کافه‌نشینی به معنای گسترش سبک زندگی غربی نیست/ ابزارهای معناساز را در کافه‌ها به دست گیریم
کد خبر: 3823300
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
تاریخ انتشار : ۱۰ تير ۱۳۹۸ - ۰۶:۴۹
کافه‌گردی/2

کافه‌نشینی به معنای گسترش سبک زندگی غربی نیست/ ابزارهای معناساز را در کافه‌ها به دست گیریم

گروه جامعه ـــ مهدی کاموس با ارائه تاریخچه‌ای از سیر شکل‌گیری کافه‌ها در ایران، درباره وضعیت فعلی آن‌ها، گفت: کافه‌نشینی آسیب‌هایی دارد که حتماً باید شناسایی و درباره آن آینده‌نگری شود، اما با تقویت ابزارهای معناساز در آن می‌تواند به فرصتی فرهنگی و قدرتی نرم برای جمهوری اسلامی تبدیل شود.

ابعاد فرهنگی و اجتماعی کافه‌نشینی در جامعه/ به چشم فرصت به کافه‌ها نگاه نکرده‌ایمبه گزارش ایکنا؛ اگر به مرکز شهر تهران سری بزنیم، کمتر خیابانی پیدا می‌شود که کافه‌ای در آن وجود نداشته نباشد. تا همین دو سه دهه پیش، تعداد کل کافه‌های کشورمان عددی دورقمی بود اما آمارها نشان می‌دهد که در حال حاضر، تعداد 280 کافه مجوزدار و به همین میزان کافه غیرمجوزدار در تهران مشغول فعالیت هستند. رشد تعداد کافه‌ها و به تبع آن، رشد کافه‌نشینی می‌تواند تأثیر فرهنگی و اجتماعی گسترده‌ای داشته باشد که ابعاد آن نیاز به بررسی دارد. چگونگی مواجهه با این فضا، که پیوندهایی عمیق با زندگی طبقه متوسط شهری دارد، خود حائز اهمیت است، از این جهت که رویکرد منفی به آن می‌تواند موجب نادیده‌ گرفتن بخشی از نیازها، علایق و اوقات فراغت نسل جوان باشد. از جهتی دیگر نیز اتخاذ رویکردی صددرصد مسامحه‌گر و بی‌تفاوت به آسیب‌شناسی کافه‌ها، می‌تواند تبعات غیرقابل جبرانی داشته باشد و فرصت‌سوزی تاریخی محسوب شود.

خبرگزاری ایکنا، در راستای این دغدغه، سلسله‌ مصاحبه‌هایی را با صاحب‌نظران عرصه فرهنگ و جامعه تدارک دیده است. این هفته با مهدی کاموس، پژوهشگر دین و جامعه، که پیش‌تر مسئولیت‌های استراتژیک در سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد به عهده داشته است، به گفت‌وگو نشستیم. او که اجرای پروژه‌هایی فرهنگی همچون پژوهش «پیمایش ارزش‌ها، باورها و رفتارهای فرهنگی دینی زائران اربعین حسینی»، پژوهش «بازنمایی فرهنگ عمومی ایران در سینمای ایران دهه ۹۰»، تدوین «مبانی زندگینامه داستانی»، تدوین «تاریخ شفاهی مدارس اسلامی»، تدوین «تاریخ شفاهی ادبیات کودک و نوجوان ایران» را بر عهده داشته است، فضای کافه‌ها را به خوبی می‌شناسد و درباره آن‌ها تحقیقاتی کرده است.  گفت‌وگو با کاموس از منظر خبرنگار ایکنا، در شرایطی که مطالعه درباره کافه‌ها با فقر محتوایی و کمبود تحلیل‌گر مواجه است، مغتنم و ارزشمند بود، به ویژه اینکه اطلاعات تاریخی و تحلیل‌های چندبعدی فرهنگی و اجتماعی او، جان کلامش را درست آن جایی که باید، می‌نشاند. بخش نخست این گپ‌وگفت صمیمانه را با هم می‌خوانیم:

ایکنا ــ در چند سال اخیر، شاهد رشد فزاینده تعداد کافه‌ها به خصوص در قلب فرهنگی شهر تهران هستیم. آیا این اساساً آسیب است و بدان معناست که از تعبیه یکسری فضاهای اوقات فراغت سالم در جامعه غفلت کرده‌ایم؟

فکر می‌کنم در ابتدا، درباره نظام موضوعات کافه‌ها در ایران صحبت کنیم و مبدأ گفت وگو را شناخت مسائل کافه‌ها در ایران بگذاریم. ما پژوهش‌های ملی بر روی کافه‌ها انجام نداده‌ایم و الان در وضعیتی هستیم که ابتدا باید درباره نظام موضوعات کافه‌ها صحبت کنیم. این مسئله که رشد کمی کافه‌ها، آسیبی برای اوقات فراغت طبقه متوسط تلقی می‌شود، می‌تواند برخاسته از انگاره و تصویری باشد که از کافه در ذهن جامعه ایرانی وجود دارد. اینکه به طور کلی، کافه، باری مثبت در ذهن مردم ایجاد می‌کند یا بار منفی، موضوع مهمی است. از سوی دیگر لازم است درباره تاریخ پیدایش کافه‌ها صحبت کنیم.

شواهد تاریخی نشان می‌دهد که کافه‌ها از شرق به غرب رفته‌اند، سیر کشف و گسترش قهوه در دنیا، سیر قابل تأملی است؛ کشف قهوه از اتیوپی شروع می‌شود، در یمن کشت و تولید می‌شود، به سمت قاهره، سوریه و بعد عثمانی‌ها می‌رود و بعدها در سال 1650 میلادی در بریتانیا قهوه مطرح می‌شود و قهوه‌خانه‌ها متأثر از عرب‌ها، عثمانی‌ها و ایرانی‌ها شکل می‌گیرند ولی به محلی برای فعالیت‌های انقلابی نیز تبدیل می‌شوند. بعد از آن بلوغ قهوه خانه‌ها را با نام «کافه» در فرانسه به ویژه پاریس می‌بینیم که قهوه خانه، فضای عمومی برای گفت وگوهای سیاسی، انقلابی و فعالیت‌های فرهنگی می‌شود. در سفرنامه «شاردن» هم آمده که در زمان صفویه در میدان نقش جهان اصفهان فضایی عمومی برای استراحت و تفریح بوده که در آن قهوه می‌خوردند. البته قهوه‌خانه ابتدا در قزوین، سپس در اصفهان و تبریز ساخته می‌شود، بعد در دوران قاجار به جای قهوه، چای وارد می‌شود و چایخانه‌ها شکل می‌گیرند و یک انقطاعی حاصل می‌شود و چنین شد که قهوه‌خوری در ایران از مُد افتاد.

نکته این است که فرهنگ قهوه‌خانه‌نشینی فرهنگ شرقی بوده است ولی در غرب قهوه‌خانه‌ تغییر ماهیت پیدا کرد و از یک موقعیت برای استراحت و گفت‌و‌گوی معمولی به یک فضای گفت‌وگوی اجتماعی و سیاسی با طراحی و فضاسازی مخصوص به خود تبدیل شد و الان که با امر کافه‌نشینی در تهران مواجه هستیم، احساس می‌کنیم که کافه فرهنگ غربی را با خود آورده است! اما اینکه از رشد کمی کافه‌ها، رشد سبک زندگی غربی را نتیجه بگیریم، درست به نظر نمی‌رسد.

ایکنا ــ سیر فراز و نشیب فعالیت کافه‌ها در ایران چگونه بوده است و به نظر شما مردم درباره آن انگاره مثبتی داشته‌اند یا خیر؟

یکی از مشروطه‌خواهان از فرنگ برگشته، متأثر از کافه‌های فرانسه، اولین کافه به سبک امروزی را در ۱۲۸۵ شمسی به نام لقانطه (رستوران به فرانسوی) در خیابان باب همایون راه‌اندازی می‌کند. پس از قاجار، کافه‌ها همراه هتل‌ها و رستوران ساخته می‌شوند. روند رشد کافه‌ها، در دهه ۲۰ و ۳۰ در خیابان‌های اصلی تهران بیشتر می‌شود. در این دوره کافه‌ها محل رفت و آمد ثروتمندان، خاندان‌های مشهور و فرنگ برگشته‌های روشنفکر به ویژه نویسندگان و مترجمانی مانند صادق هدایت بود. از این‌ رو، یکی از انگاره‌های مهم کافه‌نشینی در ایران با صادق هدایت تعریف شده است و به هر حال، صادق هدایت نویسنده‌ای است که با جامعه سنتی و دیندار تضاد و تعارض داشت.

اما اوج گسترش و تأثیر کافه‌ها در ایران، به سرخوردگی بعد از کودتای 28 مرداد سال 32 مربوط می‌شود که کافه‌ها به مکانی برای روشنفکران تبدیل شد تا خود را پس از شکست بازیابی کنند. در آن دوره تفکر غالب که در کافه‌ها گسترش یافت، اندیشه سوسیالیستی، مارکسیستی و به طور کلی چپ بود. به همین دلیل وقتی کافه‌ها در دهه 30 رونق گرفتند از دو بُعد سنت و دین بار منفی پیدا می‌کنند. البته کافه‌ها و کافه‌نشینی در نگاه انقلابیون و معتقدان به مبارزه مسلحانه در دهه ۵۰ نیز انگاره‌ای منفی بود، به گونه‌ای که در راستای اصطلاح تحقیرآمیز «روشنفکر برج عاج نشین» به کافه‌روهای سرخورده از مبارزه مسلحانه «روشنفکر کافه‌نشین» می‌گفتند.

در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، بسیاری از کافه‌ها با سیاست‌های فرهنگی و امنیتی حکومت پهلوی دوم دچار دگردیسی شدند، مثلاً در خیابان‌های لاله‌زار و نادری بعد از احداث سالن‌های سینما وتئاتر، کاباره‌ها تأسیس شدند. از این رو، کافه‌های روشنفکری در همجواری با کاباره‌ها تغییر انگاره یافتند و در در ذهن و چشم جامعه ایرانی، انگاره کافه به ترکیب «کافه‌کاباره» تغییر و تحول کرد.

ایکنا ــ یعنی مشروبات الکلی و Dance در آن وجود داشت؟

اصلاً تعریف کافه جایی برای ارائه نوشیدنی‌های غیرالکلی است، اما کاباره‌ها بحث موسیقی همراه با رقص و مشروبات الکلی را در خود داشتند. البته بسیاری از کافه‌ها در دهه ۵۰ مشروبات الکلی هم داشتند. لذا انگاره منفی درباره کافه‌ها بین مردم منفی‌تر شد، افرادی که به کافه‌ها می‌رفتند در نگاه مذهبی‌ها متمایز شده بودند و نگاه سؤال‌آمیزی نسبت به آن‌ها وجود داشت!

این انگاره‌ها و تصاویر منفی از کافه و کافه‌نشینی در سه بعد دین، سنت و سیاست(انقلابی‌گری) وجود داشت، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بسیاری از کافه‌ها را تعطیل کرد و کافه‌نشینی را به محاق برد. اما در دهه 70 و 80 این انگاره‌ها دچار تغییر شدند و الان که در دهه 90 هستیم این انگاره خیلی متفاوت شده است و آن بار منفی سابق را ندارد. البته که درباره علت این تغییر می‌توان صحبت کرد.

ابعاد فرهنگی و اجتماعی کافه‌نشینی در جامعه/ به چشم فرصت به کافه‌ها نگاه نکرده‌ایم

کافه‌ها امروز محلی برای سرگرمی شده‌اند، برخلاف دهه‌های 20 و 30 که کافه‌های کشورمان یک رسانه بودند، امروز کافه‌های تهران چندان کارکرد اطلاع‌رسانی ندارند. آن مفهومی که «هابرماس» درباره کافه می‌گوید که یک فضای میدان عمومی است، یا آن تلقی‌ای که از کافه برای تحقق امر اجتماعی وجود داشت، درباره کافه‌های ما صادق نیست. البته بعضی جاها این امر شکل گرفته است اما حالت نامنظم و نامتعادلی دارد. طبقه متوسط، طبقه‌ای است که اوقات فراغت دارد، پولی دارد برای اینکه بین زمان کار و استراحت، تفریحی کند. این طبقه در ایران گسترش پیدا کرده، اما فضا و مکان زیادی برای تفریح و گپ‌زدن ندارد.

معتقدم کافه‌های امروز، میدان‌های تخصصی حوزه‌های روشنفکری نیستند، کافه‌ها عامه‌پسند و محل تفریح و سرگرمی شده‌اند. شاید بتوان گفت فضای ارتباط میان دو نفر در آن خیلی قوی‌تر است تا آن فضای عمومی‌ای که هابرماس تعریف می‌کند و به دولت و حاکمیت و افکار عمومی می‌پردازد. می‌توان گفت که کافه‌ها عملاً میدان را از روشنفکرها گرفته‌اند و بیشتر نشانگر نوعی تحول‌خواهی در ارتباط هستند، بیشتر ارتباطات میان فردی و کمتر ارتباطات گروهی و بیشتر در حوزه امر خصوصی و کمتر امر عمومی.

به نظرم انگاره کافه‌های امروز «میز» است؛ میزهای دونفره و میزهای چند نفره مثلاً ۱۰ تا ۱۵ نفر. روشن است که میز در ظاهر، در نظام ارزشیابی، انگاره مثبت، منفی یا بی‌تفاوتی ندارد اما برای کافه روها،‌ کارکرد میز دونفره ارتباط میان فردی و خصوصی است؛ بیشتر عاشقانه است و کمتر دوستانه و شغلی. کارکرد میز چند نفره ارتباط گروهی است؛ بیشتر بازی رومیزی، سرگرمی و لطیفه و جشن تولد است و کمتر بحث‌های جدی ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی. در نگاهی دیگر، میز مفهومی اقتصادی دارد برای کافه‌داران و مفهوم مذاکره و حرف‌های صمیمانه برای تماشاگران بیرونی در جامعه‌ای تماشایی. از این‌ رو، من برای موضوع کافه و کافه‌نشینی، پرتره صادق هدایت، کافکا و از سوی دیگر چه‌گوارا را از مُد افتاده می‌دانم.

ایکنا ــ پس این انگاره را که برخی می‌گویند کافه‌ها رشد قارچ‌گونه داشته‌اند تلقی درستی نمی‌دانید؟

ببینید در دهه اخیر می گویند رشد 60 تا 70 درصدی کافه‌ها را در سراسر کشور شاهد هستیم، شاید هم رشد قارچ‌گونه داشته‌اند اما می‌خواهم تأکید کنم قارچ‌گونه هم که باشد، متناسب با رشد بقیه چیزهای جامعه و متناسب با تغییرات دیگر است. می‌خواهم بگویم که یکی از علت‌هایی که می‌تواند در زمینه کافه‌ها احساس آسیب را ایجاد کند، نگاه تک‌بعدی ما به امر کافه‌نشینی براساس انگاره‌های پیشینی و عدم «مسئله‌یابی» است.

اگر تک‌بعدی نگاه کنیم، دچار اشتباه محاسباتی می‌شویم. اگر بخواهیم این «محتوا» را در «متن» خودش و در کنار «هم متن»‌هایش ببینیم، آن وقت داستان زندگی کافه‌ها فرق می‌کند. آن وقت باید بگوییم که در کنار رشد کافه‌ها، رشد مساجد و هیئت‌ها را هم دیده‌ایم. رشد مداحی‌ها و توسعه آئین‌های عزاداری و دهه‌های عزاداری‌ را هم شاهدیم، یعنی تعادل و توازنی وجود دارد. اینکه فکر کنیم دهه‌های عزاداری را توسعه دهیم و در موازات آن چیزهای دیگر هم توسعه پیدا نکنند، در اشتباهیم! جامعه اندام‌وار است، نوع زیست مردم هم تغییر کرده است، مثلاً برخی از مردم الان زیست شبانه را مطالبه می‌کنند. همچنین در گذشته سفر رفتن به میزان کنونی در سبد زندگی مردم نبود.

ابعاد فرهنگی و اجتماعی کافه‌نشینی در جامعه/ به چشم فرصت به کافه‌ها نگاه نکرده‌ایم

ایکنا ــ ناهنجار هم نیست؟

در مورد هنجاربودن یا نبودن کافه‌ها باید در مورد فرهنگ رسمی و غیر رسمی، فرهنگ مطلوب و موجود صحبت کنیم. نسبت به فرهنگ مطلوب، کافه‌ها یک فاصله و زاویه‌ای دارند اما درباره فرهنگ موجود و غیررسمی، چه‌بسا کافه‌ها مکانی برای ایجاد نوعی تعادل، آرامش و نظارت در جامعه، حتی نظارت بر ارتباطات است.

به طور کلی نمی‌توانیم حکم صادر کنیم که رشد کافه‌ها نشانه رشد فرهنگ غربی است، برای مثال بعضی از سریال‌های ما بیشتر از کافه‌ها فرهنگ غربی را ترویج می‌کنند. همچنین نمی‌توانیم ادعا کنیم کافه‌ها هنجارهای جامعه‌ دینی مانند پوشش شرعی، روابط سالم و ظواهر مکانی را رعایت می‌کنند.

من معتقدم نسبت به فرهنگ موجود، کافه‌ها هنجارند. برای مثال در کافی‌شاپ‌ها کم‌تر شاهد زدوخورد هستیم، آمار استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلی پایین است و در حد آسیب نیست، گرچه باید در مورد آن آینده‌نگری کرد. اما نسبت به فرهنگ مطلوب ما، بله، مثلاً جای خالی خانواده‌ها، مصرف بالای سیگار، مصرف بالای کالای غیر ایرانی دور از هنجارند یا برخی از نمادهایی در کافه‌ها مطرح می‌شود که اصلاً شاید خود کافه‌دار هم مطلع نباشد که این چیست، یا شاید خود کافه‌دار تعمداً آن نماد را استفاده کرده باشد اما بسیاری از بازدیدکنندگان و حتی بازرسان ارزیابی نیز معنای ناهنجار آن را ندانند. می‌خواهم بگویم که باید چند بعدی بررسی کرد، نمی‌توانیم بگوییم محیطی ناهنجار است و در عین حال نمی‌توانیم ادعا کنیم با فرهنگ مطلوب ما منطبق است. به طور کلی نمی‌توانیم حکم صادر کنیم که رشد کافه‌ها نشانه رشد فرهنگ غربی است. برای مثال بعضی از سریال‌های ما بیشتر از کافه‌ها ترویج فرهنگ غربی می‌کنند، همان طور که نمی‌توانیم ادعا کنیم کافه‌ها هنجارهای جامعه‌ دینی مانند پوشش شرعی، روابط سالم و ظواهر مکانی را رعایت می‌کنند.

ایکنا ــ علل رشد کافه‌ها و اقبال جوانان به کافه‌ها را در دهه اخیر چه می‌دانید؟

یکی از علل سرعت رشد کافه‌ها بحث توسعه و تغییر سبک و کیفیت زندگی در ایران دهه ۹۰ است. یکی از دلایل دیگر رشد کافه‌ها این است که دیگر در آن فقط قهوه ارائه نمی‌شود و ما تنوع کافه‌های چند منظوره را داریم مانند کافه کتاب، کافه سینما، کافه تئاتر، کافه موسیقی و ...

انسان ایرانی با اشتراک عکس‌های خود در استوری شبکه‌ها و پیام‌رسان‌های اجتماعی، خود را در کافه به نمایش می‌گذارد و برداشت دیگران را نسبت به خود مدیریت می‌کند، این بازنمایی می‌تواند انگاره مثبتی باشد، «گافمن» می‌گوید تمام تلاش انسان این است که برداشت دیگران را نسبت به خود مدیریت کند.

میل به دیده شدن در راستای بحث «جامعه تماشایی» یکی دیگر از دلایل حضور در کافه‌هاست به خصوص برای جوانان؛ بر خلاف برداشت‌های غیرعلمی و سیاسی‌کاریِ عده‌ای که میل به حضور در کافه‌ها را ناشی از سرخوردگی سیاسی یا عدم آزادی‌های اجتماعی مثلاً در روابط یا نوع پوشش و در یک اصطلاح «میل به دیده نشدن» می‌دانند. انسان ایرانی با عکس‌ها و تصاویر در استوری شبکه‌ها و پیام رسان‌های اجتماعی، خود را در کافه به نمایش می‌گذارد و برداشت دیگران را نسبت به خود مدیریت می‌کند، این بازنمایی می‌تواند انگاره مثبتی باشد، «گافمن» می‌گوید تمام تلاش انسان این است که برداشت دیگران را نسبت به خود مدیریت کند. کافه یکی از همان محمل‌هاست که می‌تواند برداشت بقیه افراد جامعه را نسبت به ما مدیریت کند. به هرحال انگاره کافه در ایران امروز مکانی فرهنگی و شیک و جایی برای دیده شدن و با هم بودن و حتی «تمایز» است.

تبلیغ کافه‌ و کافه‌نشینی موضوعی است که در فیلم‌ها و سریال‌های کشور ما نشان داده می‌شود. همچنین حدود 9 تا 10 میلیون نفر از مردم کشور ما سالانه به خارج از کشور سفر می‌کنند و حتماً آنجایی که برای سیاحت می‌روند با کافه هم روبرو می‌شوند. باید اقتصاد کافه‌ها را نیز مدنظر قرار دهیم. کارآفرینی آن‌ها موضوع مهمی است. همچنین باید به تجارت پرسود قهوه نیز توجه کنیم.

ابعاد فرهنگی و اجتماعی کافه‌نشینی در جامعه/ به چشم فرصت به کافه‌ها نگاه نکرده‌ایم

ایکنا ــ آیا کافه‌نشینی با ارزش‌های جامعه دیندار در تضاد است؟ چون به نظر می‌رسد بسیاری از حساسیت‌ها در مورد کافه‌ها، حساسیت‌های دینی باشد.

آن چیزهایی که از وقوع آنها در کافه نگرانی وجود دارد، فقط مختص به کافه نیست، همه جا ممکن است رخ دهد، مثلاً در ماشین، رستوران، بوستان‌ها، ورزشگاه و ... بحث اصلی و مغفول در اینجا، فشار برای گسترش حوزه امر خصوصی به فضاهای عمومی مثلاً در همین کافه‌هاست که فرصت دیگری را می‌طلبد.

جامعه ما با ارائه مجوز به کافه‌ها و نظارتی هم که بر آن انجام می‌دهد، تکلیف خود را با این مسئله مشخص کرده است. سال 1394 کارگروه قهوه‌پژوهی در فرهنگستان ادب تأسیس شده است تا معادل واژه‌های مربوط به قهوه را پیدا کنند. همچنین نمایشگاه‌ها و مسابقات مختلف قهوه‌‌پزی و قهوه‌آرایی در کشورمان داریم، مثل مسابقه باریستا که در بسیاری از استان‌های کشور برگزار می‌شود و حتی برگزیدگان آن به مسابقات جهانی می‌روند. حتی انواع تکنیک‌ها برای کار با دستگاه‌های اسپرسوساز امروز در کشور آموزش داده می‌شود و مورد مسابقه قرار می‌گیرد. خلاصه اینکه جامعه، کافه‌ها را در تضاد با دینداری ندانسته و راهکارهایی برای فعالیت آن در نظر گرفته است.

الان پدر و مادرها از کافه‌ رفتن فرزند خود مثل آن زمان ناراحت نمی‌شوند، چون نمی‌ترسند که فرزندشان بی‌دین شود یا مشکل سیاسی پیدا کند، چون جمهوری اسلامی با گفتمان برتر و نظارتی که دارد، این اتفاق نمی‌افتد. اتفاقاً در یکی از تحلیل‌هایی که چند سال پیش در روزنامه گاردین منتشر شد، یکی از نشانه‌های تحول در ایران را کافه‌ها مطرح کرده بود که با وجود حکومت جمهوری اسلامی، چنین فضاهایی وجود دارد که دخترها و پسرها به راحتی در آن به گفت‌وگو می‌پردازند. البته مسائلی هم ممکن است وجود داشته باشد یا به وجود بیاید که راه آن آموزش به کافه‌دارها، سنجش صلاحیت‌های رفتاری کافه‌دارها و از همه مهم‌تر نظارت است.

یکی از موارد مربوط به این سؤال که در «نظام موضوعات کافه‌ها» مطرح می‌شود، مقایسه فضای کافه‌ها با مدل قهوه‌خانه‌های سنتی است که می‌توان ریشه‌های آن را در دغدغه‌های دینداران عموماً سنت‌گرا جست‌وجو کرد، این تفاوت‌ها در سه حوزه کلی دسته‌بندی می‌شوند: حوزه اول،‌ بحث تفکیک و محدودیت جنسیتی است؛ قهوه‌خانه‌های سنتی، محیط کاملاً مردانه است اما در کافه‌ها اختلاط جنسیتی وجود دارد. اخیراً کافه‌های منتسب به متدینین تلاش کرده‌اند با ایجاد فضایی مخصوص بانوان و آقایان و ترکیبی تا حدودی این مسئله را رفع کنند اما اصل قضیه به قوت خود باقی است.

حوزه دوم،‌ فضای دین سنتی حاکم بر قهوه‌خانه‌هاست که ابزارهای معناساز در آنجا، این فضاسازی را کرده‌اند، مثلاً تمثال مبارک ائمه هدی، آیات قرآن مانند «و اِن‌ یکاد»، عَلَم و پرچم سبز حسینی بر دیوار و برگزاری برنامه‌هایی مانند پرده‌خوانی در مناقب، بزرگداشت ایام شهادت، نقالی، شاهنامه‌خوانی و حتی پخش مراسم مذهبی و پخش تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی از جمله فضاسازی‌های آنجا محسوب می‌شود که در آن فضای مذهبی و سنتی توأمان شکل می گیرند.

حوزه سوم، فضای سنتی حاکم در برابر فضای غربی کافه‌هاست. در قهوه‌خانه‌های سنتی رسم‌هایی وجود دارد مثل: احترام به ریش‌سفیدان و پهلوانان، برگزاری مراسم گلریزان به سبک زورخانه‌ها، پخش شیرینی به مناسبت عروسی، قدم نورسیده، پایان خدمت یا اشتغال به کار،‌ تماشای دسته‌جمعی مسابقات ملی مانند فوتبال، دودکردن اسفند و ادای نذر و قربانی. این رسوم در بستری از ابزارهای معناساز مانند طراحی تخت و میز دورهمی (در برابر فرهنگ روبه‌رو نشستن کافه) همراه با فرش و پارچه‌های سنتی ایرانی و ظروف قدیمی و امثال آن، فضایی سنتی را حاکم کرده است. 

در آن فضا اصلاً زیست قهوه‌خانه‌ای داریم که فراتر از کافه‌نشینی است؛ یعنی افرادی هستند که از صبح به قهوه‌خانه سنتی وارد می‌شوند و تا شب آن جا هستند، همان جا ناهار می‌خورند، نماز می‌خوانند، قلیان می‌کشند، معاملات تجاری خود را انجام می‌دهند و آخر غروب به خانه خود می‌روند. این زیست به صورت یکجا و با کیفیت کمتر در بعضی کافه‌ها شکل می‌گیرد، مثلاً در کافه‌رستوران‌ها یا کافی‌شاپ‌ها نهار خورده می‌شود، برخی معاملات تجاری در کافه‌های لاکچری بالاشهر رخ می‌دهد یا انجام کار برای فری لنسرها در کافی‌نت‌ها با اینترنت سرعت بالا میسر است و ...، در کافه‌نشینی نمی‌توان همه فعالیت‌های روزمره را با هم تجربه کرد اما در زیست قهوه‌خانه‌ای می‌شود، اساساً نشستن از صبح تا شب بر صندلی هرچند راحت و طبی، شدنی نیست اما لمیدن و چُرت بر تخت و فرش چرا!

می‌گویند اگر جوان به کافه برود، سیگار می‌کشد، حالا اگر به کافه نرود و جای دیگر برود، سیگار نمی‌کشد؟ الان دختران و پسران در خیابان هم سیگار می‌کشند، مگر در قهوه‌خانه‌های سنتی و سفره‌خانه‌ها قلیان نمی‌کشند؟

اما مسئله این است که اتفاقاً در قهوه‌خانه‌های سنتی احتمال ناهنجاری‌هایی مثل نزاع و درگیری، استعمال مواد مخدر، سوء استفاده مالی و کلاهبرداری، اتلاف وقت و ... دیده می‌شود اما ما الان داده‌های دقیقی درباره کافه‌نشینی، کافه‌روها و کافه‌ها در کشور نداریم و به سادگی نمی‌توانیم بگوییم کافه‌ در ایران چقدر محل بحث و موضوع جامعه دیندار است، ما داده‌های انبوه در مورد کافه نداریم و نوع‌شناسی کافه‌ها را در ایران نمی‌دانیم. جامعه از کنش افراد با ساختارهای جامعه شکل می‌گیرد، یعنی بنده و شما در ارتباط با طبقات و ساختارهای کلان جامعه مثل دین، خانواده، دولت و اقوام، رفتار خود را شکل می‌دهیم. آیا افرادی که به کافه می‌روند، با دین، خانواده، نهادهای سیاسی و اقوام مشکلی پیدا می‌کنند؟ اگر ما تحقیقی را بیاوریم که نشان دهد افرادی که به کافه می‌روند با این ساختارها مشکل پیدا می‌کنند، آن وقت باید نگران شد. هرچه هست، صحبت‌های کیفی است. می‌گویند اگر جوان به کافه برود، سیگار می‌کشد. حالا اگر به کافه نرود و جای دیگر برود، سیگار نمی‌کشد؟ الان دختران و پسران در خیابان هم سیگار می‌کشند. مگر در قهوه‌خانه‌های سنتی و سفره‌خانه‌ها قلیان نمی‌کشند؟ یا اینکه بعضی تلقی می‌کنند در کافه ممکن است فرقه‌های انحرافی ترویج شود، احتمال ترویج یک فکر انحرافی در هر فضای عمومی‌ وجود دارد، از آن بالاتر امروز فضای مجازی یکی از بسترها برای تعامل و ارتباط است، کسی که دنبال ترویج یک چیزی باشد می‌تواند به راحتی از فضای مجازی استفاده کند.

جامعه‌ای که مدام دارد توسعه پیدا می‌کند، غالب آن را نسل جوان تشکیل می‌دهد و به سمت انسان تراز جهانی حرکت می‌کند، ناگزیر است که کافه و کافه‌نشینی هم برای قشری از مردم داشته باشد. مسئله سیاست‌ها و اقدامات جهانی سازی، فناوری‌های نو و تأثیر رسانه‌ها در جامعه شبکه‌ای؛ مدام در حال «یکسان سازی» جوامع است و ما هم در همین میدان فشار قوی هستیم.

به عقیده من اصلاً به کافی‌شاپ‌ها به عنوان یک فرصت نگاه نشده است، جایی است که به راحتی می‌تواند ما را با قشر جوان یا طبقه متوسط جامعه مرتبط کند. ما اگر می‌خواهیم جوانان را به عرصه‌ فعالیت‌های جهادی بیاوریم باید از ظرفیت کافه‌ها برای تبلیغ استفاده کنیم، مثلاً در جریان سیل اخیر شاید خیلی از جوان‌ها با سلیقه‌های مختلف این امکان را داشتند که جذب فعالیت‌های جهادی و آن محیط معنوی بشوند، اما از فرصت کافه‌ها استفاده نکردیم

آنچه باید درباره آن صحبت کنیم، آینده کافه‌ها و آسیب‌شناسی آن است. یعنی به جای اینکه درباره وجود یا عدم وجود کافه‌ها و یا رشد قارچ‌گونه یا غیرقارچ‌گونه آن صحبت کنیم، باید آن را به مثابه بستری که هم می‌تواند فرصت باشد و هم تهدید، نگاه کنیم. به عقیده من اصلاً به کافی‌شاپ‌ها به عنوان یک فرصت نگاه نشده است، جایی است که به راحتی می‌تواند ما را با قشر جوان یا طبقه متوسط جامعه مرتبط کند، ما اگر می‌خواهیم جوانان را به عرصه‌ فعالیت‌های جهادی بیاوریم باید از ظرفیت کافه‌ها برای تبلیغ استفاده کنیم، مثلاً در جریان سیل اخیر شاید خیلی از جوان‌ها با سلیقه‌های مختلف این امکان را داشتند که جذب فعالیت‌های جهادی و آن محیط معنوی بشوند اما از فرصت کافه‌ها استفاده نکردیم، در حالی که وقتی یک تئاتر خاص اجرا می‌شود، تبلیغ تئاترها به شکل زنجیره‌ای در کافه ها اتفاق می‌افتد. کافه‌ها می‌تواند قدرت نرم کشور باشد، نمی‌توان گفت کافه‌ها جایی هستند که مردم را بی‌دین می‌کنند. فکر می‌کنم نگرانی که جامعه متدین ما از کافه‌ها ممکن است داشته باشد، مسئله و دغدغه رعایت هنجارهاست و اینکه بعضی از معضلات مانند بدحجابی عادی‌سازی شود، در حالی که جامعه متدین دهه 30 و 40 شمسی بیشتر از تفکرات چپ و بی‌دینی در کافه‌ها و در دهه ۵۰ بیشتر از محرمات شرعی و اخلاقی نگران بود.

ایکنا ــ اتفاقاً برخی معتقدند کافه‌ها با موسیقی‌هایی که ترویج می‌دهند و مدل‌های پوشش و رفتارهایی که افراد در آن دارند، دین مردم تضعیف می‌شود.

این کلام می‌تواند هم درست باشد و هم نادرست، در برخی از بوستان‌های تهران که بیشتر در معرض دیدن هستند هم روابط مسئله‌دار و پوشش‌های نامتعارف دیده می‌شود، حرف من این است که اگر به عنوان فرصت به کافه‌ها نگاه کنیم، خیلی از دغدغه‌ها حل می‌شود. مثلاً اگر کافه‌کتاب‌ها را جدی بگیریم و با برنامه برای آن‌ها کار کنیم، محیطی بسیار آموزنده و مفید خواهد شد، همچنین به واسطه کافه‌ها می‌توانیم موضوع غذای سالم، حلال و طب سنتی که کشور ما روی آن کارهای تحقیقاتی ارزشمندی انجام داده است را به نسل جوان معرفی کنیم. کافه‌های علمی را نیز می‌توانیم راه‌اندازی کنیم، یعنی کافه‌هایی که در آن، مفاخر علمی کشور معرفی شوند.

ابعاد فرهنگی و اجتماعی کافه‌نشینی در جامعه/ به چشم فرصت به کافه‌ها نگاه نکرده‌ایم

ایکنا ــ آیا در اسناد بالادست فرهنگی کشور، همان گونه که درباره مساجد، مدارس و دانشگاه‌ها راهبردهایی تعیین می‌شود، درباره کافه‌ها بحثی مطرح شده است؟

حتماً لازم است در فرهنگ مطلوب که همان الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی است، بحث کافه‌ها را هم ببینیم. باید برای فضاهای عمومی، راهبرد داشته باشیم و بعد هم آن راهبردها به برنامه و اقدام تبدیل شود. الان نشریات تخصصی قهوه، نمایشگاه‌های قهوه، مسابقات قهوه‌آرایی، مراکز آموزش مهارت‌های قهوه، مدارس تخصصی قهوه و ... داریم اما آینده‌نگری و آینده نگاری درباره آن‌ها نکرده‌ایم.

پیوندهای کافه با محیط عمومی می‌تواند هدایت و سالم‌سازی شود، ما باید بتوانیم ابزارهای معناساز در کافه‌ها را به دست بگیریم و برایشان برنامه داشته باشیم.

پیوندهای کافه با محیط عمومی می‌تواند هدایت و سالم‌سازی شود، ما باید بتوانیم ابزارهای معناساز در کافه‌ها را به دستگیریم و برایشان برنامه داشته باشیم. ابزارهای معناساز مانند معماری و تزئینات داخلی کافه‌ها، موسیقی‌های مناسب با رنگ، ترکیب سنی و جنسی کافه‌های متفاوت، ظروف تخصصی قهوه‌خوری، مبلمان کافه‌ها، نورپردازی، رنگ پردازی، مجلات و نشریات تخصصی، فضاهای سایبری مربوط، تبلیغات، برنامه‌های فرهنگی، آموزش باریستاها می‌توانند برای ما فرصت‌سازی کنند. مثالی عرض کنم؛ در یک دوره‌ موسیقی‌های پاپ خوبی در کشور با محمد اصفهانی، علیرضا افتخاری و ... تولید شد و توانست موسیقی لس‌آنجلسی را کنار بزند...

ایکنا ــ به نظر می‌رسد جریان موسیقی پاپ کشورمان در مقایسه با دهه قبل افول کرده است. آیا این موسیقی‌ها توان رویارویی با موسیقی‌های جدید در کافه‌ها را دارند؟

به فرض که افول کرده باشد، می‌توان دوباره روی آن کار کرد. فرهنگ یک مفهوم سیال و پیوسته است و همواره باید زایش داشته باشد تا بتواند کار کند. همچنین در بحث رویارویی با موسیقی‌های زیرزمینی مثل رپ و راک، بعضی هنرمندان توانسته‌اند تحول ایجاد کنند و آن سبک را در خدمت مضامین دینی و انقلابی به کار بستند و اتفاقاً مخاطبان خوبی هم برای خود پیدا کردند.

به هر روی کافه‌های امروز، نشانه تحول‌خواهی ارتباطی نسل جوان، جامعه برای ارتباط برقرارکردن به فضایی نیمه خصوصی و نیمه عمومی تمایل دارد. گرچه نسل جوان امروز برای ارتباط گرفتن و گفت‌وگو در فضاهای کاملاً عمومی مثل پارک و خیابان محدودیت چندانی مثل دهه 60 ندارد اما باز هم به دلایل دیگری این ترجیح وجود دارد که در محیطی نیمه عمومی و نیمه خصوصی تعامل را شکل دهد.

پایان بخش اول

گفت‌وگو از مجتبی اصغری

انتهای پیام

انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۰:۳۳
0
0
متشکر مصاحبه آموزنده ای بود
خبرنگار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۱:۲۶
0
0
در این شهر خبر یا خبرهایی هست. هجوم کافه ها را باید از مناظر مختلف نگاه کرد. مثبت یا منفی وزن نمی دهم. ولی بی شک بیهوده نیست این حجم کافه در تهران...ممنون از ایکنا برای پیگیری این موضوع مهم فرهنگی
امیرعلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۲:۴۶
0
0
با تشکر از ایکنا که این در رابطه با این موضوع مهم با افرادی خبره مصاحبه میکند.
شهشهانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۲:۵۳
0
0
باید از کافه نشینی و کافه گردی ترسید یا نه؟
سید علی مهابادی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۲:۵۴
0
0
از بس همه چیز بدون هدف در حال پیشرویه، چهره‌ش برامون خطرناک میشه
خبرنگار
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۳:۰۰
0
0
در این شهر خبر یا خبرهایی هست. هجوم کافه ها را باید از مناظر مختلف نگاه کرد. مثبت یا منفی وزن نمی دهم. ولی بی شک بیهوده نیست این حجم کافه در تهران...ممنون از ایکنا برای پیگیری این موضوع مهم فرهنگی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۶:۵۱
0
0
سلام

تا در مورد هر چیزی صحبت می کنیم می گویند الان مشکل مملکت ما این است؟!
کاش همه مانند شما به مسائل کشور حساس باشند و بداننداین حساسیت هاست که کشور را می سازد.
سپاس بابت مطلب عالی و کارشناسانه شما
معتدل شهر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۰ - ۱۷:۳۲
0
0
مصاحبه بی نظیری بود نقاط مثبت و منفی را باید بدون تعصب با هم دید تا خدای ناکرده در انقلابی گری خودمان دچار تندروی یا کندروی نشویم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۱ - ۲۳:۰۸
0
0
کافه نشینی پدیده‌ای است که درگیر نگاه‌های تک قطبی شده و میان مثبت و منفی تقسیم بندی می‌شود در حالیکه نگاه واقع‌گرایانه و به دور از پیش داوری و پیش فرض‌های غیرمستند می‌تواند از آن به عنوان فرصت یاد کند. نگاهی که به نظر می‌رسد جناب کاموس آنرا راهگشای فرصت انگاری از فضای کافه ها دانسته اند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۸/۰۴/۱۳ - ۱۷:۳۰
0
0
دیدگاه جامع پژوهشگر محترم،آقای کاموس،قطعا حاصل مطالعات نظری ایشان در حوزه های مختلف تاریخ،جامعه شناسی و مردم شناسی از یکسو و حضور و مشاهده گری در کافی شاپ ها و مطالعات مردم نگارانه از سوی دیگر است.به امید اینکه این گفتگو مشوق پژوهشگران برای مطالعات میدانی بیشتر باشد
captcha