به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در آیات 1 تا 4 سوره «علق» آمده است: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ (1) خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ (2) اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ (3) الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ(4) عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ(5): بخوان به نام پروردگارت. آن که انسان را از خون بسته بیافرید. بخوان و بدان که پروردگارت بزرگوارتر از هر کسی است. پروردگارت که با قلم به مردم چیزها را تعلیم داده است. به مردم چیزهایی آموخته است که نمی دانستهاند».
سوره علق به عنوان نخستین کلام وحی به حضرت محمد(ص)، خود نشان از اهمیت جایگاه علم، دانش، تعلیم و تعلم در دین مبین اسلام دارد.
خداوند متعال؛ نخستین معلم
معلمی وظیفهای بس گرانقدر و ارزشمند در اسلام است. نخستین معلم خداوند متعال در سوره «الرحمن» میفرماید: «الرَّحْمَنُ (1) عَلَّمَ الْقُرْآنَ (2)، خداوند رحمان قرآن را آموخت».
در جای دیگر فرمود: «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا: به آدم نامهای (اشیا و خواص و اسرار چیزهایی را که نوع انسان از لحاظ پیشرفت مادی و معنوی آمادگی فراگیری آنها را داشت، به دل او الهام کرد) همه را آموخت» (بقره آیه 33).
دومین معلم، پیامبر اکرم(ص) است که خود فرمود: من معلم برانگیخته شدهام و ائمه اطهار(ع) و بزرگان دین نیز هر یک معلمانی برجسته و راهنمایانی بس شایسته بودهاند. در این مکتب علم و دانش، معلم و متعلم، مدرسه و مکتبخانه از جایگاه بسیار ارزشمند و رفیعی برخوردار هستند.
با نگاهی به احادیث و روایات ائمه اطهار در مییابیم اسلام برای رفتار با معلم آدابی درنظر گرفته و شایسته است شاگرد در محضر معلم این آداب را رعایت کند.
حق معلم بر شاگرد
امام سجاد(ع) در رساله حقوق خویش حق معلم و شاگرد بر یکدیگر را به زیبایی بیان میکند، آن حضرت میفرماید: «أَمّا حَقّ سَائِسِکَ بِالْعِلْمِ فَالتّعْظِیمُ لَهُ وَالتّوْقِیرُ لِمَجْلِسِهِ وَحُسْنُ الِاسْتِمَاعِ إِلَیْهِ وَالْإِقْبَالُ عَلَیْهِ وَالْمَعُونَةُ لَهُ عَلَى نَفْسِکَ فِیمَا لَا غِنَى بِکَ عَنْهُ مِنَ الْعِلْمِ بِأَنْ تُفَرّغَ لَهُ عَقْلَکَ وَتُحَضّرَهُ فَهْمَکَ وَتُزَکّیَ لَهُ قَلْبَکَ وَتُجَلّیَ لَهُ بَصَرَکَ بِتَرْکِ اللّذّاتِ وَنَقْصِ الشّهَوَاتِ وَأَنْ تَعْلَمَ أَنّکَ فِیمَا أَلْقَى إِلَیْکَ رَسُولُهُ إِلَى مَنْ لَقِیَکَ مِنْ أَهْلِ الْجَهْلِ فَلَزِمَکَ حُسْنُ التّأْدِیَةِ عَنْهُ إِلَیْهِمْ وَلَا تَخُنْهُ فِی تَأْدِیَةِ رِسَالَتِهِ وَالْقِیَامِ بِهَا عَنْهُ إِذَا تَقَلّدْتَهَا وَ لَا حَوْلَ وَ لا قُوّةَ إِلّا بِاللّهِ: واما حق آنکه به علمآموزى ادارهات کند (یعنى استاد علم آموزت) بزرگداشت اوست و حفظ احترام مجلس او و نیک گوش دادن به گفتارش و رو کردن (و توجه) به او و یارى دادن به وى به سود خودت تا بتواند دانشى را که نیاز دارى به تو بیاموزد، بدین گونه که ذهن خود را کاملا مصروف او سازى و فهمت را به او پردازى و پاکدلانه به (گفته) او دل دهى و چشمت را به روشنى تمام، با ترک لذتها و کاهش شهوتها (و آرزوهایى غیر از تحصیل دانش) بر او دوزى.
و اینکه بدانى در هر چه به تو آموزد باید فرستاده (و نماینده) او باشى که آن را به نادانان برسانى و بر توست که این رسالت را از جانب او به بهتر گونهاى به آنان برسانى و در اداى رسالتش به وى خیانت نکنى و چون آن (رسالت) را بر عهده گرفتى به نیابت او بپردازى. و لا حول و لا قوه الا بالله. (و جنبش و نیرویى نیست مگر به خدا)».
در این گفتار امام سجاد(ع) به طور کامل حقوق معلم بر شاگرد را بیان کردند که چه نیکوست هر انسانی در جایگاه شاگرد در مقابل فردی که به تعلیم او میپردازد این حقوق را رعایت کند.
همچنین، در سوره «کهف» داستان حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) به آدابی که شاگرد باید در مقابل معلم خویش رعایت کند، اشاره شده است: حضرت موسی(ع) به حضرت خضر(ع) گفت: «هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (کهف آیه 66) آیا اجازه میدهی من دنبال تو بیایم به شرط اینکه آموزش بدهی به من از چیزهایی که خدا یادت داده؟
در این آیه چند تا نکته وجود دارد: اول: «هَلْ» یعنی با اجازه. یعنی شاگرد وقتی میخواهد چیزی یاد بگیرد از معلم اجازه بگیرد. دوم: «اَتَّبِعُکَ» یعنی تابع تو باشم، پیرو تو باشم. یعنی شاگرد باید پیرو باشد. این یعنی رعایت ادب. این پیروی یعنی اینکه قبل از استاد حرف نزنیم و قبل از وی جایی نرویم.
در بیان اهمیت مقام معلم، علم آموزی، تعلیم و تعلم، آیات واحادیث فراوان در مکتب اسلام وجود دارد که ما در این نوشتار به گوشهای از این دریای بیکران اشاره کردیم.