به گزارش ایکنا؛ تصویری که بازیکنان ایران توپ را رها کردهاند و به داور اعتراض میکنند سوژه بسیاری از تحلیلهای اجتماعی و فرهنگی شده است؛ این مسئله نشانه خوبی است و زمینههایی از عقلانیت را در تحلیل بخشهایی از جامعه ایرانی نشان میدهد که از ظاهر و متن به سمت حقیقت آن فراتر بروند.
گرچه بسیاری از تحلیلها ذوقی و صرفاً یافتن شباهتی از این صحنه با معضلات اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود، اما در مجموع، صحنه درسآموزی است. حفظ روحیه اعتراض، حقطلبی و عدم انفعال خصلتی خوب و از ویژگیهای ایرانیان در طول تاریخ بوده است، اما اعتراض یا گفتوگو با داور در یک مسابقه فوتبال الزاماتی دارد و رفتار «حرفهای» خود را میطلبد. هرگاه میان روحیه حقطلبی و اعتراض با رفتار حرفهای همروی و پختگی ایجاد شود نه در فوتبال، بلکه در اجتماع نیز به تعادل و توازن بیشتری دست مییابیم.
از منظر تاریخ اجتماعی اسلام، کتاب «صحنههای تکاندهنده در تاریخ اسلام» اثر مرحوم علی دوانی به خوبی چنین صحنههایی را در تاریخ مسلمانان روایت میکند که غفلتها و عدم تصمیمگیریهای حرفهای در بخشهایی از جامعه خسارتهای جبرانناپذیری را به بار آورده است. مطالعه این کتاب به علاقهمندان تاریخ اسلام و آنان که میخواهند دچار غفلتهای مهلک نشوند توصیه میشود.
پرهیز از بحثهای تقابلی
البته همچنان در بخشی از سطوح جامعه، بحثهایی تقابلی و تحلیلهایی غیرواقعبینانه از چنین رویدادهایی ارائه میشود.
سیدجواد میری، پژوهشگر جامعهشناسی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، درباره برخی واکنشها به این بازی نوشت: ضربالمثلی در فارسی است با این مضمون که «طرف با یک مویز گرمی میکند و با یک غوره سردی». ایرانیها زود ناامید میشوند و خیلی سریع خوشبین؛ یکی از اشکالات عمده در روحیه جمعی ایرانیان همین شتاب در مواجهه با ناکامیهاست. فوتبال شاید یکی از زیباترین میدانهای بازنمایی چهره جمعی ایرانیان است که با یک مویز گرمی میکنند و با یک غوره سردی، اما باید شکستها را آنالیز کرد و از تجزیه و تحلیلهای فنی نوعی انباشت کارشناسی اندوخت و آن را طی زمان به سازمان ورزش تزریق کرد.
البته این رویکرد فقط محدود به فوتبال نیست، بلکه تمامی ساحات زیست اجتماعی ایرانیان باید از شتابزدگی و احساسی رفتار کردن فاصله بگیرد و «کارشناسی» به مثابه یکی از ملزومات سیاستگذاری نوین جایگزین دوگانههای کاذب تعهد و تخصص شود، زیرا کارشناسی به معنای نوین هم تخصص میآورد و هم تعهد خلق میکند، بدون «اکسپرتیز» (کارشناسی) نه تعهدی ایجاد میشود و نه تخصصی شکل میگیرد.
فدراسیون فوتبال ایران به جای بحثهای تقابلی با «کیروش» یا هر مربی دیگر، باید فضاهای جدیدی را ایجاد کند تا کارشناسی به مثابه پارادایم نوین وارد حوزه زیستجهان ایرانی در میدان ورزش بشود. اگر این مهم رخ دهد، شکست امروز نه تنها تلخ نخواهد بود، بلکه چشمان ما را به تحولات بنیادین در حوزه برنامهریزی در آسیا و جهان پسامدرن باز خواهد کرد. به سخن دیگر، ما نباید با یک مویز گرمی کنیم و با یک غوره سردی.
به قلم مجتبی اصغری
انتهای پیام