محمد خواجوی، مدرس و قاری قرآن کریم در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، با اشاره به تعریفی از آموزش عمومی کشور در راستای گسترش فرهنگ قرآنی با وجود تأکیدات مکرر و از دست دادن اثرگذاری شیوههای فعلی، گفت: شاید نتوان تعریف خاصی برای آموزش عمومی داشت چون هر دستگاه، سازمان و مجموعهای ممکن است در نگاه خودش تعریف ویژهای برای آن داشته باشد یعنی این امر به سیاستگذاریها و برنامهریزیهای آن سازمان و نظام بازمیگردد و این امر را تعیین میکنند. مثلاً فرض کنید سازمانی میگوید من فعالیتم را در کل کشور، بیشتر بر آموزش عمومی قرآن میگذارم و آن را این گونه تعریف میکند که آموزش عمومی قرآن همان روخوانی و روانخوانی است.
وی با اشاره به شیوه آموزش عمومی در آموزش و پرورش، ادامه داد: در آموزش و پرورش سیاستگذاری و برنامهریزیهای این امر از طرف نظام انجام میگیرد به اضافه بخشی که در فرعیاتش است و این امر به سیاستگذاران و برنامهریزان خاص آموزش و پرورش بازمیگردد. آنچه که در حال حاضر در آموزش و پرورش مطرح است اینست که در مقطع دبستان آموزش عمومی قرآن داریم چه در مسئله قرآن و چه در سایر دروس به عبارت دیگر اینکه ما در دبستان بطور کل آموزش عمومی را داریم و در دبیرستان که به آن متوسطه میگویند آموزش متوسطه داریم و نه عالی که این آموزش پس از اخذ دیپلم است که هرکدام از این آموزشها همراه با تعریفی است.
این قاری کشورمان در پاسخ به این پرسش که چرا در دبیرستانها خروجی قاری ممتاز و مطرح نداریم، عنوان کرد: این سؤال اصلاً درست نیست چون آموزش و پرورش وظیفه تربیت قاری ممتاز را ندارد بلکه وظیفهاش این است که مصوبهها را اجرایی کند و در کنار آن فوق برنامههاییست که در آنجا استعدادها در بخشهای هنری، فرهنگی و اجتماعی آن هم با حضور آزاد و نه اجباری دانشآموزان محقق میشود از جمله دانشآموزانی که اهل قرائت هستند میآیند و از برنامههای فوقبرنامه استفاده میکنند که بیشتر هم در شاخه معاونت پرورشی وزارت آموزش و پروش انجام میشود.
آموزش عمومی قرآن در آموزش و پرورشوی تصریح کرد: نتیجه اینکه، آموزش عمومی قرآن در آموزش و پرورش در مقطع ابتدایی همان آموزش روخوانی و روانخوانی و مقداری هم ترجمه و مفاهیم قرآنست و در مقطع متوسطه نیز کتابهایی با عنوان زندگی است که در ردههای بالاتر به آموزش قرآن میپردازند. بیشتر هم در فضای شرح و توضیح و تحلیل آیات قرآن پرداخته میشود.
خواجوی درخصوص زمان و مکان آغاز این آموزش در یک فرد، اضافه کرد: آموزش قرآن را از سه سالگی میتوان شروع کرد منتهی این حرکتی که اتفاق میافتد باید علمی و بدور از هرگونه فشار باشد و از مجموعه سیر منطقی و ملایمی برخوردار باشد به گونهای که آن روش به اندازه توان خردسالی باشد که میخواهد قرآن را فرابگیرد. اصراری بر این نسیت که طی یک ماه خردسال چندین سوره را فرابگیرد بلکه بهتر است با تکرار و به صورت آرام سیر آموزش قرآنش را انجام دهد.
وی بیان کرد: ممکن است خردسالی با ضریب هوشی بالا باشد که باید برای آن برنامه ویژه داشت اما بطور کلی میتوان آموزش عمومی قرآن کودکان با ضریب هوشی معمولی را از سه سالگی آغاز کرد.
خواجوی در پاسخ به این سؤال که آیا آموزش قرآن باید صرفاً از سوی مراکزی چون مؤسسات و نهادهایی چون آموزش و پرورش و یا آموزش عالی انجام گیرد، بیان کرد: نه، بلکه آموزشها تنها باید از برنامهریزی صحیح و منطقی برخوردار باشد. هروقت برنامهریزیها و سیاستگذاریها و نوع تعامل با هر فردی خارج از چارچوب علمی باشد این به همان اندازه نتیجه معکوس میدهد. چنانکه برخی از والدین ضعفهای خودشان را به وسیله فرزندانشان میخواهند پوشش دهند و مادام این طرف و آن طرف مطرح میکنند تا آن ضعفها و خلأهایشان برطرف شود و شاید نگاهشان نیز خیلی منطقی نباشد اما این فشارها را میآورند چه قربتالله باشد و چه سایر اهدافی داشته باشند این لطمه خود را به فرزندان وارد میکند لذا باید هر فردی میخواهد کار کند اطلاعات درستی از آموزش قرآن چون روش تدریس و ... داشته باشد و کتابهای مرتبط در این زمینه خوانده باشد و از اهل این امر مشورت بگیرد. لذا درصد بالایی از آموزش عمومی قرآن باید مبتنی بر مسائل علمی و درست باشد وگرنه نتیجه معکوس خواهد داد.
وظیفه خانواده در زمینه آموزش عمومی قرآناین مدرس قرآن درباره نقش اثرگذارتر خانواده، آموزش و پرورش، آموزش عالی، مؤسسات و فرهنگسراها و ... در زمینه آموزش عمومی قرآن، افزود: هر کدام از اینها جایگاه خودشان را دارند چون آنها به مانند مجموعهای هست که دارای اجزاء است که هر کدام باید کار خودشان را انجام دهند چنانکه یک ساعت برای کار کردن منظم و مرتبش نیازمند حرکت و هماهنگ بودن تمامی اجزاءش است و اگر یک کدام از اینها درست عمل نکند آن ساعت به درستی عمل نمیکند نتیجتاً اینکه خانواده باید وظیفه خودش را در این زمینه انجام دهد. خانواده کوچکترین اجتماع در جامعه بزرگ انسانهاست که اثرگذارترین نیز هست و هیچ کدام از اجتماعات دیگر به اندازه خانواده اثرگذار نیست و در یک فواصلی برای رشد فرزندان نیازمند گذراندن دورههایی در آموزش و پروش بهعنوان دورههای عمومی و متوسطه قرآن نیز در سایر مؤسسات و مراکز هستیم و کاری که وزارت علوم در زمینه آموزش عمومی قرآن انجام میدهند را آموزش و پرورش انجام نمیدهد و هر کدام کار خودش را انجام میدهد.
وی تصریح کرد: از یک نگاه ما نسبت به دیگر کشورها یک سر و گردن بالاتر هستیم چون جهان اسلام، دنیای لاییک است چون اینها توجهای به آموزشهای دینی به معنای اینکه فرهنگ دینی و قرآنی زیربنای تمامی جریانات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و ... باشد نگاه نمیکنند اما اگر نسبت به آنچه که وظیفه دینیمان است باید بگویم که فردی وظیفهاش را به درستی انجام نمیدهد مگر مساجد وظایفشان را به درستی انجام میدهند در حالی که صبحها برای ادای فریضه نماز تعطیل هستند و ظهرها و شبها نیز زمان محدودی را پیش و پس از اقامه نماز باز هستند و بعد باز نیز تعطیل میشوند. حال آنکه مساجد اگر در هر محلی از صبح دربشان باز باشد و به آموزش و جذب نوجوانان و جوانان بپردازند و نیازهای آنها را برطرف کنند لذا عُلقه و علاقه ایجاد میشود و ممکن است تا شب برای مردم برنامه داشته باشند که جز خیر و نیکی در آن محل چیزی نمیبینیم. ممکن است گاهی از مساجد فعال باشند و هزینه دینی خودشان را میپردازند اما عمدتاً اینگونه نیست که برخی از آنها به علایق شخصی و وظیفهشناسی باز میگردد و برخی دیگر نیز به امکانات عمومی بازمیگردد. لذا امکاناتی باید به مسجدی داده شود تا این اتفاقات بیافتد.
این مدرس قرآن عنوان کرد: در زمینه آموزش و پرورش نیز همینگونه است که بخشی از نواقصش بازمیگردد به اینکه باید برنامهریزیهایی انجام دهند که اینها برطرف شود مثلاً آموزش معلمان از نکات تأثیرگذار است. اما همین آموزش و پرورش که همیشه با کسری بودجه و امکانات مواجهه است قطعاً نمیتواند اگر کاری نیز انجام میدهد در این زمینه آن مطلوبیت خود را داشته باشد چرا که انجام صحیح آن نیازمند بهرهمندی از امکانات مطلوب، استفاده از افراد ورزیده و دلسوز و... است. لذا آموزش عمومی مجموعهایست که دارای اجزاء است که هر کدام باید سرجای خود باشند تا به آن نتیجه خوب دست پیدا کنیم.
عمل و فهم قرآن مهمتر از قرائت قرآنخواجوی در پاسخ به این سؤال که چگونه آموزش قرآن باید برای فارغالتحصیلانی که همچنان توانایی قرائت ساده قرآن را ندارند، برنامهریزی شود؟ اظهار کرد: خواندن قرآن برای سنینی مثل دانشگاهیان و.. شاید خیلی توجیه نداشته باشد. امادانشجویانی که رشته مرتبط دارند اگر این توانایی را ندارند، سهلانگاری خودشان است در همه امور که دستاندرکاران باید زمینههای مناسب را فراهم کنند از طرفی خداوند اختیار را از فردی نگرفته است چون خداوند به پیامبرش نیز فرموده است که تو انذاردهنده و تبشیردهنده هستی. آنهایی که وارد این رشتهها میشوند اولاً انگیزه ورود آنها مهم است که به چه دلیلی به این رشتهها وارد شدهاند آیا مدرکگرایی آنها را به این امر وادار کرده است که به هر شکلی به این امر ورود پیدا کنند. اما اگر خودشان از ابتدا انگیزه داشتهاند و در این رشته وارد شدهاند سعی میکنند تا سطح علمیشان را در بخشهای دیگر بالا ببرند اما ممکن است عوامل دیگری نیز بر این امر اثرگذار باشد.
وی اضافه کرد: خواندن قرآن را فردی واجب نکرده است بلکه مستحب است. چون آدمی میخواهد زندگی کند و باید درس زندگی را بداند ممکن است بر او واجب باشد که قرآن را بفهمد تا درست عمل کند. این فهم قرآن را نظام میتواند بدون اینکه متن عربیاش هم باشد به جامعه القا کند مگر در تلویزیون و رادیو متن قرآن را یاد نمیدهند؟ درست است که متن قرآن را خواندن چون کلام الهی است دارای مزایایی است اما همه چیز در آن مزایای عربی نیست بلکه مهم اینست که نظام کاری انجام دهد که برنامههای شرح توضیح آیات را بگذارد چنانکه سخنرانیهایی پخش میشود و این همانست که مردم قرآن گوش میدهند اما فارسی و از آن مهمتر عمل کردن به آیات قرآن کریم و آنچیزهاییست که میشنویم. جایی به ما نگفته شده است که به عربی قرآن عمل کنید بلکه گفتهاند قرآن را عمل کنید.
خواجوی با اشاره به اینکه مردم زمانی که انگیزه داشته باشند بهدنبال قرآن میروند، تصریح کرد: انگیزه نیز با رفع نیازهای مادی و معنوی و عاطفی در مردم به وجود میآید یعنی فردی باید بداند نیازی دارد که با فلان چیز برطرف میشود که در آن هنگام انگیزه ایجاد میشود. چنانکه فردی بهدنبال ورزش میرود و یا بهدنبال حضور در کلاسهای آموزش زبان انگلیسی میرود این نیاز و به تبع آن انگیزه در او ایجاد شده است. لذا انگیزه ما از این امر اینست که از خواندن قرآن ثواب میبریم که آن ثواب هم نقدی به فرد اعطا نمیشود بلکه قرار است در آخرت به افراد داده شود.
نقش ایجاد انگیزه برای ترغیب در خواندن قرآناین مدرس قرآن بیان کرد: اما اگر طوری بیان شود که افراد احساس کنند اگر به قرآن عمل کنند زندگیشان آباد میشود و دنیا و آخرتشان تأمین میشود، آن هنگام انگیزه ایجاد میشود و آن زمانی محقق میشود که بدانیم عمل کردن به قرآن همراه با خروجی است و اگر خواندن قرآن به صرف ثواب باشد شاید افراد به سمت آن نیایند و یا مطالبی دیگری را به جای آن جایگزین کنند. پس خواندن قرآن مثل خواندنهای دیگر کتابها نیست چون کلام خداوند است و در یکی از خانههای جدول 100 خانهای، نوشتهاند خواندن قرآن برابر با ثواب است اما در جدول دوم گفتهاند شما با خواندن قرآن اهل تقوا میشوید و در سایر خانهها به دیگر مزایای این قرائت و خواندن قرآن اشاره کردهاند و چون کلام، کلام خداوند است و موسیقی روانبخشی دارد خواندن و قرائتش نیز به انسان بهره میدهد علاوه بر اینکه فهمش عالی و نزول قرآن بهدلیل عمل کردن به آیاتش بوده است. مضاف بر اینکه قرآن زیربنای تمام علوم است و سایر کتاب این خصیصه را ندارند و به هر حال این انگیزهها باید وجود داشته باشد.
خواجوی اضافه کرد: عدهای نیز تخصصی حافظ و یا قاری قرآن میشوند به مانند اینکه عدهای مهندس مکانیک میشوند قرار نیست که همه مهندس مکانیک شوند. قاریان و حافظان قرآن بخشی از جامعه هستند که انگیزهای مثل مهندسی مکانیک دارند که در این رشته رفتهاند و گروه تخصصی در این زمینه هستند اما اگر بخواهد عمومی شود و همه بهدنبال قرائت قرآن بروند باید احساس نیاز انجام شود که با خواندنش بیشتر متوجه میشود و این امر در زندگیاش اثرگذار است.
وی با اشاره به اینکه در جلسات شاهد هستیم که افرادی با سنین بالا نمیتوانند قرآن را قرائت کنند، تصریح کرد: اما بر اساس شنیدههایش و آنچه را که در سخنرانیها براساس آیات و روایات شنیده است که فلان کار حرام است، آن کار مستحب است و... که آنها را انجام میدهد که اصل هم این عمل کردن به آیات قرآن است.
این مدرس قرآن در پاسخ به این سؤال که چه شیوههایی برای ایجاد انگیزه و علاقهمندی بزرگسالان به فراگیری قرآن است؟ گفت: بهطور کلی بزرگسالان باید با انگیزه و تبع آن اثرگذاریاش در زندگیشان به دنبال این امر روند، روخوانی و روانخوانی قرآن علیالقاعده ثواب دارد اما هنگامی که معنای آن را متوجه نمیشود و فرد نمیتواند آن را در زندگیاش بهکار گیرد و آن خواندن قرآن در زندگیاش اثر ندارد، آن هنگام چه انگیزهای برای قرائت قرآن در فرد ایجاد میکند.
خواجوی درباره میزان دخیل بودن مربی، منابع آموزشی و شیوه تدریس در آموزش قرآن، اضافه کرد: منبع خوب که براساس اصول آموزشی مطالب و چینش و هدایتش انجام شده باشد تأثیرگذار و مهم است، اینکه شیوه آموزشی نیز مهم است و هر کدام جای خود را دارند اما جایی است که استاد و معلمی چون فردی مبرز و توانمندی است اگر منبع خوبی هم به او ندهید با توجه به تواناییهایش مطالب را ارائه میکند و یا اگر منبع آموزش قرآنی خوبی نیز در اختیار او قرار نگیرد باز نیز خوب تدریس میکند و روش هم باید روش مناسبی باشد چنانه فرد روش تدریس و کلاسداری نیز بداند چون در آموزش هر دو مؤثر است. دفتر تألیفی در آموزش و پرورش است که در آنجا کتاب با حضور تعدادی از کارشناسان و متخصصان تألیف میشود که آن مطالب متناسب با ذوق مخاطب و فهم ودرک مخاطب با چینش منطقی و سیر درست انجام میگیرد تا تأثیرگذار مطلوبتری داشته باشد.
وی درباره میزان اثرگذاری آموزش جلسات سنتی قرآن و چهره به چهره و آموزشهای غیرحضوری چه به صورت تلفنی و اینترنتی، تصریح کرد: در آموزشهای حضوری نیاز به امکاناتی است که اقل آن این است که متعلم از نظر وقت بتواند با آن استاد هماهنگ شود، اگر این هماهنگی وجود داشته باشد یک ترجیحاتی نسبت به دورههای غیرحضوری دارد که آن ترجیحات باعث میشود که بگوییم این روش بهتر از آن است اما این امکانات را باید مدنظر گرفت مثلاً در آموزشهای حضوری روابط عاطفی بین استاد و شاگرد برقرار میشود که مقداری آموزش را تسهیل میکند و باور متعلم را نسبت به استاد بیشتر میکند.
خواحوی ادامه داد: این روابط عاطفی تأثیرات مثبت در آموزشهای چهره به چهره میگذارد که اگر این استاد آدم خوشاخلاقی نباشد و فضائل اخلاقی را نداشته باشد این اثرگذاری را ندارد و از دیگر محسنات آموزش چهره به چهره، دعوت عملی استاد است چنانکه در روایات آمده است که اگر مردم را میخواهید در حوزه قرآن و دین بخوانید با عملتان دعوت کنید «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم» که در این آموزش اگر استاد اهل عمل باشد اثرگذارتر است که با عملش شاگرد را به کارهای درست و صحیح دعوت میکند و همین ویژگیهای موجب برتری آموزش جلسات سنتی قرآن و چهره به چهره است.
این مدرس قرآن اشاره کرد: چنانکه انتظار از یک مدرس و استاد اخلاق و قرآن این است که متخلق به اخلاق قرآنی باشد که اگر اینگونه نباشد سردی ایجاد میشود پس به شرط دارا بودن شرایط فوق آموزش چهره به چهره خوب است اما دیگر ویژگی این آموزش تکرار است که همین امر موجب ماندگار بیشتر درس در ذهن شاگردان میشود چون این زمینه مناسبی برای یادگیری است اما در آموزش غیرحضوری شاهد هیچ کدام ازاین خصایص نیستیم.
وی بیان کرد: چه در آموزشهای حضوری و چه غیرحضوری هر دو استادها باید از یک نظام آموزش علمی و برنامهریزی شده اعم از منابع و روش تدریس و...برخوردار باشد. اما خلأ تکرار و دعوت عملی و ایجاد رابطه عاطفی میان استاد و شاگرد در روش آموزشهای غیرحضوری وجود دارد.