عسکر سَبدین، رئیس مرکز «انصار» در «آکتوبه»به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، یکی از جریانهایی که در سالهای اخیر نقش به سزایی در سیاستهای منطقه و جهان ایفا کرده و هر روز بر دامنه گسترش نفوذ آن در جهان اسلام افزوده میشود، جریان «سلفیگری» است.
هسته اصلی این جریان، در قرون اولیه اسلام شکل گرفت و به تدریج در حوزه اندیشه و مذاهب اسلامی اثر گذاشت.
این جریان فکری اکنون نه به عنوان یک مکتب فکری خاص با یک سلسله اصول و فروع عقیدتی بلکه به شکل یک جریان گذشتهگرای فکری با یک ساختار سیاسی ویژه شناخته میشود.
در اندیشه سلفیون، اسلوبهای عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد.
سلفىها خود را پیرو مکتب «اهل حدیث» مىدانند که در عصر عباسیان و پس از اختلاف با معتزله و اهل کلام و شیعیان پدید آمد.
سلفیگری با رویکرد افراطی در جهان معاصر بخشی از جریان و مکتب سلفی است که به عنوان ویروس ایدئولوژیک جدیدی به سرعت گسترش یافته است، این ایدئولوژی دهها روش نفوذِ روانی دارد.
عسکر سَبدین، رئیس مرکز «انصار» در «آکتوبه» قزاقستان(مرکز بازیابی آسیبدیدگان جنبشهای دینی مخرب) نظرات جالبی درباره ایدئولوژی سلفیگری افراطی و روند این پدیده در کشورش دارد و در گفتوگو با پایگاه خبری «e-islam.kz» که رایزنی فرهنگی ایران در قزاقستان ترجمه آن را در اختیار ایکنا قرار داد، به سؤالاتی درباره این جریان از جمله این که «چرا ایدئولوژی سلفی جذاب است؟» پاسخ و مطالب زیر را ارائه داد:
ـ سلفیگری برای فرد بی تجربه (به ویژه جوانان) بسیاری از توهمات را به وجود میآورد. اول از همه، «انحصار حقیقت» یعنی داشتن موقعیت ویژهای نسبت به بقیه، علاوه بر این، به جوانان، اختیارات ویژهای تفویض میکند ( به اصطلاح «سندرم امام» یعنی با فراگیری چند موضوع اسلامی احساس میکند که امام یا مفتی است). سوما، مناقشه برانگیز بودن، وقتی که تعالیم دینی به عنوان مناقشه، اکشن و یا مبارزه تلقی شود (که، البته، برای جوانان بسیار جذاب است).
شعارهای دینی دروغین ایدئولوژی سلفیگری که تکفیر و افراطگرایی از آن منتج شده، نوعی خرده فرهنگ است که دارای لغات، ظاهر و رفتار مخصوص بوده و این نیز برای تعیین هویت جوانان جذاب است. همچنین این اقدامات با شعارهای دینی مانند «پاکسازی اسلام»، «مبارزه موحدان با مشرکان» و «بازگشت به اسلام ناب» انجام میشود. از این رو، دلیل اصلی گسترش سلفیگری در نبود ایدئولوژی و ارزش است.
روند سلفیگری در قزاقستان در آغاز استقلال قزاقستان، نپذیرفتن اعتقادات والدین توسط مسلمانان قزاق، ننشستن با آنها پشت یک میز، متهمکردن سایر مسلمانان به کفر، تهدید دیگران به آتش جهنم، به رسمیتنشاختن آداب و رسوم، فرهنگ و سنت اجداد خود، مقابلهکردن با جامعه، دولت و ... غیر قابل تصور بود. اما امروزه، چنین رفتارهایی حتی از نمایندگان مجلس عادی تلقی میشود.
با برگزاری سمپوزیومها، کنفرانسها و جلسات، ذات مشکل حل و فصل نشده است. به عنوان مثال، از سال 2012 تاکنون بیش از 30 کنفرانس در خصوص مبارزه با سلفیگری برگزار شده که هیچ نتیجه عملی در برنداشته است.
من در یکی از این کنفرانسهای بینالمللی که در کتابخانه ملی در آستانه برگزار شد شرکت کردم. در این کنفرانس، رئيس یک صندوق بینالمللی برای حضار در مورد ضرورت دوستی با سلفیها سخنرانی کرد. اما او نتوانست به سؤالات دینی ما پاسخ دهد. در این کنفرانس من بیشتر متقاعد شدم که چقدر ویروس تبلیغ سلفیگری بین مسلمانان گسترش یافته است.
مخالفان سلفیگری؛ مخالفان ثبات اجتماعی جوامع!این پروژه (سلفیگری افراطی) که اسلام را آلوده میکند، در لیبی، سوریه، عراق، نیجریه و اروپا نتایج خود را به بار آورده است. در هر کنفرانس یا جلسهای موضوع ماهیت سلفیگری میانهرو یا رادیکال مورد بحث قرار میگیرد. اگر هم کسی آشکارا از سیاستهای ترویج سلفیگری مقامات ذیصلاح (مانند رئیس صندوق بینالمللی مذکور) انتقاد کند، تحت فشار اطلاعاتی قرار گرفته و نمایندگان سلفیگری آنها را به شیعهبودن، صوفیبودن، حبشیبودن (منظور از حبشی پیروان عبدالله حبشی لبنانی است که از اشاعره بوده و تعدادی از جوانان قزاق نزد وی تحصیل کردهاند و در سال 2008 فوت کرده است) و حتی مخالفان ثبات اجتماعی کشور متهم میکنند.
نمایندگان ایدههای سلفی بین ورزشکاران، تجار، هنرمندان، خبرنگاران و کارمندان دولتی، ایدههای خود را ترویج میکنند. نمایندگان سلفی در سیاست قزاقستان پس از اتفاقاتی که در شهر آکتوبه صورت گرفت، تلاش کردند وجهه سلفیگری را پاک کنند. آنها میگفتند: تروریستها گرایش سلفی ندارند، بلکه آنها خوارج، تکفیری و یا داعشی هستند.
تمام تروریستها پیروان مکتب سلفی هستند من چهار سال است که به عنوان رئیس یکی از مراکز بازیابی(مرکز انصار) فعالیت میکنم و در این مدت با بیش از 500 رادیکال مصاحبههای فردی انجام دادهام. در سال 2014-2015 من با 12 تروریست و در سال جاری با 6 تروریست ملاقات کردم.
اکنون با تمام مسئولیت تأکید میکنم: تمام تروریستها پیروان مکتب سلفی هستند. نورسلطان نظربایف، رئیسجمهور قزاقستان در نشست شورای امنیتی این را به وضوح اعلام کرد. در گفتوگوهای مطرحشده با تروریستها، ما درباره اعتقادات آنها صحبت کردیم. همه آنها کتب محمد ابن عبدالوهاب به ویژه کتاب سه اصل(شناخت رب، دین و نبی)، کتب ابن تيميه، ابن باز، ابن عُثيمين، محمد ناصرالدین البانی( از چهرههای مشهور وهابیت) و سایر نظریهپردازان وهابی سلفی را خواندهاند.
راهکارهای مقابله/ دینشناسان ورود کنندبرای مقابله، باید عوامل کلامی ایدئولوژی سلفی را درک کرد. متاسفانه، گاهی اوقات این موضوع را سیاستمداران و جرمشناسان بررسی میکنند. چنین روشی (اینکه کسانی که دینشناس نیستند در این مسائل ورود کنند) در زمان خود به ظهور داعش کمک کرده است. پس از عملیات آمریکایی«طوفان صحرا»( حمله آمریکا به عراق در سال ۱۳۶۹ خورشیدی (۱۹۹۱ میلادی) و ظهور داعش، کارمندان خدمات امنیتی عراق از روش «شکست داعش از درون» (با ورود عامل نفوذی در داعش) استفاده کردند اما مهارتهای کارمندان امنیتی نفوذی آنها را از تاثیر ایدئولوژی دینی داعش مصون نداشت (یعنی خود امنیتی ها جزء داعش شدند) و بعد به سرعت سوسیالیستهای بعثی عراق به رادیکال و افراطی تبدیل شدند.
در حال حاضر، این مشکل در جامعه قزاقستان نیز وجود دارد. من از بسیاری از زندانها، از جمله زندانهای کارمندان نهادهای انتظامی بازدید میکنم. در این زندانها تعدادی از کارمندان سابق نهادهای انتظامی که تحت تاثیر ایدئولوژی افراطی سلفی قرار گرفتهاند، نیز وجود دارند. بنابراین این پدیده همه گیر شده و باید به روشی که مؤثر و نتیجهبخش باشد، با این جریان مقابله کرد و دینشناسان به طور جدی در این زمینه ورود پیدا کنند.