به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، جامعه قرآنی کشورمان این هفته به دیدار خانواده شهید محمود طالبیپور رفتند. در این دیدار، رحیم قربانی، رئیس مرکز قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، حجتالاسلام والمسلمین موسوی درچهای و رامین بهرامی، قاری جوان کشورمان حضور داشتند.
در این مراسم پس از تلاوت آیاتی چند از کلامالله مجید توسط بهرامی، رئیس مرکز قرآن و عترت اظهار کرد: اگر فعالیت قرآنی با عطر شهدا همراه و عجین شود، راه اصلی خود را پیدا میکند.
وی با بیان این مطلب افزود: قطعاً خداوند در وجود شهدا ظرفیتهایی را دید که آنها را پذیرفت. متاسفانه بنیاد شهید از اینکه شهدای قرآنی را شناسایی کند، غفلت کرده است. در این راستا تلاش کردیم که از سال گذشته این گروه از شهدا را شناسایی کنیم.
قربانی به برپایی یادواره سورههای سرخ طی سال گذشته اشاره کرد و گفت: این یادواره زمینه شناسایی بسیاری از شهدایی شد که در زمینه قرآن کریم فعالیت میکردند. البته شناسایی این شهدا ادامه دارد و برای شهدای این دوره برنامه ویژهای در نظر داریم که دیدار با خانواده آنان، بخشی از این برنامه است.
مصطفی طالبیپور، برادر شهید، در این دیدار با اشاره به اینکه محمود برادر یکی مانده به آخر بود، اظهار کرد: پدرم پنج سال پس از شهادت محمود در سال 67 دار فانی را وداع گفت و مادرمان نیز در سال 84 درگذشت.
محمود جانبازی را مردودی میدانست
وی با اشاره به سخنانی از زبان شهید محمود ادامه داد: وی چندین دوره مجروح شد، ولی به شهادت نرسید. در وصیتنامهاش گفته است که «امیدوارم که خداوند دیگر بعد از این مرا بپذیرد و قبولم کند؛ مردودی دیگر بس است».
طالبیپور عنوان کرد: محمود جانبازی را مردودی میدانست. از سویی معتقد بود که جبههها به واسطه عشق به خداوند بزرگ، پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) به ویژه امام حسین(ع) و کربلا از نیروهای مخلص و فداکار پر شده است.
درگیر شدن محمود با مسئول مسابقه قرآن
وی افزود: 9 ساله بود که به سرپرستی استاد مولایی همراه دیگر نوجوانان به مشهد سفر کرد. در آنجا مسابقه قرآن برگزار شد و محمود تلاوت قرآن افتتاحیه مراسم را انجام داد. یکی از مسئولان برنامه در آن زمان که دوران ستمشاهی بود، برای سلامتی شاه در این برنامه دعا کرد.
طالبیپور گفت: محمود به شدت ناراحت شد و با مسئول برپا کننده این مسابقه به بحث و جدال پرداخت که چرا وی را برای تلاوت قرآن این مراسم که در آن یکی از چاپلوسان برای سلامتی شاه دعا میکند، انتخاب کرده است.
وی اظهار کرد: برادر بزرگ ما در سوق دادن دیگر فرزندان به سوی تلاوت و حفظ قرآن نقش بسزایی داشت. اغلب ما قرآن را در کلاسهای استاد مولایی آموختیم. محمود چنان در این راستا تبحر پیدا کرده بود که چند سبک را با هم در یک جلسه قرائت میکرد.
عملکرد خانواده شهید باید در امتداد راه شهدا باشد
برادر شهید گفت: کار و عمل خانواده شهدا باید همانند شهید باشد و اراده ما باید در راه شهدا به کار گرفته شود. محمود در هنگام شهادتش که آبان سال 61 بود، کمتر از 20 سال داشت. وی در سال 42 متولد شده بود.
همه شهدا قرآنی هستند
محمد طالبیپور، برادر بزرگ این شهید که خود حافظ قرآن نیز است، عنوان کرد: آقای قربانی عنوان کرد که در شناسایی نشدن شهدای قرآنی مقصر هستیم، ولی من میگویم که همه شهدای ما قرآنی هستند.
وی اظهار کرد: شهدا و رزمندگانی که در جبهه حضور داشتند، قاری و حافظ قرآن بودند و اغلب آنها لحظات خود را با قرآن سپری میکردند، ولی مشهور نبودند. آنان قرآن را به نحو صحیح تلاوت میکردند و به معانی آیات قرآن توجه داشتند، ولی برای پرهیز از ریا، تلاش میکردند که از شناخته شدن بهدور بمانند.
«الله یفتح علیک» تکیه کلام شهید بود
بردار بزرگ شهید طالبیپور با بیان اینکه از 1200 شهید صدر اسلام، 700 نفر قاری بودند، افزود: محمود تکه کلامی داشت و آن «الله یفتح علیک» بود به این معنی که خدا درهای رحمت را به رویت بگشاید.
وی اظهار کرد: محمود هر کجا که از تلاوت قرآن لذت میبرد، این کلام را بیان میکرد و هنوز که هنوز است آنان که وی را میشناختند، این کلام را به زبان میآورند که برادر «الله یفتح علیک» هستی؟!
احمد طالبیپور، برادر دیگر آن شهید، با اشاره به پخش تلاوت محمود در اوایل انقلاب از شبکه دو سیما گفت: ما به وجود محمود به عنوان اولین قاری نوجوان که صوتش از صدا و سیما پخش شد، افتخار میکنیم.
آخرین نوار صوتی شهید در ارتفاعات «الله اکبر» ضبط شد
وی با اشاره به اینکه نوار کاستی از صوت محمود در اختیار دارند، ادامه داد: این صوت آخرین نواری است که از وی در ارتفاعات «الله اکبر» ضبط شده است و گویی محمود میدانست که این آخرین نوار وی است.
برادر شهید به مجروح شدن محمود طی سه بار اشاره کرد و گفت: در عملیات خیبر ترکشی به راست دست محمود اصابت کرد که تمام اعصاب میان مچ و آرنج وی را به همراه گوشتش از میان برد.
وی با بیان اینکه محمود طی فصل زمستان از این مسئله رنج بسیار میبرد، افزود: روزهای آخر زندگی محمود بود که برای بهبود دستش به نزد پزشک رفتیم و گفت که دست محمود را درمان میکند و با برداشتن مقداری از اعصاب پا و جوش دادن دستی که گوشتی بر آن نمانده بود، به داخل سینه محمود برای اینکه گوشت بیاورد، دست وی را گچ گرفتند.
طالبیپور در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: پزشک معالج اظهار کرده بود که 107 روز طول میکشد که احساس بر اساس اعصاب ترمیم یافته به دست محمود بازگردد، این در حالی بود که عمر محمود طی 90 روز پس از این مهلت به پایان رسید و به فیض شهادت نائل شد.
نحوه شهادت محمود طالبیپور
وی با بیان اینکه محمود هم پیک و هم نیروی لشکر حضرت رسول(ص) بود، ادامه داد: من در مناطق عملیاتی بودم که یکی از کسانی که از خبر شهادت محمود اطلاع داشت، عنوان کرد که چند برادر هستید؟ جواب دادم پنج تا. گفت اگر یکی از شما شهید شود پدر و مادرتان چه میکنند؟ گفتم خدا را شکر میکنند. آنجا بود که خبر شهادت محمود را به ما دادند.
طالبیپور با اشاره به اینکه محمود توسط تکتیرانداز و از ناحیه پیشانی مورد هدف گلوله قرار گرفته بود، گفت: پیکر محمود 70 روز پس از شهادتش به معراج شهدا آمد و آنها به ما خبر دادند که پیکرش برگشته است. وی در عملیات والفجر 8 و در ارتفاعات الله اکبر به شهادت رسیده بود.
خواهر بزرگ این شهید که مادر شهید سعید رزاقی نیز است، گفت: یکی از فرازهای وصیتنامه شهید محمود این بود که به خواهران میگویم که فرزندان خود را تربیت و راهی جبهه کنید.
وی با اشاره به حضور دو فرزندش در جبهههای نبرد در پی وصیت برادر شهیدش اظهار کرد: یکی از فرزندانم که اکنون روحانی است، در جبهه مجروح شد و سعید نیز به شهادت رسید و از این طریق به وصیت برادرم عمل کردند.
ذکر قرآن همیشه بر لبان محمود جاری بود
خواهر دیگر شهید نیز یادآور شد: برادرم خیلی مهربان بود. از آنجا که منزل ما به منزل پدرم نزدیک بود، گاه روی چهار بار به من سر میزد و با من درددل میکرد.
وی اظهار کرد: برادرم همیشه در حال تلاوت قرآن بود و با توجه به اینکه سوره نور و یس را از حفظ داشت، همیشه در حال تلاوت این دو سوره بود و دیگر سورهها را نیز از روی متن قرآن تلاوت میکرد.
خواهر شهید با اشاره به شبی که خبر شهادت محمود را برای خانواده آوردند، گفت: وقتی خبر شهادتش را شنیدم از حال رفتم و خیلی بیتابی میکردم. پدرم از مسجد به خانه آمد و از من پرسید چه اتفاقی افتاده که این گونه شدهام؟ گفتم محمود شهید شده است.
وی با بیان این که پدرم در عین علاقه وافر به فرزندانش، به امام راحل و انقلاب خیلی علاقه داشت، افزود: پدرم همان جا که خبر محمود را شنید، سجده شکر به جا آورد و گفت من پنج پسر داشتم، یکی از آنها را در راه خدا دادم.
پیشنهاد دیدار با جانبازان قرآنی
در پایان این مراسم حجتالاسلام و المسلمین موسوی درچهای پس از تلاوتی آیاتی چند از کلام الله مجید، لوح تقدیری را به خانواده این شهید اهدا کرد. وی همچنین پیشنهاد کرد که این طرح در راستای دیدار با جانبازان قرآنی ادامه پیدا کند.