به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی کوشا، مترجم و منتقد ترجمههای قرآن برای مصحف چاپ شده با ترجمه آیتالله نعمتالله صالحی نجفآبادی یادداشتی نوشته است که این مطلب از سوی نشر کویر در اختیار ایکنا قرار داده شده که بخش نخست آن در ادامه از نظر میگذرد:
«کامیابی واقعی از قرآن کریم در گرو دل سپردن و آگاهی از زبان و مفاهیم والای آن است. از دیگر سو میزان بهرهبرداری بایسته و شایسته از معارف غنی این بزرگ کتاب آسمانی، بستگی به مقدار شناخت لازم تلاوتکنندگان قرآن از ابعاد جامع آن دارد.
فن ترجمه قرآن یکی از فنون پرارج و اعتبار علوم قرآنی در مقام عرضه فشرده محتوا و مفاهیم قرآن، در قالب «زبان مقصد» برای دارندگان زبانهای مردمان کره خاکی با ملیتها و فرهنگهای متنوع آن است که زمینه بهرهبرداری از این اثر شگرف را فراهم میکند.
زبان شیرین پارسی، پیش از هر زبان دیگر، این افتخار را نصیب خود گردانید که قالبی زیبا و دلپذیر برای بیان فرهنگ، معارف، محتوا و مفاهیم والای قرآن کریم باشد. براساس برخی روایات تاریخی، شماری از ایرانیان نومسلمان از سلمان فارسی درخواست کردند تا بخشی از قرآن را برای آنها به فارسی برگرداند و او نیز «فاتحة الکتاب» را به فارسی برگرداند.
تاریخ نشانگر آن است که در دهههای گذار از سده نخست به سده دوم هجری، موسیبنسیار اسواری با شیوه تفسیر کوتاه، به دو زبان عربی و فارسی در بصره، تفسیر قرآن میگفته است و حبیب عجمی در سال 125 هجری قمری از عارفان بصره، حتی در نماز، قرآن را به فارسی میخوانده است.
وجود انگیزه ترجمه قرآن به فارسی از سده دوم قمری
اندکی پس از آنها، ابوحنیفه، فقیه صاحب رأی کوفه، خواندن قرآن به فارسی را در نماز جایز شمرد. مذهب حنفی که به سرعت در شمال خراسان در ماوراءالنهر، مذهب غالب شد، همواره با مسئله قرائت ترجمه قرآن در نماز نیز مواجه بود. به هر حال روایات تاریخی از این امر نشان میدهد که در سده دوم هجری قمری، دستکم انگیزه ترجمه قرآن کریم به فارسی در میان نومسلمانها وجود داشته است.
در نیمه دوم سده چهارم هجری قمری، تحولی بزرگ در ترجمه قرآن کریم پیش آمد و آن دوره تجویز دینی ترجمه قرآن به زبان فارسی است. مهمترین دستاورد این جریان، فراهم آمدن ترجمه رسمی قرآن یا ترجمه مندرج در ضمن ترجمه تفسیر طبری است که در روزگار فرمانروایی منصور بن نوح سامانی صورت گرفت. فراهم آمدن این ترجمه، افزون بر آنکه یک اقدام علمی و عملی پراهمیت در تاریخ ترجمه است، از بُعد تجویز شرعی نیز حائز اهمیت به شمار میآید؛ چرا که امیر سامانی در این کار، نظر شماری از عالمان پرنفوذ ماوراءالنهر را جلب کرده و پیش از اقدام به ترجمه، مبانی نظری مشروعیت این اقدام را فراهم آورده است. به دنبال این اثر در فاصلهای حدود نیم قرن، ترجمههای دیگری نیز فراهم آمد که شماری از آنها در حد یک ویرایش یا بازنویسی بر پایه ترجمه رسمی به شمار میآید.
مخاطب قرآن کریم همه آدمیان هستند، نه تنها تازیان
در سده پنجم هجری، فن ترجمه و تفسیر قرآن به فارسی رونق بیشتری یافت. در آن عصر، «شاهفوربن اسفراینی»، «تاجالتراجم» را که ترجمه و تفسیری از قرآن به فارسی است عرضه کرد. اسفراینی بر این باور است که مخاطب قرآن کریم و رسالت پیامبر اکرم(ص) همه آدمیان هستند، نه تنها تازیان. آن گاه با تکیه بر اینکه بسیاری از غیرتازیان، زبان عربی را نمیدانند و با استناد به داستان ترجمه سلمان، نه تنها به جواز ترجمه استدلال کرده و بر ضرورت ترجمه تکیه کرده، بلکه بابی را با عنوان «اندر فضیلت ترجمه کردن قرآن به هر لغتی که بدان حاجت افتد» گشوده است.
خواجه عبدالله انصاری، عالم صوفی و حنبلیمذهب در هرات که مکتبی را در فارسینویسی کتابهای دینی پایه نهاده، هوشمندانه مسئله ترجمه قرآن برای آگاهی از تعالیم دینی را از مسئله قرائت فارسی در نماز جدا دانسته و بدون آنکه خود را درگیر مناقشات اصحاب حدیث و حنفیان گرداند، اصل ترجمه قرآن را برای غیرعربها امری ضروری دانسته است. این دوره تا پایان سده ششم، شاهد پدید آمدن دیگر ترجمههای مهم به زبان فارسی مانند «تفسیر سورآبادی»، «تفسیر ابوالفتوح رازی» و «کشفالاسرار میبدی» بود، که این سه ترجمه همراه با تفسیر را میتوان به عنوان بهترین ترجمههای فارسی کهن نام برد.
از نیمه نخست سده هفتم تا میانه سده دوازده هجری قمری، تحول چندان مهمی در ترجمه قرآن دیده نمیشود. هر چند از سال 907 هجری قمری با روی کار آمدن صفویه، زمینه جدیدی برای گسترش ترجمههای فارسی به وجود آمد که شاخص آن، «تفسیر مواهب علیّه» (معروف به تفسیر حسینی) از ملاحسین واعظ کاشانی و «تفسیر منهجالصادقین» از ملافتحالله کاشانی است، ولی از آنجا که نثر فارسی در دوره صفویه با عربیگرایی در هم آمیخته بود، ترجمههای فارسی این دوره استواری نثر دوران پیشین را ندارند.
ترجمه آیتالله مهدی الهی قمشهای دارای نثری روان است
در قرن دوازدهم در شبه قاره هند که زبان فارسی در قالب نثر و نظم، شکوفایی خاصی یافته بود، اثری بس ارجمند در فن ترجمه قرآن پا به عرصه ظهور نهاد که نقطه عطفی در تاریخ ترجمه قرآن به شمار میرود. این ترجمه نیکو به قلم احمد بن عبدالرحیم معروف به «شاه ولیالله دهلوی» است که به عنوان «ترجمه دهلوی» شهرت فراوانی پیدا کرد. ساختار ترجمه دهلوی شباهت فراوانی به ترجمههای کهن فارسی دارد و باید اذعان کرد که این اثر در حوزه معنایی و نیز چینش و گزینش واژگان، از استقلال و استواری ویژهای برخوردار است.
در اواخر قرن سیزدهم در تهران، «محمدطاهر مستوفی» ملقب به «بصیرالملک»، اقدام به ترجمهای از قرآن کرد که به «ترجمه بصیرالملک» شهرت یافت. حدود نیمه قرن چهاردهم، مرحوم شیخ «مهدی الهی قمشهای»، براساس ترجمه بصیرالملک، اقدام به نگاشتن ترجمهای از قرآن کرد که به علت روانی نثر فارسی آن نسبت به آثار پیش از خود و نبودن رقیبی در عصر خویش و نیز آزاد گذاشتن ناشران در چاپ و نشر آن و به عبارتی دیگر نگرفتن حقالتألیف/ حقالترجمه، پرتیراژترین ترجمه قرآن از آن زمان تاکنون به شمار میآید.
ترجمه یاد شده و همچنین ترجمه «زینالعابدین رهنما»، ترجمه «ابوالقاسم پاینده» و ترجمه «سیدعلینقی فیضالاسلام» از ترجمههای معروف پیش از انقلاب اسلامی هستند که البته نثر فاخر ترجمه «پاینده» و «رهنما» این دو را امتیازی ویژه بخشیده است. پس از انقلاب اسلامی نیز تاکنون شاهد بیش از هشتاد ترجمه چاپ شده و هفتاد ترجمه چاپ نشده تا این تاریخ از قرآن کریم هستیم که هر کدام با همه فراز و فرودشان سبک و سیاق ویژه خود را دارند.
ترجمه قرآن آیتالله صالحی نجفآبادی
بیش از اشاره به جایگاه این ترجمه، بیان این نکته را ضروری میدانم که تمام شرایطی که یک مفسر و مترجم قرآن باید دارا باشد، بیگمان در وجود مرحوم آیتالله صالحی جمع بود. وی در حوزه ادبیات عرب، استادی کامل و تمامعیار و آشنا به پیچ و خمهای این فن بود. سالها کتابهای درسی ادبی حوزه را تدریس کرده بود و علاوه بر تسلط بر علوم ادبی مثل صرف و نحو و اشتقاق، در علم معنی، بیان و بدیع نیز از مدرسان معروف کتاب معتبر «مطوّل» تفتازانی بود که شماری از افراد معروف فاضل حوزه اصفهان و قم در محضر ایشان این دانش را آموختهاند.
آیتالله صالحی در فن تفسیر قرآن نیز حتی پیش از چاپ تفسیر «المیزان» علامه طباطبایی(ره) در شهر قم، حوزه تدریس رسمی داشت و همزمان با تدریس، کتاب «جمال انسانیت» را که شیواترین تفسیر از سوره یوسف است به قلم ادیبانه خود عرضه داشت و علاوه بر آن، آثاری بس ارجمند نیز در حوزه تفسیر و علوم قرآنی منتشر کرد که در هر یک از آنها، «منهج تفسیر اجتهادی» او با نوآوری و ابتکار همراه است.
وی در زمینه فقه و اصول نیز یکی از شاگردان برجسته مرحوم آیتالله العظمی بروجردی(ره) است که سبک و سیاق تحقیقی آن استاد بزرگ را در بیان و قلم استوار خویش مورد توجه قرار داده است. پژوهشهای نوین فقهی ایشان از جمله کتاب «جهاد در اسلام»، «پژوهشی جدید در چند مبحث فقهی» و «قضاوت زن در فقه اسلامی» و دیگر مقالات فقهی وی گویای تبحر و تسلط عمیق وی در این رشته است.
اشتغال به تدریس فقه و اصول در دو پایه «سطح» و «خارج» و تدریس عالمانه و محققانه «نهجالبلاغه» در طول سالیان مدید اقامت این استاد نامدار در شهر قم و حضور دهها تن از عالمان تراز اول حوزه علمیه قم در حلقه درس ایشان و همچنین آثار مکتوب بر جای مانده از وی - اعم از چاپی و خطی - بهترین گواه بر تبحر و اجتهاد این عالم بزرگ است. در زمینه مهارت و آشنایی ایشان به فن نویسندگی و ادب فارسی، بهترین شاهد محسوس، آثار قلمی اوست که در حوزه علمیه قم از پیشتازان این فن به شمار میآید تا جایی که ناقدان آثار علمی وی نیز همگی در استواری و جذابیت قلم ایشان همداستان هستند و هیچ کدام در جایگاه علمی و تحقیقی وی تردیدی نکردهاند. با نظر به همه ابعاد علمی و تحقیقی نامبرده، میتوان وی را در زمره قرآنپژوهان و حدیثشناسان ژرفنگر عصر حاضر دانست.»