کد خبر: 3532090
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۷

استناد قرآنی امام کاظم‌(ع) در پاسخ به هارون‌ الرشيد

گروه انديشه: امام موسی کاظم‌(ع) در مناظره با هارون الرشيد از قرآن دليل می‌آورد و گفته وی را که ائمه‌(ع) از نسل پيامبر‌ اکرم(ص) نيستند، باطل می‌گرداند.

بی‌بی‌سادات رضی‌بهابادی، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهراء(س) در گفت‌و‌گو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) در پاسخ به این سؤال که قرآن در روایات امام موسی‌ کاظم(ع) چه جایگاهی دارد؟ گفت: درباره گفتارهای قرآنی امام موسی‌(ع) مقدمتا باید گفت که با توجه به پیوند ناگسستنی عترت و قرآن، آگاهی و اشراف زیادی نسبت به قرآن داشته اند. در این زمینه امام صادق‌(ع) به یکی از شاگردانشان فرمودند: از این پسرم اگر هر آنچه در قرآن هست بپرسی با آگاهی به تو پاسخ می‌دهد.

رضی بهابادی ادامه داد: سخنان قرآنی امام موسی کاظم‌(ع) به صورت پراکنده در منابع روایی مانند کافی، الاستبصار، تهذیب الاخبار و عیون اخبار الرضاء و در تفاسیر روایی مانند نور‌الثقلین آمده است و بزرگانی همچون عزیزالله عطاری در کتابی به نام مسند امام موسی کاظم‌(ع) روایات ایشان را گردآوری کرده‌اند و یا در کتاب «بلاغة الامام موسی کاظم» از ابوجعفر الکلبی به صورت موضوعی به این بحث پرداخته است.

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهراء گفت: بیشترین روایت امام، روایات تفسیری است. مراد از روایات تفسیری آن دسته از روایاتی است که به تبیین معنای ظاهری آیات می‌پردازند و این تبیین یا به واژگان و اصطلاحات قرآن از قبیل «غیبت» بر می‌گردد یا شرح و توضیح آیات است. به‌عنوان مثال، در قصه معروف حضرت موسی‌(ع) که ایشان به مدین می‌روند و با دختران شعیب نبی مواجه می‌شوند و بعد از این جریان یکی از دختران به شعیب می‌گوید: «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ؛ يكى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام كن چرا كه بهترين كسى است كه استخدام می‌كنى هم نيرومند [و هم] در خور اعتماد است»(قصص/26)، حال سؤال این است که از کجا دانسته می‌شود که حضرت موسی(ع) امین است؟ امین دانستن از برداشتن سنگ فهمیده شده است و موسی گفت اگر راه را گم کردم مرا آگاه کنید. این روایت از امام کاظم(ع) در ذیل آیه نقل شده است.

برگزیده یازدهمین دوره همایش بین‌المللی بانوان قرآن‌پژوه ادامه داد: نمونه دیگر، آیه «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا؛ اگر از گناهان بزرگى كه از آن[ها] نهى شده‏‌ايد دورى گزينيد بدي‌هاى شما را از شما مى‌زداييم و شما را در جايگاهى ارجمند در می‌آوريم»(نساء/31) است، که منظو از کبائر چیست؟ امام کاظم‌(ع) می‌فرمایند: هر آنچه که خداوند وعده آتش بر آن را داده است.

استاد دانشگاه الزهراء تصریح کرد: بخش دیگری از روایات امام موسی کاظم‌(ع) روایات تأویلی است. در روایات تأویلی امام به بیان معنای باطنی آیات می‌پردازند و به عبارت دیگر، آن معانی که در پس ظاهر کلام خداوند قرار دارد و البته بی‌ارتباط با ظاهر هم نیست. به‌عنوان نمونه، در ذیل آیه «قلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ؛ بگو به من خبر دهيد اگر آب [آشاميدنى] شما [به زمين] فرو رود چه كسى آب روان برايتان خواهد آورد»(ملک/30)، چنین می‌فرمایند: اگر امام خود را از دست دادید چه کسی برای شما امام جدیدی را خواهد آورد؟ ظاهر آیه به بحث آب که مایه حیات است برمی‌گردد و باطن آیه دارای معنای حیات معنوی است که در حقیقت امام باعث حیات معنوی هستند.

رضی بهابادی اظهار کرد: بخش دیگری از روایات، روایات جری و تطبیق است و منظور از آنها انطباق الفاظ آیات قرآن بر مصادیق است. این مصادیق بر چند گونه هستند؛ یک وقتی مصداق، یک مصداق انحصاری به شمار می‌آید و مصداقی دیگر برای آیه قابل تصور نیست، اما گاهی آیه دارای مصداق اکمل است به این معنا که آیه دارای مصادیقی با مراتب مختلف است و امام کاظم‌(ع) کامل‌ترین مصداق را معرفی می‌کنند. به عنوان نمونه، «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان كسانى‏‌اند كه روى زمين به نرمى گام بر مى‌دارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مى‏‌دهند»(فرقان/63)، امام می‌گویند: عباد الرحمن در این آیه «ائمه» هستند و ائمه بارزترین مصداق این آیه هستند و دیگران هم می‌توانند به عنوان مصداق آیه مطرح شوند.

وی ادامه داد: یکی دیگر از مصادیق، مصداق عمومی است و امام مصداق عام آیه را مطرح می‌کنند، ولی قطعا مصداقی که مطرح می‌شود، مصداق منحصر آن آیه نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه الزهراء تصریح کرد: بخش بسیاری از روایات امام کاظم‌(ع) احادیث استشهادی است و امام در حقیقت برای اینکه دیدگاه خودشان را در مورد مطلب یا موضوعی را به اثبات برسانند به آیات قرآن و گاهی هم به مضامین و مفاهیم آن استناد می‌کنند. عصر امام، عصری بود که مکاتب فقهی و کلامی وجود داشتند و از میان مکاتب کلامی مرجئه، جبریه، معتزله و مذهب فقهی حنبلی، حنفی، مالکی و شافعی در زمان امام مطرح بودند و امام به فراخور بحث استشهادات کلامی و استشهادات اعتقادی داشتند. مثلا در موردی بنی‌عباس، پسر عموی پیامبر بودن را افتخاری برای خودشان تلقی می‌کردند و از این طریق، خلافت خودشان را بر حق می‌دانستند و از طرفی تلاش می‌کردند که این را مطرح کنند که ائمه(ع) نمی‌توانند به‌عنوان ذریه پیامبر(ص) محسوب شوند؛ زیرا ائمه‌(ع) فرزندان دختر پیامبر‌(ص) هستند و فرزند دختر، ذریه محسوب نمی‌شود.

وی ادامه داد: در مناظره امام کاظم‌(ع) با هارون‌الرشید، هارون به امام گفت که به چه دلیل شما می‌گویید از ذریه پیامبر هستید در حالی که پیامبر‌(ص) نسلی از خودشان به جای نگذاشته‌اند و نسل انسان از اولاد ذکور است و نه از اولاد اناث؟ شما فرزندان دختر او هستید در حالی که فرزند دختر نسل ندارد. با اصرار هارون امام کاظم‌(ع) از قرآن دلیل آوردند و امام فرمودند: «وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏‌دهيم» (انعام/84) و امام ادامه داد حال پدر عیسی کیست؟ هارون جواب داد: عیسی پدر ندارد. بعد امام فرمودند: ما او را از طریق مریم به سایر فرزندان، انبیاء کردیم و به همین طریق ما ائمه‌(ع) نیز از طریق دختر رسول اکرم‌(ص) به نسل و ذریه وی ملحق می‌شویم.

برگزیده یازدهمین دوره همایش بین‌المللی بانوان قرآن‌پژوه اظهار کرد: بیشترین روایات، روایات تفسیری است که معنای ظاهری آیه را مطرح می‌کند. به بیان دیگر، همان چیزی که علم تفسیر عهده‌دار آن است و ائمه‌(ع) از جمله حضرت کاظم‌(ع) به معنای ظاهری آیه پرداخته‌اند.

captcha