوادی آملی در ادامه با ذکر روایتی از امیرمؤمنان علی(ع) می‌گوید: امیرمؤمنان در بیان نورانی فرمود که قلب جوان، بسان زمین خالی و آماده برای هرگونه کشت و زراعتی است، از اين‌رو خود انسان باید آن را کشتزار خوبی قرار دهد، پیش از آنکه دیگران آن را تسخیر کرده و مزرعه شبهات و سموم خود قرار دهند و در حالی که شکل و قیافه ظاهری انسان را دارد، حقیقت و قلب و سیرتش را حیوانی کنند.

صاحب تفسیر تسنیم در پایان تفسیر این آیه با اشاره به تفاوت میان اسلام و ایمان بیان می‌دارد که در نظام اسلام محور اصلی در تعامل با یکدیگر، همان اقرار به زبان و تعهد عملی نسبت به یکدیگر است. ایمان به استقرار در قلب است که حتماً عمل در ارکان را به همراه خواهد داشت.

در سنجش میان اسلام و ایمان به لحاظ نسبت هر یک با محورهای سه‌گانه اعتقاد قلبی، اقرار لسانی و عمل جوارحی، می توان گفت: استقرار نظام اسلامی بر اقرار زبانی است؛ اما داوری معاد، بر اعتقاد عمل جوارحی و اقرار لسانی است.