به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)، حجتالاسلام و المسلمين سيدمحمدعلی ايازی، عضو گروه علوم قرآن و حديث دانشكده الهيات و فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات تهران، عصر امروز، دوشنبه، نهم بهمنماه، در همايش «بيداری قرآنی در تاريخ معاصر» كه با محوريت انديشه و آثار علامه مجاهد آيت الله العظمی محمد صادقی طهرانی، در مركز دايرة العمارف بزرگ اسلامی برگزار شد، به سخنرانی در باب مبانی ارزيابی و نقد حديث در تفسير قرآن، در آراء آيتالله صادقی تهرانی پرداخت.
وی با بيان اين كه يكی از مسائلی كه در انديشه تفسير قرآن به قرآن و نقد حديث به خوبی مطرح نشده است، مبانی اين نقد است، عنوان كرد: در واقع تا كنون به خوبی مبانی كسانی كه گرايش به رويكرد تفسيری قرآن به قرآن داشتهاند، روشن نشده است و كتابها و نقدهايی هم كه در نقد اين رويكرد نوشته شده است، در بعضی موارد با اين عدم توجه همراه بوده است.
ايازی با اشاره به اين كه گاهی ميان قرآنيون و كسانی كه رويكرد مختارشان تفسير قرآن به قرآن است، خلط شده، اظهار كرد: بين اين دو جريان تفاوت است. آن كسانی كه به عنوان قرآنيون نامبردار شدهاند، عموماً كسانی هستند كه قائل به سنت نيستند و حتی بعضی از آنان میگويند كه ما هيچ احتياجی به سنت نداريم، اما كسانی كه به تفسير قرآن به قرآن قائلند، چنين رأيی ندارند و سنت قطعی را میپذيرند.
وی افزود: بحث در باب خبر واحد است و اين كه آيا خبر واحد در تفسير حجت است يا حجت نيست و اگر قرآن خود كتاب نور است و مبين است و بلاغ است و بر اين اساس برای فهم اين كتاب نيازی به غير از اين كتاب نيست، برای خبر واحد، آن هم در جايی كه اين خبر محفوف به قرينه نيست و يا معارض قرآن است و يا قرآن را تأييد نمیكند، چه جايگاهی بايد قائل شد؟
ايازی با بيان اين كه آيت الله صادقی تهرانی تنها قرآن كريم مشرّع را میداند، اظهار كرد: بر اساس مبنايی كه ايشان طرح میكند، اگر خبر واحد كتاب را تخصيص بزند يا نسخ كند و ...، اين خبر واحد، قطعاً نمیتواند درست باشد.
وی در ادامه به تشريح اصول آيتالله صادقی تهرانی در تفسير قرآن و نقد حديث پرداخت و گفت: اصل اول ايشان اين است كه برای فهم قرآن بايد به سراغ خود قرآن برويم. قرآن كريم گاه يك مسئله را به صورت اجمالی مطرح كرده و در جای ديگر آن را تفصيلاً توضيح داده است، گاه مفهومی را به كار برده و اين مفهوم در جای ديگر روشن شده است و از اين تبيينات در تفسير استفاده میكنيم.
اين محقق و پژوهشگر در مورد اصل دوم آيتالله صادقی تهرانی گفت: ايشان ميان سنت و روايت تفاوت قائل است و معتقد است كه پذيرش سنت به معنای اين نيست كه ما هر روايتی را میپذيريم. ايشان در همين جا مطرح میكند كه وقتی ما روايتی را نقد میكنيم، الزاماً، مسئله نقد سند اين روايت مطرح نيست، بلكه دلالت و تطابق آن با كتاب هم مطرح است. پس اصل دوم ايشان به عنوان مبانی ارزيابی و نقد حديث، تفاوت ميان سنت و روايات است.
ايازی سومين اصل آيتالله صادقی تهرانی را بهرهگيری از عقل دانست و اظهار كرد: يكی از نكات قابل توجه و تأمل روش ايشان كندوكاوهای عقلی كه در معنا و دلالت آيات انجام میدهد. ايشان از معنای آيات استنباطات عقلی میكند تا ببيند كه اگر معنايی را برای يك آيه مطرح كرديم، لازمه آن چيست و اين لازمه آيا میتواند درست باشد يا نه. بنابراين يكی از مواردی كه میتوان به عنوان مبانی ايشان در نقد حديث به حساب آورد، تحليلهای عقلی است؛ كه هر چند خود ايشان از عنوان تحليل عقلی استفاده نمیكند، اما وقتی كه دلالت التزامی كلام را مورد بررسی قرار میدهد يا از تضمن و يا دلالت اقتضاء و اشاره و يا مناسبت بين حكم و موضوع سخن میگويد، چيزی جز تحليل عقلی در كار نيست.
وی در مورد چهارمين اصل تفسيری آيت الله صادقی تهرانی از فرض مخدوش و نامعتبر بودن عموم روايات تفسيری سخن گفت و بيان كرد: ايشان اين فرض را دارد كه روايات تفسيری ما دچار مشكل هستند. منابع ما از جمله تفسير منسوب به علی بن ابراهيم، تفسير فرات كوفی، تفسير منسوب به امام عسكری(ع)، دچار مشكل هستند و رواياتی را داريم كه اين روايات، رواياتی هستند كه به تعبير علامه عسگری، جنبه تقابلی دارد.
ايازی افزود: در فقه روايات ما غربال شده است، اما در بخش فضائل و مسالب، مشكلی كه در اين دسته از روايات داريم اين است كه چون به مسئله عمل و اجرا ارتباطی نداشته است، مورد نقد و بررسی هم قرار نگرفته است و در بسياری از جاها وضع صورت گرفته است. شاهد آن هم روايت صحيحه ابومحمود خراسانی است در «عيون اخبار الرضا(ع)» كه میگويد خدمت امام رضا(ع) رسيدم و گفتم رواياتی از فضائل شما میشنوم كه از زبان خود شما نمیشنوم و حضرت میفرمايد اين روايات را دشمنان ما برای ايجاد تنفر از ما درست كردهاند.
وی اضافه كرد: بنابراين اگر كسی بخواهد ديدگاه آيت الله صادقی تهرانی را در باب نقد حديث و علل گرايش به تفسير قرآن به قرآن نقد كند، بايد حتماً به اين مبنای توجه داشته باشد.