اشکال نظریه ولايت‌ فقيه «آخوند خراسانی»
کد خبر: 3526436
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۱:۱۶
حجت‌الاسلام پارسانیا عنوان کرد:

اشکال نظریه ولايت‌ فقيه «آخوند خراسانی»

گروه انديشه: عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در نشست «حکومت اسلامی، آخوند خراسانی موافقت يا مخالفت؟» گفت: اشکال نظريه مخالف ولايت‌ فقيه در نگاه آخوند خراسانی بی‌توجهی به امر اجتماعی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، نشست «حکومت اسلامی، آخوند خراسانی موافقت یا مخالفت؟» از سوی گروه اندیشه انجمن اندیشه و قلم و با همکاری پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، دوشنبه شب، هشتم شهریور با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا، استاد دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌عنوان منتقد و علی‌اکبر ثبوت، پژوهشگر تاریخ و فلسفه اسلامی به‌عنوان مدافع نظریه برگزار شد.

پارسانیا در آغاز با اشاره به اینکه در دو حوزه نویسنده و متن نقدهایی وجود دارد، گفت: نقد خود متن آن است که به لحاظ معرفت‌شناختی چه نقدهایی می‌توان به این متن وارد دانست؟ درباره متن باید گفت که به لحاظ سند و به لحاظ محتوا می‌توان به آن پرداخت؛ زیرا بحث، بحث ولایت‌ فقیه و آخوند خراسانی است که موضع آخوند خراسانی نسبت به مسئله ولایت‌ فقیه چیست؟ باید بین آنچه در کتاب‌های قضاء و حاشیه مکاسب از یک سو و فعالیت‌های او و آنچه در محافل خصوصی گفته شده است از سوی دیگر، جمع کنیم که آیا تهافتی بین آنها وجود دارد. آیا این تهافت به شخصیت آخوند بر می‌گردد یا اینکه به تحولات آن زمان؟

پارسانیا ادامه داد: بحث ولایت‌ فقیه در در کنار بحث ولایت ائمه‌(ع) مطرح است که آنچه در ولایت‌ فقیه می‌آید در ولایت ائمه‌(ع) نیز قابل طرح است. در این گزارش بین دو مقام خلط شده است: آنچه که در مقام فتوا است و آنچه که در مقام نظریه ولایت‌ فقیه و ظرفیت فقه سیاسی در مقام اجرا است. نخست باید به این دو مورد توجه کرد و در مرتبه بعد به ظرف تاریخی که این گفت‌و‌گوها و محل نزاع‌ها وجود داشته است، توجه کرد و با این رویکرد بسیاری از مسائل حل خواهد شد. به معنای دیگر، در صدر مشروطه محل نزاع است آیا نزاع مربوط به مشروطه مشروعه بوده یا اینکه به مشروطه موجود در آن زمان بوده است؟ این گفت‌و‌گوها ناظر به دعوای این مسئله است نه ناظر به دعوای ولایت‌فقیه. در صدر مشروطه هیچ کس ادعای ولایت‌فقیه را نداشته است بعد از مشروطه هم ادعای ولایت‌فقیه وجود نداشت. آیت‌الله کاشانی و حضرت امام‌(ره) در آغاز حرکت این ادعا را نداشتند. تنها کسی که این بحث حکومت اسلامی را مطرح کرد فدائیان اسلام بودند که برداشت آن‌ها از حکومت اسلامی مبهم است و شاید به مشروطه مشروعه نزدیکتر باشد تا به حکومت اسلامی.

با پایان یافتن سخنان پارسانیا، ثبوت درباره این اشکال که در صدر مشروطه حکومت دینی وجود نداشته است، اظهار کرد: در موارد متعددی این نقد را ملاحظه کرده است که در صدر مشروطه صحبتی از حاکمیت روحانیت نبوده است که محقق نایینی پیشنهاد دهد و آخوند خراسانی آن را رد کند. از ده‌ها سال پیش از مشروطه در منطقه‌ای از زنجان یک حکومت شرعی وجود داشته که حکومت‌های ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه، احمد شاه و مشروطیت را به رسمیت نمی‌شناخته است. بساط این حکومت شرعی تا بعد از مشروطه ادامه داشت تا اینکه بین ایادی ایشان و افراد حکومت درگیری ایجاد شد.

ثبوت درباره دیگر حکومت دینی در زمان مشروطه گفت: نمونه دیگر، حکومت مرحوم لاری است که از شاگردان میرزای شیرازی است. وی یک حکومت شرعی تحت سلطه خودش را ایجاد کرد و طرفدارن لاری این حکومت را به عنوان نمونه‌ای از اجرای طرح ولایت‌فقیه تلقی می‌کنند و مخالفانش هم او را به تجزیه‌طلبی متهم می‌کنند و با حکومت مرکزی درگیری داشت.

این پژوهشگر تاریخ در ادامه افزود: این موارد برای مرحوم آخوند و نایینی امر غریبی نبوده است که آندون فقط در عالم ذهن با حکومت دینی مواجه شده‌اند. اینها واقعیت‌هایی بود که آنان از ده‌ها سال قبل از مشروطه با آن مواجه بوده‌اند.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به جواب ثبوت تصریح کرد: آنچه که در نزاع بین شیخ فضل‌الله و نایینی و دیگران درباره مشروطه مشروعه شکل می‌گیرد در بحث ولایت‌فقیه نیست البته بحث ولایت فقیه در بین فقهاء وجود دارد و بحث نظری آن به تاریخ تشیع امتداد دارد و ادله آن یا کلامی است یا فقهی و ادله فقهی نیز یا عقلی یا نقلی یا تلفیقی از عقل و نقل است. این بحث‌ها درباره امامت نیز وجود دارد. امامت جزء اعتقادات است اما شرایط به گونه‌ای نبوده است که ائمه‌(ع) به دنبال اجرای حاکمیت باشند.

وی افزود: در زمانی که امام حاکم نبود و حکمی را می‌داده است در میان شیعیان به آن حکم عمل می‌شده است و به نوعی در حاکمیت موجود آن زمان یک حاکمیت مستوری وجود داشته است و برای حاکمیت امام باید شرایط آن آماده شود؛ شرایط فرهنگی اجتماعی سیاسی فراهم شوند و مقدمات حکومت ائمه‌(ع) با فرهنگ‌سازی است. شبیه این مسائل در دوران غیبت هم برای ولایت‌فقیه مطرح است.

پارسانیا ادامه داد: در همه تاریخ تشیع مسئله ولایت‌ فقیه به نحوی وجود داشته است در مشروطه و قبل و بعد آن هم بوده است، منتهی شرایط اجتماعی اجازه نمی‌داده است که این بحث به‌عنوان یک بحث مستقل فقهی مطرح شود. هر بحث فقهی که به مرز مسائل عام می‌رسد بحث ولایت‌ فقیه هم به میدان می‌آید و به همین دلیل صاحب جواهر می‌گوید کسی که قائل به ولایت‌ فقیه نباشد بویی از فقه نبرده است و اگر هم نراقی در عوائد‌الایام آن را مطرح می‌کند به این دلیل است که شرایط اجتماعی آن را به مرز واقعیت اجتماعی رسانده است.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اظهار کرد: در دوران مشروطه یک مشکلاتی وجود دارد. مشکلات تاریخی خودمان از یک سو، و مواجهه با جهان مدرن یک مسئله دیگری است. رهبری‌ای که در دوران مشروطه شکل می‌گیرد دو مشکل دارد: نخست آنکه در متن واقعه نیست و در نجف قرار دارد و دوم آنکه با زوایه‌ای از ولایت‌فقیه روبه رو می‌شود که اولین بار است که به لحاظ تاریخی با آن مواجه می‌شود.

وی تصریح کرد: آن چیزی که در مشروطه مسئله است در حالی که همه احساس می‌کنند که فقیه می‌تواند حکم بدهد اما نزاع مشروطه آن است که شاه باید در چارچوب قانون عمل کند. در اندیشه سیاسی شیعه یک بحث آن است که چگونه باید حکومت کرد و بحث دیگر آنکه چه کسی باید حکومت کند؟ در مشروطه چگونه باید حکومت کرد به لحاظ قانونی مطرح می‌شود. مرحوم نایینی قائل است که اگر حکومت آرمانی را در دوران غیبت داشته باشیم می‌توانیم شاه را مقید کنیم که مطابق شریعت عمل کند. سازمان روحانیت این ظرفیت برای تشکیل حکومت در سطح عالی وجود ندارد و ظرفیتی که وجود دارد یک ظرفیت کنترلی است و برداشت آخوند خراسانی یک برداشت کاملا عقلانی و ظرفیتی است که برای کنترل مسئله وجود دارد.

در ادامه این نشست ثبوت به طرح مجدد بحث وجود حکومت‌های شرعی در قبل مشروطه پرداخت و گفت که اگر اشکال آن است که حکومت دینی در صدر مشروطه وجود نداشته است پاسخ روشن شد و اگر چیز دیگری محل اختلاف است بیان کنید.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه به طرح اشکال دیگری پرداخت و تصریح کرد: یکی از اشکالات این نوشته آن است که به امر اجتماعی توجهی ندارد با اینکه واقعیت‌های اجتماعی فرایندی و تاریخی است و لازم است که یک دورانی را طی کند تا در فرهنگ نهادینه شود. فارابی یا خواجه نصیر از مدینه صحبت می‌کنند که به لحاظ تاریخی هیچ تحققی نداشت در حالی که امروز در تاریخ بشری تحقق یافته است و برای چنین تحققی مسائل بسیاری باید به وجود آید. در جامعه‌ای که در مورد ولایت‌فقیه صحبت می‌شود و حکومت از نوع خلافت است ولایت‌فقیه تا تحقق یابد طول می‌کشد و زمانبر است و در دوران قاجار این جوانه زده می‌شود و حکم داده می‌شود و همه می‌دانند که حاکم باید فقیه باشد اما حکم نشده که از این به بعد فقیه باید حاکم باشد چون اگر فقیه حاکم باش نظام مناسبات بهم می‌ریزد و اصلا این شدنی نیست و به این مطلب می‌رسند که مشارکت رقابت‌آمیز با قدرت حاکم وجود داشته باشد و حاکم ملزم شود که به شریعت عمل کند.

در ادامه این نشست ثبوت به نقدی پرداخت که می‌گوید اگر تمام آنچه که به آخوند استناد داده می‌شود، صحیح باشد آیا این موارد با آنچه که آخوند در حاشیه مکاسب و کتاب قضاء گفته است، سازگاری دارد یا خیر؟

تمرکز سخنان ثبوت در پاسخ به این نقد عمدتا بر قرائت نامه‌هایی بود که برخی مانند میرزا احمد حکیمی، نامه آیت‌الله گرامی از مراجع قم و محمدرضا حکیمی در توصیف کتاب وی برای او ارسال کرده بودند. وی اظهار کرد: کسانی به منابع آخوند نگاه کرده‌ا‌ند و بوی ولایت مطلقه را از آثار وی در نیافته‌اند.

پارسانیا در پاسخ به این استنادات ثبوت اظهار کرد: باید دید که اصل صحبت آخوند به کجا مربوط است؟ اصل ولایت‌ فقیه را قبول ندارند یا اینکه اصلا زمان اجرای ولایت‌ فقیه نیست؟

وی ادامه داد: دو بحث وجود دارد: یک بحث آنکه نوعی استصحاب قهقرایی نسبت به صدر مشروطه از جریان‌های سیاسی مدرن وجود دارد که بخواهیم بگوییم آخوند به‌دنبال قانون و جمهوریت به معنای مدرن بوده است و دیگر آنکه استصحاب درباره بحث‌های تاریخی راجع به شرایط آن زمان است که می‌توانیم ولایت‌فقیه را اجرا کنیم . آیا آخوند خراسانی برای امروز گفته است که ولایت‌فقیه را نمیتوانیم اجرا کنیم؟

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: ما چه کار داریم که دیگران درباره آخوند چه می‌گویند؟ نقد بنده به متن است. کتاب قضاء و حاشیه مکاسب صریح است و حد وسط استدلالی که در حاشیه مکاسب آمده امور حسبیه است به این معنا که در حد امور حسبیه یک دید آرمانی وجود داشته باشد.

پارسانیا اظهار کرد: آخوند یک فرد عاقل است و در کتاب قضاء و حاشیه مکاسب از ولایت مطلقه بحث می‌کند که دارای عموم و اطلاق است و دلایلی که در حاشیه مکاسب مطرح می‌کند در حد امور حسبیه نتیجه می‌دهد خوب یک فرد عاقل در اینجا این موارد را مطرح می‌کند و در جای دیگری می‌گوید که این حرف‌ها دروغ است.

وی در پایان تصریح کرد: فتوای آخوند یک جا، بحث‌های اجتماعی یک محل دیگر قرار دارد، نقد فتوا باید به صورت فتوایی و نقد تحلیل اجتماعی به شکل اجتماعی انجام شوند. بحث، اجتماعی است و باید در شرایطش مورد بررسی قرار گیرد و بحث تحلیل اجتماعی برای امروز ما حجیت ندارد و نقد اجتماعی ناظر به فضای اجتماعی است.

captcha