سیطره تاریخ قرآن بر روش تفاسیر تنزیلی
کد خبر: 3474300
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۹
یادداشت/

سیطره تاریخ قرآن بر روش تفاسیر تنزیلی

گروه اندیشه:‌ برخی از مفسران در تفسیر کتاب‌الله روش تنزیلی را پیشه کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد در این مشرب تفسیری تاکید بر تاریخ قرآن بسیار پر رنگ باشد و تفسیر را از مسیر درست آن خارج کند.

قرآن کتاب اصلی مسلمانان به صورت دفعی و تدریجی نازل شده است. قرآن به صورت تدریجی در طول عمر شریف پیامبر(ص) پس از نبوت و به صورت دفعی «در شب قدر و در ماه رمضان»(1) نازل شده است. قرآن آنچنان که به صورت مجلد در اختیار ما قرار دارد، دارای تاریخ است و در علوم قرآن به آن پرداخته می‌شود. تاریخ قرآن دو معنا دارد. معنای اول «سرگذشت جمع و تدوین قرآن مجید از آغاز نزول وحی تا سیر هزار و چهارصد ساله کتابت و طبع آن در اعصار جدید و معنای دوم،‌ نفس توصیف و تحلیل این سرگذشت که گفته می‌شود قرآن چگونه قرآن شد».(2)
کتاب‌الله پس از جمع‌آوری به شکل «مجلد» در آمده است. مسلمانان معتقد هستند که پیش از رحلت پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، قرآن توسط صدها حافظ حفظ شده و توسط ده‌ها کاتب به دستور پیامبر(ص) و املای ایشان نوشته و ثبت شده بود. (3)
قرآن مجموعه‌ای از 114 سوره است که هر سوره تعدادی از آیات را در بر گرفته است، اما هر سوره همواره به صورت کامل نازل نشده بود و ترتیب آیات در سور به امر الهی و توسط پیامبر اعلام شده است. بر اساس یک نظریه که مورد تصدیق بسیاری از قرآن‌پژوهان است، ترتیب آیات در سور از سوی پیامبر اسلام اعلام شده است و در خصوص این مساله تردید جدی وارد نشده است. عسقلانی در فتح‌الباری،‌ سیوطی در الاتقان فی علوم القرآن،‌ آلوسی در روح المعانی و صبحی‌الصالح در مباحث فی علوم القرآن به این مساله تصریح داشته‌اند.
عالمان علوم قرآنی در خصوص ترتیب قرار گرفتن سور نظریات غیرمنسجم‌تری دارند. عمده‌ترین نظرات در این خصوص از توقیفی بودن ترتیب سور به امر رسول‌الله(ص) و اجتهادی بودن آن که توسط صحابه انجام شده است را شامل می‌شود. در معاصران شیعه، علامه عسکری و آیت‌الله خوئی ترتیب سور را توقیفی و علامه طباطبائی،‌ محدث نوری و استاد هادی معرفت آن را اجتهادی می‌دانند.
تفسیر تنزیلی و مساله ترتیب در قرآن
اختلافات موجود در خصوص ترتیب آیات و سور در قرآن که بیشتر در خصوص مساله دوم وجود دارد،‌ مبنائی برای تفسیر تنزیلی یا تفسیر بر اساس ترتیب نزول شده است.
 لازم به ذکر است که تفاسیر سنتی قرآن بر مبنای ترتیب سور هستند و به ترتیب کل آیات قرآن را تفسیر می‌کنند. «روش ترتیبی در تفسیر،‌ سنتی دیرپای در تاریخ تفسیر قرآن بوده و شیوه‌های دیگر همچون تفسیر بر اساس ترتیب نزول یا تفسیر موضوعی خارج از قاعده و موارد آن کمتر است». (4)  
بر اساس تصوری که از ترتیب نزول و یا تنزیل قرآن وجود دارد،‌ روایت‌های مختلفی از تفسیر تنزیلی ممکن خواهد بود. اما پیش‌فرض اساسی که در این نوع تفسیر وجود دارد،‌ تاکید بر نزول تدریجی قرآن است. بر اساس یک تقسیم‌بندی سه رویکرد در تفسیر تنزیلی وجود دارد: «اندیشه‌ای که معتقد به ضرورت روش تفسیر بر اساس ترتیب نزول برای آسان و روان ساختن فهم قرآن است،‌ اندیشه‌ای که معتقد به ضرورت روش یاد شده جهت تحول آفرینی در جامعه است و اندیشه‌ای که معتقد به تاریخ‌مندی قرآن است و تنها راه درست فهمیدن آن را رجوع به شرایط و مقتضیات نزول می‌داند». (5)
برخی از انتقاداتی که بر تفسیر تنزیلی شده است، بر اساس نظریه‌‎ مختاری است که منتقد در تاریخ قرآن و در خصوص ترتیب قرآن اتخاذ کرده. برای مثال، احمدی قدسی در فصلنامه مطالعات تفسیری می‌نویسد: «این مقاله با اشاره به وحیانی بودن ترتیب موجود و ورود دو مقوله کیفیت ترتیب موجود در تفسیر امیرمؤمنان(ع) و نزول دفعی و ترتیب موجود در آن،‌ به اثبات رسیده که نه تنها پیمودن روش تفسیر بر اساس نزول ضرورتی ندارد، بلکه ممکن است گفته شود که خلافت مصلحت و حکمت است». (6)
رجحان تدریج در تفسیر؛ پیش‌فرض مفسران تنزیلی
مفسران قرآن به مساله تاریخ قرآن توجه داشته‌اند،‌ مسائل عمده تاریخ قرآن یعنی ترتیب نزول که عبارت است ترتیب آیات و سور کتاب‌الله،‌ تقویم قرآن یعنی زمان‌بندی آیات و سور نازل شده در مقاطع زمانی و مکی و مدنی بودن آن‌ها و اسباب نزول یعنی پیشا‌‎مدهایی که موجب نزول آیات بوده است،‌ توسط مفسران مطرح بوده است. (7)‌ اما در تفسیر تنزیلی، این مباحث نقشی محوری دارند. یکی از مفسرانی که این روش را پی گرفته است معتقد است که جواز این سبک تفسیری سیره ابلاغی و تعلیمی رسول‎‌الله است. به نظر او پیامبر به پیروی از جبرئیل شروع به خواندن آیات قرآن کرده و نکات لازم علمی و عملی را بیان کرده‌اند. (8)
به نظر می‌رسد معتقدان به تفسیر تنزیلی به تاثیر تدریجی بودن تنزیل قرآن رجحان می‌دهند و بنابراین به جای تفسیر ترتیبی قرآن، با ترتیب سوره به سوره و آیه به آیه به تفسیر تنزیلی می‌پردازند. این کار البته متاخر به مباحثی در تاریخ قرآن خواهد بود که در آن ترتیب نزول سور، تقویم سور و اسباب نزول توضیح داده شود و مبانی تفسیر قرار بگیرد.
در همین راستا حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت‌پور در مقاله «رویکردی نو در تفسیر بر اساس ترتیب نزول» معتقد است که این روش ناظر بر «کشف روش‌های تحول دینی،‌ کشف مراحل فرهنگ شدن مفاهیم دینی،‌ کشف هندسه تحول دینی مخاطبان،‌ فهم رابطه چالش‌ها با پیام دین،‌ آشنایی با روند تثبیت قلب پیامبر، تقویت نگاه تربیتی و آموزشی به مقوله تفسیر،‌ کاربردهای روش ترتیب نزول در تفسیر و فهم بهتر قرآن» (همان) است.
به عبارت دیگر، مفسران در این سبک تفسیری،‌ نزول تدریجی آیات و سوره‌های قرآنی را بر اساس «انتخاب هوشمندانه آیات به تناسب ظرفیت‌های مخاطبان، چالش‌ها، ضرورت‌ها و پرسش‌ها» می‌دانند که نشان می‌دهد «خدای حکیم، تبلیغ مناسب دین را ترکیبی از انتقال محتوای فخیم و ارزشمند معارف و احکام همراه با روش انتقال آنها می‌داند. به عبارت بهتر، روش انتقال معارف و خط انتقال آنها موضوعی دارای کمال اهمیت می‌باشد». (همان)
مهدی بازرگان دیگر مفسری که برای اولین بار این روش را به کار برده است،‌ معتقد بود «بهتر دیده شد که کتاب خدا را آن‌طور که تدریجا و عملا بر پیامبر بزرگوار نازل گردیده و در دل و جان او ثابت شده است، مورد بررسی قرار دهیم. آن گونه به مقتضای نیاز و پیشرفت دعوت و دریافت آدمیان از یک طرف،‌ و رشد و توان پیام رسان از طرف دیگر متحول شده،‌ طی 23 سال رسالت پیگیر اجرا گردیده و به مرحله «اکمال و اتمام» رسیده ... یعنی تدبر در قرآن پا به پای پا به پای وحی بنماییم». (9)
نقش پر رنگ تاریخ در تفسیر تنزیلی
چنانچه آمد،‌ تفسیر تنزیلی مبتنی بر مسلماتی است که در تاریخ قرآن به اثبات می‌رسد و لذا؛ پرسش‌هایی که قائلان به تفسیر تنزیلی باید پاسخ دهند، به این بخش مربوط می‌شود. مسائل عمده‌‌ای که قائلان به تفسیر تنزیلی باید پاسخ دهند، عبارت است از این که بر اساس کدام روایات محکم ترتیب موجود قرآن به تدبیر پیامبر اسلام(ص) نبوده است؟ و بر اساس کدام روایات و یا روش یقینی،‌ ترتیب نزول آیات آن طوری است که ادعا می‌شود؟
از سوئی دیگر قائلان به تفسیر تنزیلی،‌ متن کتاب‌الله را با پیش‌فرض‌های خاص خود مطالعه می‌کنند به این معنا که قرآن را باید بر اساس تاریخ قرآن خواند،‌ در حالی‌که قرآن با ترتیب موجود کلی واحد است و برای فهم و تفسیر آن باید همه اجزاء آن را در کلیت آن در نظر گرفت. مفسران قائل به تفسیر تنزیلی باید پاسخ دهند، بر اساس چه دلیل یقینی، فهم کتاب‌الله منوط به تاریخ نزول آیات شده است.
محمدکاظم شاکر معتقد است کسانی که رویکرد دوم و سوم در تفسیر تنزیلی را دارند به «برخی اغراق‌ها و تعمیم‌های ناروا» دست زده‌اند. یکسان انگاشتن همه جوامع و انتظار تحولاتی مشابه تحولات صدر اسلام و نیز ابتلا به تاریخ‌مندی قرآن از انتقادات دیگری است که به تفسیر تنزیلی می‌توان وارد دانست.(10)
با ملاحظات پیش گفته، به نظر می‌رسد قائلان به تفسیر تنزیلی،‌ تاریخ را بر تفسیر قرآن رجحان داده‌اند، از این رو مشکلات گزاره‌های تاریخی به تفسیر راه خواهد یافت. با توجه به اختلاف نظراتی که در تعیین تقویم قرآن و ترتیب نزول و نیز در بیان اسباب نزول وجود دارد،‌ تفسیر تنزیلی قرآن وابسته به نظرات مختار مفسر در این مسائل خواهد بود. به نظر می‌رسد در تفسیر ترتیبی اگرچه تاریخ در نظر گرفته می‌شود، اما متن کتاب‌الله فدای تاریخ قرآن نمی‌شود.
 پی‌نوشت
(1). فاکرمیبدی،‌ محمد،‌ نزول قرآن،‌ مجله پیام جاویدان،‌ پاییز 1384،‌ شماره 8
(2). خرمشاهی،‌بهاءالدین،‌دانشنامه قرآن و قرآن‌‍پژوهی،‌انتشارات دوستان و انتشارات ناهید، تهران،‌1393،ص 458
(3). عاشوری‌تلوکی، البیان و جمع قرآن،‌ دانش‌نامه موضوعی قرآن
(4). ‌دانشنامه قرآن و قرآن‌‍پژوهی، ص 639
(5). شاکر،‌محمدرضا، تفسیر بر اساس ترتیب نزول با سه قرائت، پژوهشهای قرآنی،‌ شماره 62-63،‌ ص 92
(6). قدسی،‌احمد، نگاهی به تفسیر قرآن بر اساس ترتیب نزول،‌ فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات تفسیری،‌شماره 18،‌ ص 55
(7). پژوهشهای قرآنی،‌ شماره 62-63
(8). بهجت‌پور، عبدالکریم،‌ رویکردی نو در تفسیر بر اساس ترتیب نزول،‌ پژوهشهای قرآنی شماره 62-63
(9). بازرگان،‌مهدی، پا به پای وحی،‌ دفتر نشر فرهنگ اسلامی،‌ 1374،‌ تهران، ص7
(10). پژوهشهای قرآنی،‌ شماره 62-63
captcha