به گزارش خبرنگار ایکنا؛ بیستوسومین همایش بزرگداشت ملاصدرا، امروز، 22 خردادماه با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در مجتمع آدینه برگزار شد.
کلباسی اشتری، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در این همایش با موضوع «حکمت ایرانی در گزارشهای یونانی» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: در مورد تاریخ یونان نوشتههایی داریم، اما به نظر میرسد عمده اینها از یکدیگر اقتباس شده است. من به جهت سالها تدریس و اشتغال به تاریخ فلسفه یونان، میتوانم بگویم، اگر نه تمامی، بلکه اغلب منابع فارسی در باب تاریخ یونان را خواندهام و چیزهایی که نوشته شده است را جستوجو کردهام.
وی تصریح کرد: آنچه در باب یونان نوشته شده، اگر مستقیماض با تاریخانگاری هگل نسبتی نداشته باشد، ولی نسبت به تاریخانگاری هگل بی التفات هم نیست. اما با همه این اوصاف، برخی نوشتههایی که موجود است و کمتر خوانده شده، اهمیت موضوع را دوچندان میکند و میتوان به کتاب یونانیان و بربرها اشاره کرد که در اصل، به زبان فرانسه است و بعداً به فارسی ترجمه شد که در دوازده یا سیزده جلد چاپ شده است. نویسنده کتاب، شاید محصول چند دهه پژوهش خود را در این کتاب منتشر کرده است و در این کتاب، این مطلب کاملاً تصدیق شده است که خوانشی که از یونان و فرهنگ یونانی بر ما مستولی شده، قابل نقد جدی است. به ویژه در بخشی که مربوط به دوره متأخر یونان است.
کلباسیاشتری در ادامه بیان کرد: آنچه در کتب تاریخی آمده است، بیشتر به افسانه شباهت دارد تا واقعیت تاریخی. در باب تاریخ کهن خودمان، یعنی ایرانیان، نوشتههای اندکی نداریم، اما غلب آنها در مورد جنگها و منازعات و حوزه سیاست و تقابل بین تمدنها است و از همه مشهورتر، تاریخ هرودوت است که تاریخ مهمی در باب تاریخ ما و سرزمین یونان است. کتاب پلوتارک نیز در باب ایران و یونان مطالب مهمی دارد. فیلسوف بزرگ عالم، یعنی ارسطو نیز نه به عنوان مورخ و روایتگر رویدادهای تاریخ، بلکه به عنوان فیلسوف مطرح است و بحث من در مورد ارسطویی است که به طور قطع، میانه خوبی نیز با ایرانیان ندارد.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: در این زمینه البته باید این نکته را گفت که مقالاتی در باب نقش ارسطو در عزیمت اسکندر به ایران نوشته شده که بعضاً بر این نکته پا فشردهاند که در تحریک اسکندر به این عزیمت، ارسطو بینقش نبوده است. ممکن است که مدارک متقنی نداشته باشیم، اما با توجه به شواهد دیگر، شاید بتوان این را نیز استخراج کرد. گرچه این معنا ربطی به مقام و اهمیت او در فلسفه ندارد، اما به هر حال، نمیتواند از نور دور بماند.
کلباسیاشتری در ادامه افزود: یکی از شواهدی که در دست داریم، سرودهای از ارسطو است که بر سنگ نوشتهای که به مناسبت به قتل رسیدن یکی از دوستان ارسطو در قلمرو خاک ایران سروده شده، نقش بسته است که در آنجا ایرانیان را مذمت میکند و در کتاب دیگری نیز آمده است و نشان میدهد تمدن پارسی برای او خوشایند نیست.
وی تصریح کرد: اما همین ارسطو، در دو نوشته معروف خود که مربوط به نوشتههای آغازین او است، در اینها از فرهنگ و فلسفه ایرانی به نیکی یاد کرده است. البته به نقل از یکی از دوستان او آورده است. در هر حال از جانب شاگرد ارسطو، گزارش مبسوطی در باب فرهنگ و فلسفه ایرانی نوشته شده است. در این دو نوشته، به نقل از شاگردش، گزارش جذابی از آنچه که مربوط به فلسفه یا حکمت ایرانی میدانیم، یاد شده است و عمدتاً در باب جهانشناسی مربوط به آیین مغان است.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه افزود: نکات قابل توجهی در این گزارش وجود دارد و نشاندهنده آن است که فلسفه متأخر یونانی، بنابر آنچه که مثلاً در آثار افلاطون منعکس شده است، متأثر از فرهنگ و فلسفه ایرانی است. در کتب هانری کربن نیز بر این مسئله تاکید و تصدیق شده است. لذا اگرچه شواهد و قرائن مکتوب و اسناد صریحی در باب این حکمت در اختیار نسل حاضر نیست، اما شواهد اندک، حکایت از یک ظرفیت قابل توجهی دارد که در قالب نکات و کلیدهایی برای جهانشناسی فلسفی میتوان از آنها استفاده برد.
وی تصریح کرد: شاگرد ارسطو میگوید که نزد مغان زرتشت، سال کیهانی دوازده هزار سال است که شامل دو بخش شش هزار ساله است. بخش اول آن با تولد زرتشت و پایان آن نیز با مرگ افلاطون است و نظریه ادواری و اکواری که شهرت یافته، از نظر او با منشأ ایرانی و حکمت مغان است. در جای دیگری است که خود ارسطو، در این دو رساله نمونهای آورده در باب اهورامزدا و اهریمن و منشأ خیر و شر جهانی و تطبیقی با زئوس و حادث شده است که خدای خیر، خدای نور است و حادث که عالم عدم است. این تطبیق نیز از نظر ارسطو، بر اساس منشائیت حکمت مغان است، با اینکه میانهای با سنت ایرانی هم ندارد. همچنین یکی از کتابهای خوبی که فکر میکنم کمتر خوانده شده است، نوشته محقق روسی، خانم مارینا نیکولا است که در آنجا از وامداری سنت پیشاسقراطی به سنت حکمی ایران بحث شده و بسیار خواندنی است.
انتهای پیام