عاشورا با عاشورا تمام نشد/بیایید حسین(ع) را پیروز کنیم
کد خبر: 3647928
تاریخ انتشار : ۰۹ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۹
بازنشر گفتاری از امام‌موسی صدر؛

عاشورا با عاشورا تمام نشد/بیایید حسین(ع) را پیروز کنیم

گروه جامعه: «چگونه می‌‏توانیم حسینی باشیم و در خط حسین حرکت کنیم؟» این سؤال مهم ترین سؤالی است که همزمان با عزاداری برای امام حسین(ع) باید از خود بپرسیم. قیام عاشورا هدف دارد که اگر آن را محقق کنیم، حسین(ع) پیروز شده است.

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) غم و اندوه بی نهایت شیعه برای شهادت امام حسین(ع) و یارانش و عزاداری های گسترده برای امام حسین(ع) باید منتهی شود به تحول تک تک عزاداران حسینی. تحول روحی و اراده ای برای تحقق تحولی بزرگ در زندگی شخصی و اجتماعی. نمی شود گفت ما اندوهناک شهادت امام حسین(ع) هستیم اما هیچ درسی از این شهادت نگرفته ایم و فقط غصه خورده ایم. امام حسین(ع) برای اندوه و غصه خوردن ما شهید نشد برای تحول و بیداری ما شهید شد.

«درس‌های بزرگ عاشورا» جمله ای است که مدام از سوی بسیاری از سخنرانان و حتی برخی مداحان مطرح می شود اما هیچ کدام از این افراد به بیان جزئیات این درس نمی پردازند. هیچ کدام نمی گویند این درس چیست و در عصر حاضر چگونه باید از عاشورا درس گرفت. هیچ کدام مرحله به مرحله این درس ها را نمی گویند و مخاطبان خود را به اجرای این درس ها تشویق نمی کنند. اما امام موسی صدر سال ها پیش با بیان جزئیات انچه باید در قبال عاشورا انجام داد، مرحله به مرحله به ما گفته است که چگونه در قبال فداکاری بزرگ حسین(ع) وظیفه خود را انجام دهیم.

امام موسی صدر در سخنرانی به مناسبت عاشورا عنوان کرده است: «امروز که روز شهادت امام حسینع است، پیش از هر چیز باید با تمام وجود به حقیقت این مناسبت و اهداف و ابعاد این مناسبت توجه کنیم. این وظیفه، پیش از هر شخص دیگری، بر ما واجب است، زیرا حسین، پیش از هر کس دیگری، متعلق به ماست. حسین متعلق به ما، اهل مسجد و اهل نماز و شرکت‌‏کنندگان در نماز جمعه است. امام حسینع هدف خود را از این سفر که به شهادت ایشان انجامید، بیان کرده است و لازم نیست ما درباره هدفِ مبارکِ او اجتهاد یا استنباط کنیم.

هنگامی‌ که از مدینه بیرون می‌‏آمد، یعنی هنگامی‌که این سفر منتهی به شهادت را آغاز کرد، فرمود: «وَ أنِّی ما خَرَجتُ أشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا ظالِماً وَ لامُفسِداً وَ إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإصلاحَ فِی أمَّـةِ جَدِّی، أریدُ أن آمُرَ بِالمَعروفِ وَ أنهَی عَنِ المُنکَرِ.» [۱] (به خدا سوگند، من از روی سرمستی و سرخوشی یا برای ستمگری و فسادانگیزی قیام نکرده‌ام، بلکه می‌خواهم در حد توان، امت جدم را اصلاح کنم. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم)».

هدف امام حسین(ع) از قیام عاشورا چه بود؟ آیا سخنرانان و مداحان ما اهداف این قیام را به درستی تبیین کرده اند؟ آیا تمام عزاداران حسینی به درستی می دانند هدف قیام کسی که برای او عزاداری می کنند چه بوده است؟ اگر هدف حسین را ندانیم ایا می توانیم به تحقق آن هدف کمک کنیم. این نقصی بود که سال ها پیش امام موسی صدر به آن پی برد و به همین دلیل به خوبی به تبیین آن پرداخت اما متأسفانه پس از سال ها همچنان این نقص در سخنرانی ها و عزاداری های ما به چشم می خورد و هنوز هدف عاشورا تبیین نشده است و چون هدف تبیین نشده راه های رسیدن به آن هدف نیز همچنان کم رهرو مانده است. بر همین اساس است که امام موسی صدر عنوان می کند:

هدف اصلاح است، اما آیا شما اصلاح می شوید و اصلاح می کنید؟

«از لحظات آغازین قیام هدف روشن بود. این قیام برای مطالبه خلافت و حکومت و یا برای فتنه‏‌انگیزی و آشوب‏‌طلبی در امت پیامبر نبود. دشمنی حسینع با یزید و یاران یزید، ناشی از خصومت‌های دیرینه قبل از اسلام میان بنی‌‏امیه و بنی‏‌هاشم نبود، زیرا این مسائل پایان یافته بود. دست‌کم این بود که پیامبر و فرزندان و اصحاب ایشان این دشمنی‌ها را فرو گذاشته بودند. بنابراین، قیام امام حسینع جز برای اصلاح و امر به معروف و نهی از منکر نبود. قیام او قیامی برای پاسداری از دین خدا و برپایی نماز و دادن زکات و امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه اسلامی ـ‌ در حد توان ‌ـ بود.

آخرین سخنی هم که امام در پایان این سفر فرمود، یعنی هنگام شهادت و در لحظه دیدار با پروردگار، این بود: «إن کانَ دینُ مُحَمَّدٍ لَم یَستَقِم إلّا بِقَتلی فَیا سُیُوفُ خُذِینی.» (اگر دین محمد جز با کشته شدن من اصلاح نمی‌‏شود، پس‌ای شمشیر‌ها مرا دریابید.) این جمله، در ابتدای این سفر نیز از او نقل شده است.

در هدف امام شکی نیست. این سفرِ دشوار و فداکاری بزرگی که هیچ فداکاریِ دیگری شبیه آن نیست، در راه دین بوده است. هر کس دین دارد، حسین برای او و خدمت به او و در راه او کشته شده است و، از این رو، او را «ثار‌الله» (خون خدا) می‌‏نامند. معاذ الله! خدا که خون ندارد، کشته نمی‌‏شود، ولی شهید برای کسانی که به دین خدا ایمان دارند و در مسیر خدا حرکت می‌‏کنند، شهید می‌‏شود.

هر چه ایمان بیشتر باشد، حسین (ع) بیشتر متعلق به شماست

شهادت حسینع برای هر انسان مـؤمن اسـت و هرچـه ایمـان انسان بیشتر شود، اختصاص حسینع به او بیشتر می‌‏شود. کسی که از یک درجه ایمان برخوردار است، حسین یک درجه به او اختصاص دارد، و کسی که مثلاً ده درجه از ایمان برخوردار است، حسین نیز به اندازه ده درجه به او اختصاص دارد. وقتی من می‌‏گویم کسانی که نماز می‌‏خوانند و به مسجد می‌‏آیند و شعائر الهی را به‌پا می‌دارند، حسین پیش از هر کسی اختصاص به آنان دارد، سخنی به گزاف نگفته‏‌ام و مبالغه نکرده‌‏ام، زیرا با خواندن نماز و اجتماعات مذهبی و برپا داشتن شعائر الهی، ما همگی ادعا می‌کنیم که مؤمن هستیم و به‌‌ همان اندازه که ادعا می‌کنیم، حسین متعلق به ماست، زیرا او برای ما و دین ما و خط ما و رفتار ما کشته شد. اندوهی که شما درباره حسین احساس می‌‏کنید، نشانه ایمان شماست و اگر به او احساسی نداشته باشید و بی‏ اعتنایی کنید، نشانه بی ‏ایمانی شماست. موضوع روشن است؟ از این ‌رو، امام تأکید می‌‏کند که پیروان ما کسانی هستند که به سبب اندوه ما اندوهگین و به سبب شادی ما شاد می‌‏شوند. ما در این روز‌ها، سخت احساس غم و اندوه می‌‏کنیم، بیش از وقتی که عزیز یا دوست یا خویشاوندی را از دست داده باشیم. چرا اندوه بر حسین بیشتر است،‌ ای برادران؟

ما مدیون حسین(ع) هستیم و باید دینمان را ادا کنیم

خدمات امام‌حسین به دین فرا‌تر از هر خدمت دیگری است. آیا مبالغه می‌کنم؟ نه، می‌گویم برای ما، بله. ممکن است کسی برای حفظ مال شما کشته شود یا برای حفظ عزت و آبروی شما کشته شود. ولی حسین(ع) برای حفظ همه این‌ها، برای من و شما کشته شد. این احساس اندوه عمیق ما در واقع احساس قدردانی عمیق است. ما احساس می‌‏کنیم که مدیون حسین(ع) هستیم و نمی‌‏توانیم این دین خود را ادا کنیم و او خدمتی کرده و فضل و منتی بر ما دارد که هیچ‌چیز با آن برابری نمی‌‏کند و ما توان جبران آن را نداریم.

باید به حسین (ع) خدمت کنیم؛ اما چگونه؟

با توجه به این مقدمه، ما نخستین عزاداران و ماتم‌زدگان بر امام حسینع و نخستین کسانی هستیم که قدردان فداکاری‌‏های اوییم. از این رو، باید خدماتی انجام دهیم، نه برای جبران و غرامت، چراکه او فداکاری نکرده تا چیزی در قبال آن از ما بخواهد. خدمت ما به امام‌حسین تأکیدی است بر موفقیت و پیروزی او در جهاد. ما وقتی اهداف امام حسینع را محقق می‌‏کنیم، در حقیقت، بر پیروزی حسینع می‌‏افزاییم

هرچـه دیـن مـا بیشتر و عمیق‏‌تر شود، حسین پیروز‌تر بوده است

حسین(ع) برای چه کشته شد؟ برای دیـن. پـس هرچـه دیـن مـا بیشتر و عمیق‏‌تر شود، حسین پیروز‌تر بوده است. اگر در جهان یک درجه از دین وجود داشته باشد، حسین صد درجه پیروز شده است و اگر صد درجه از ایمان وجود داشته باشد، پیروزی حسین به مراتب بیشتر بوده است. درست است؟ 

ما اجتماع‏ کنندگان، در این مسجد مقدس و در این روز بـزرگ، پیش از هرکس دیگر باید پیام عاشورا را درک کنیم. چرا گریه می‌‏کنیم؟ چرا اندوهگینیم؟ باید بفهمیم وظیفه ما در برابر این مسئله چیست؟ این وظیفه باید نمود پیدا کند و با زبان و قلب ما تحقق یابد. باید در کار‌ها و احساسات و زبان و نیت ما کاملاً ظهور یابد، زیرا ما نخستین کسانی هستیم که از فداکاری‏های حسین قدردانی می‌‏کنیم، برای او اندوهگین می‌‏شویم و برای تحقق اهداف او تلاش می‌‏کنیم. وقتی به این فکر می‌‏کنیم که حسینع چیزی برای خود نگه نداشت و از بذل مال و آبرو و خانواده و کودکان و دوستان و یاران خودداری نکرد و همه‌چیز، حتی جان خود را فدا کرد، درمی‌‏ِیابیم که خدمات او برابر با همه خدمات است. تصور می‌‏کنید حسینع پسرش را دوست نداشت؟ آیا تنها من و شما فرزندانمان را دوست داریم؟ چطور فرزندش را دوست نداشت، درحالی‌که بر سر پیکر بی‏‌جان علی‌اکبر، بدون هیچ‌گونه تعارفی، آشکارا گفت: «عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ العَفا.» [۲] (پس از تو دنیا هیچ ارزشی ندارد.) آیا درک نمی‌‏کرد که پسرش جوان است و نمی‌‏خواهد کشته شود؟ وقتی بر سر جنازه عباس رسید، آیا حسین برادرش را دوست نداشت؟ آیا وجود این برادر و قدرت و تأثیر او را در زندگی درک نمی‌‏کرد؟ چقدر او برای این برادر زحمت کشیده بود. از این‌ رو، در رویارویی با مصیبت او گفت: «اکنون کمرم شکست» 

امام حسینع نیز برادران و فرزندانش را دوست داشت، زندگی را دوست داشت، آسایش را دوست داشت، همه نعمت‏های خداوند را در روی زمین دوست داشت، ولی برای من و شما از قربانی کردن هیچ‌یک از آنان فروگذار نکرد و هر آنچه داشت، برای سعادت من و شما فدا کرد. وظیفه ما در برابر این خدمت چیست؟ «هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ.» [۳] حسین به شما نیکی و خدمت کرد، آیا شما نمی‌‏خواهید با عملی ساختن اهداف حسینع به خود نیکی کنید؟

به‌‌ همان اندازه که در ایـن روزهـا احسـاس مصـیبت و انـدوه عمیق و نیز احساس قدردانی فراوان می‌‏کنیم، به‌‌ همان اندازه باید در زندگی و اوضاعمان بازنگری کنیم و خط تازه‏ای برای رفتار و سلوکمان برگزینیم؛ باید تجسم حسینی بودن روی زمین باشیم. در این زمان چقدر ما نیازمند حسینی بودن هستیم. حسینی بودن یعنی اینکه انسان به اوج فداکاری و بخشش و وفاداری و خدمت برسد، بیشترین خدمت و عطا و بخشش از او به دیگران برسد، به بالا‌ترین مرتبه عفو و گذشت برسد. تصور می‌کنید که وقتی عصبانی می‌‏شوید، خیلی سخت است که از غرور و خودخواهی خود دست بردارید؟ درست است که این کار سخت است، ولی آیا آنچه حسین انجام داد، برایش سخت نبود؟ بنابراین، در سایه یاد حسین و در سالگرد شهادت حسین می‌‏کوشیم تا دوباره زندگی خود را اصلاح و تنظیم کنیم.

هشدار؛ هیچ آرمانی نداریم!

برادران، ما به‌مثابه افـراد، خـانواده‏‌هـا، شـهر و امـت، اوضـاع داخلی و خارجی‏مان به هیچ شکل مطلوب نیست. هیچ‌یک از کمالات نفسانی در ما وجود ندارد و در برابر جهانیان نیز امتیاز و کمال نداریم. هیچ عزت و افتخاری نداریم؛ هیچ آرمان‌گرایی در اخلاق نداریم؛ هیچ آرمان‌گرایی در زندگی و برخورد با دیگران نداریم؛ آرمانی در تربیت فرزندان نداریم؛ اوضاع نامطلوبی داریم. نمی‌‏خواهم در این‌باره توضیح دهم. مسئول این وضعیت خود ما هستیم: «ذَلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِیدِ» [۴] خداوند متعال متعلق به هیچ فرد یا امت خاصی نیست. ما خود مسئول وضعیت خود هستیم و خود قادر به تغییر آن هستیم. این فرصت، یعنی ایام عاشورای امام حسینع، فرصت خوبی برای تغییر همه اوضاع است. چرا؟ چون زیربنا و اساس و خطوط اصلی زندگی ما و راهی که در زندگی می‌‏پیماییم، اشتباه است، چون راه حسین نیست. از امروز و در پرتو نام و یاد حسین، می‌توانیم در راه حسین حرکت کنیم و در خط او گام برداریم و شهادت حسینع را گرامی بداریم و بر مصیبت بزرگی که از حسینع به ما رسیده است، اندوهگین باشیم و این مصیبت را جبران کنیم.

چگونه می‌‏توانیم حسینی باشیم و در خط حسین(ع) حرکت کنیم؟

چگونه می‌‏توانیم حسینی باشیم و در خط حسین حرکت کنیم؟ وقتی که فداکاری کنیم، خدمت کنیم، بکوشیم و از چیزی فروگذار نکنیم. به تمام معنا از غرور و خودخواهی خود دست برداریم. ما تجربه‏‌هایی را پیش چشم داریم. تجربه فلسطین را که در برابر دیدگانمان است، تصور کنید. دولت‏‌ها و گروه‏‌ها و ملت‏‌ها و جنگ‌افزار‏‌ها و ثروت‏‌ها و میلیون‏‌ها انسان نتوانستند کاری انجام دهند، ولی چند نفر فدایی از جان گذشته و جان بر کف توانستند این جماعت را به حرکت درآورند و کیان این کشور را حفظ کنند. چطور عده‌ای فدایی توانستند چنین کنند؟ عده آنان پانصد یا چهارصد نفر است. به‌طور دقیق کسی نمی‌‏داند. همین قدر می‌‏دانیم که کم‌شمار هستند و گروهی اندک از مردم‌اند.

این‌ها را می‌‏گویم تا خود را کوچک و حقیر نشماری و نگویی من در عرصه زندگی چه کاری می‌‏توانم صورت دهم. همه کار می‌‏توانی انجام دهی، ولی به شرط آنکه این خودبینی را از خود دور کنی و در خط حسینع باشی و بتوانی آنچه از تو می‌‏خواهند، آنچه راه مبارزه از تو می‌‏طلبد، آنچه چالش‏های زندگی اقتضا می‌‏کند و هر آنچه لازم است، تقدیم کنی.

از عادت ها دست برداریم

ما اگر توانستیم از راحتی خود چشم بپوشیم و به کار و تلاش بپردازیم و اگر توانستیم از عادت‏های خود دست برداریم، می‌‏توانیم تعالی پیدا کنیم؛ اگر توانستیم کینه‏‌های خود را کنار بگذاریم، می‌‏توانیم به مرتبه‏ای بالا‌تر برسیم و با یکدیگر دوستی کنیم و برادر باشیم و دستِ یاری به هم بدهیم؛ اگر عادت‏های عمومی خود را کنار گذاشتیم، یعنی از اینکه بگوییم این خواست مردم است و مُد‌ها و جریان‏‌ها و موج‏های اجتماعی این چنین است، دست برداریم. آیا حسینع بر خلاف جریان حرکت نکرد؟ آیا حسینع در برابر ستمگران از بزرگ و کوچک و با همه سلاح‌‏‌ها و سپاهیان و افکار و آرا و خدمات و تبلیغات آنان نایستاد؟ او به تنهایی با این جریان‏‌ها و جبهه‏‌ها مخالفت کرد و از بذل هیچ‌چیزی خودداری نکرد و همه‌چیز را تقدیم کرد. هدف خود را انتخاب کن؛ در راه حسین (ع) حرکت کن.
اگر می‌‏خواهیم به خط حسین و هدف حسین برسیم و شکـوه و عزت خود را بازیابیم و زندگی خود را احیا کنیم، باید در راه حسینع حرکت کنیم. اما اگر می‌‏خواهی آسایش و ثروت و خوشبختی و خودخواهی و اخلاق خود را نگه داری، در‌‌ همان موقعیتی که هستی می‌‏مانی و به اندازه سر سوزنی تغییر نمی‌‏کنی. تو از بیست سال پیش تاکنون همین بوده‏ای و از امروز تا بیست سال دیگر نیز همین خواهی بود تا اینکه همه بمیریم. اگر می‌‏خواهی همان‌گونه که بوده‏ای باشی، هدفت را مشخص کرده‏‌ای و هدف کوچکی برای خود مشخص کرده‏‌ای و همچون سنگ یک‌جا مانده‌ای و تغییر نکرده‌‏ای. ولی هر اندازه تلاش کنی تا بالا‌تر روی و تعالی ‌یابی و پیشرفت کنی، می‌‏توانی بخشی از خودبینی خود را کنار بگذاری.

فکر کن و به خود آی؛ حسین را ببین تکان بخور و دگرگون شو

در این روز و در سایه نـام و یـاد حسـین بـزرگ، مـی‏تـوانیم صفحه جدیدی از زندگی خود را ورق بزنیم. این نکته را به‌طور کوتاه به خودم و شما متذکر می‌شوم که ما در آستانه فصلی جدید از زندگی خود هستیم، در برابر فرصتی تازه از زندگی خود هستیم. می‌‏توانیم رفتار و مسیر خود را عوض کنیم و به‌‌ همان سویی برویم که حسینع رفت و به وضعیتی بهتر از آنچه امروز داریم، برسیم. برای اینکه به این هدف برسیم، باید با نام و یاد حسینع زندگی کنیم و در مجالس عزاداری حضور یابیم و گوش کنیم و به فکر فرو رویم و به خود آییم و غم و اندوه در رفتار و لباس و خانه و شب‌زنده ‏داری ما نمود پیدا کند و به این شکل با نام و یاد حسینع زندگی کنیم. برای انسان سخت است که خود را تغییر دهد، ولی وقتی صحنه‏‌های باعظمت کربلا را به یاد می‌آوری و این مصیبت‏‌ها و فداکاری‏‌ها و خدمات را به یاد می‌‏آوری، به یک‌باره تکانی می‌خوری و دگرگون می‌شوی

برنامه و خط‌ مشی جدیدی در پیش بگیرید؛ شروع کنید 

برادران، این مسئله نیاز به بحث و گفت‌وگو و استدلال ندارد. در این فرصت می‌‏توانید برنامه و خط‌مشی جدیدی در پیش بگیرید و زندگی شخصی و عمومی خود را اصلاح کنید و برای امت و برادران و فرزندان خود، عزت و سربلندی به ارمغان آورید. می‌‏توانید این وضع را تغییر دهید. شما مسجدیان و نمازگزاران و روزه‏‌داران و سجده‏‌کنندگان و برپادارندگان شعائر الهی، از دیگران مقدم هستید. شما شروع کنید. این زندگی نیست، برادران، بلکه مرگ تدریجی است. زندگی با گرفتاری و خواری و کینه‏‌توزی و مصیبت و منتظر حرکت دیگران ماندن تا آنان سرنوشت ما را تعیین کنند، زندگی نیست، مرگ است، و خدا و رسول او هرگز برای ما چنین نخواسته‏‌اند و ما باید نخستین کسانی باشیم که تلاش می‌‏کنیم و تغییر می‌‏دهیم و آغاز می‌‏کنیم، زیرا ما به‌‌ همان اندازه که دین داریم، به‌‌ همان اندازه متعلق به حسین هستیم و به‌‌ همان اندازه و بیش از دیگران، حسین به ما تعلق دارد.

پس بیاییـد از همـین روزهـای مبـارک آغـاز کنـیم. بـی‏‌گمان خداوند سبحان نیز از ما دستگیری خواهدکرد و به ما توفیق خواهد داد و ما را از یاران حسینع قرار خواهد داد. والسلام علیکم.

پی نوشت ها:

[
۱]. بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۲۹.

[
۲]. همان، ج۴۵، ص۴۴.

[
۳]. «آیا پاداش نیکی جز نیکی است.» (رحمن، ۶۰(

[
۴]. «این به کیفر اعمالی بود که پیش از این کرده بودید و خدا به بندگانش ستم روانمی‌دارد.» (انفال، ۵۱(

برگرفته از کتاب سفر شهادت/ مجموعه سخنرانی های امام موسی صدر/ بخش به سوی خط حسینی


captcha