چرا فتنه شدیدتر و بزرگتر از قتل است؟
کد خبر: 3855103
تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۱۷
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب/

چرا فتنه شدیدتر و بزرگتر از قتل است؟

گروه سیاسی ــ از نگاه مفسران دلیل اینکه در قرآن کریم «فتنه» شدیدتر و بزرگ‌تر از «قتل» دانسته شده این است که در قتل یک انسان یا جمعی از انسان‌ها از ادامه زندگی دنیوی محروم می‌شوند اما فتنه مایه محرومیت جمع زیادی از انسا‌ن‌ها از زندگی دنیوی و اخروی می‌شود و حتی آثار آن فتنه می‌تواند تا سال‌ها و نسل‌های بعد تداوم پیدا کند و جامعه‌ای را تا مدت‌های طولانی تحت تأثیر قرار دهد.

رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان اخیر در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش فرمودند: «آن چیزی هم که در این زمینه مخصوص نیروهای مسلّح و نیروهای حافظ امنیّت است این است که مراقب فتنه باشند. در قرآن یک جا می‌فرماید: اَلفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتل، یک جا می‌فرماید: اَلفِتنَةُ اَکبَرُ مِنَ القَتل؛ «اَشَدّ» یعنی سخت‌تر، «اَکبَر» یعنی بزرگ‌تر. کشتار چیز بدی است، نامطلوب است امّا فتنه از آن بدتر است. خب اگر فتنه از قتل بدتر است، پس بایستی نیروهایی که حافظ امنیّت هستند آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابله‌ با فتنه هم بگیرند، آمادگی‌های خودشان را برای فتنه هم بایستی حفظ بکنند؛ این آن چیزی است که دستگاه‌ها بایستی به آن توجّه داشته باشند.»

آیات مورد استناد رهبر معظم انقلاب به ترتیب آیات 191 و 217 سوره بقره هستند که «فتنه» را با دو واژه متفاوت و در راستای نسبت آن با «قتل» تبیین کرده‌اند.

متن کامل آیه 191سوره بقره: «وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ۚ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّىٰ يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ ۖ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ ۗ كَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ»

ترجمه: و هر كجا بر ايشان دست يافتيد آنان را بكشيد، و همان گونه كه شما را بيرون راندند، آنان را بيرون برانيد، [چرا كه‌] فتنه از قتل بدتر است، [با اين همه‌] در كنار مسجدالحرام با آنان جنگ مكنيد، مگر آنكه با شما در آن جا به جنگ درآيند، پس اگر با شما جنگيدند، آنان را بكشيد، كه كيفر كافران چنين است.

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه آورده است که «كلمه فتنه به معناى هر عملى است كه به منظور آزمايش حال چيزى انجام گيرد، و بدين جهت است كه هم خود آزمايش را فتنه مى‌گويند و هم ملازمات غالبى آن را، كه عبارت است از شدت و عذابى كه متوجه مردودين در اين آزمايش يعنى گمراهان و مشركين مى‌شود»، در قرآن كريم نيز در مواردی که فتنه اعمال شده منظور از آن در آيه مورد بحث شرك به خدا و كفر به رسول(ص) و آزار و اذيت مسلمين است؛ همان عملى كه مشركين مكه بعد از هجرت و قبل از آن با مردم مسلمان داشتند.

پس معناى آيه اين شد كه عليه مشركين مكه كمال سخت‌گيرى را به خرج دهيد، و آنان را هر جا كه برخورديد به قتل برسانيد، تا مجبور شوند از سرزمين و وطن خود كوچ كنند، همانطور كه شما را مجبور به جلاى وطن كردند، هر چند كه رفتار آنان با شما سخت‌تر بود، براى اينكه رفتار آنان فتنه بود، و فتنه بدتر از كشتن است، چون كشتن تنها انسان را از زندگى دنيا محروم مى‌كند، ولى فتنه مايه محروميت از زندگى دنيا و آخرت و انهدام هر دو است.

عبارت «و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام، حتى يقاتلوكم فيه ...» مسلمين را نهى مى‌كند از قتال در مسجدالحرام، براى اينكه حرمت مسجدالحرام را حفظ كرده باشند و ضمير در (فيه) به مكان برمى‌‌گردد گو اينكه كلمه (مكان) قبلاً به ميان نيامده بود، اما كلمه (مسجدالحرام) بر آن دلالت مى‌كند.»

به عبارتی بالاتر بودن اهمیت فتنه نسبت به قتل آن است که قتل امکان ادامه زندگی مادی را از انسان یا انسا‌ن‌ها می‌گیرد ولی فتنه هم شامل جمع بیشتری از انسان‌ها شده و هم زندگی دنیوی و اخروی افراد را دچار خسران می‌کند و آثار آن می‌تواند تا سال‌ها طولانی تداوم یافته و جامعه‌ای را دچار مشکلات اساسی کند و حتی رو به زوال و انحطاط ببرد.

آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه پیرامون این آیه آورده است که «آنها (همان مشركانى كه از هيچ‌گونه ضربه زدن به مسلمين خوددارى نمى‌كردند) را هر كجا بيابيد به قتل برسانيد و از آنجا كه شما را بيرون ساختند (مكه) آنها را بيرون كنيد چرا كه اين يك دفاع عادلانه و مقابله به مثل منطقى است (و اقتلوهم حيث ثقفتموهم و اخرجوهم من حيث اخرجوكم).

سپس مى‌افزايد: فتنه از كشتار هم بدتر است (و الفتنة اشد من القتل). در اينكه فتنه چيست، مفسران و ارباب لغت درباره آن بحث‌هايى دارند، اين واژه در اصل از (فتن) گرفته شده كه به گفته (راغب) در (مفردات) به معنى قرار دادن طلا در آتش براى ظاهر شدن ميزان خوبى آن از بدى است و به گفته بعضى گذاشتن طلا در آتش براى خالص شدن از ناخالصی‌هاست. واژه فتنه و مشتقات آن در قرآن مجيد، ده‌ها بار ذكر شده و در معانى مختلفى به كار رفته است.

گاه به معنى آزمايش و امتحان است، مانند «احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون» (مردم گمان مى‌كنند، همين كه گفتند ايمان آورديم، رها مى‌شوند و آزمايش نخواهند شد. گاه به معنى فريب دادن است، چنانكه مى‌فرمايد: «يا بنى آدم لا يفتننكم الشيطان» (اى فرزندان آدم ، شيطان شما را نفريبد). گاه به معنى بلا و عذاب آمده مانند: «يوم هم على النار يفتنون ذوقوا فتنتكم» (آن روز كه آنها بر آتش، عذاب مى‌شوند و به آنها گفته مى‌شود بچشيد عذاب خود را). گاه به معنى گمراهى آمده، مانند: «و من يرد الله فتنته فلن تملك له من الله شيئا»: (كسى كه خدا گمراهى او را بخواهد هيچ قدرتى براى نجات او، در برابر خداوند نخواهى داشت).

گاه به معنى شرك و بت‌پرستى يا سد راه ايمان‌آورندگان آمده مانند آيه مورد بحث و بعضى آيات بعد از آن كه می‌فرمايد: «و قاتلوهم حتى لا تكون فتنة و يكون الدين لله»: (با آنها پيكار كنيد تا شرك از ميان برود و دين مخصوص خداى يگانه باشد).

ولى ظاهر اين است كه تمام اين معانى به همان ريشه اصلى كه در معنى فتنه گفته شد باز مى‌گردد (همانگونه كه غالب الفاظ مشترك چنين حالى را دارند) زيرا با توجه به اينكه معنى اصلى قرار دادن طلا در زير فشار آتش براى خالص‌سازى، يا جدا كردن سره از ناسره است، در هر مورد كه نوعى فشار و شدت وجود داشته باشد اين واژه به كار مى‌رود، مانند امتحان كه معمولاً با فشار و مشكلات همراه است و عذاب كه نوع ديگرى از شدت و فشار است و فريب و نيرنگ كه تحت فشارها انجام مى‌گيرد و همچنين شرك يا ايجاد مانع در راه هدايت خلق كه هر كدام متضمن نوعى فشار و شدت است.

كوتاه سخن اينكه: آيين بت‌پرستى و فسادهاى گوناگون فردى و اجتماعى مولود آن، در سرزمين مكه رايج شده بود و حرم امن خدا را آلوده كرده بود، و فساد آن از قتل و كشتار هم بيشتر بود. آيه مورد بحث مى‌گويد به خاطر ترس از خونريزى دست از پيكار با بت‌پرستى بر نداريد كه بت‌پرستى از قتل، بدتر است.

اين احتمال نيز از سوى بعضى از مفسران داده شده كه منظور از فتنه در اينجا همان فساد اجتماعى باشد، از جمله تبعيد كردن مؤمنان از وطن مألوفشان كه اين امور گاه از كشتن هم دردناك‌تر است، يا سبب قتل و كشتارها در اجتماع مى‌شود.

در آيه 73 سوره انفال چنين مى‌خوانيم: «الا تفعلوه تكن فتنة فى الارض و فساد كبير»(اگر اين دستور را (قطع رابطه با كفار) انجام ندهيد، فتنه و فساد عظيمى در زمين روى مى‌دهد»؛ که در اين آيه فتنه و فساد در كنار هم قرار گرفته است.

سپس به مسئله ديگرى در همين رابطه اشاره كرده، مى‌فرمايد: مسلمانان بايد احترام مسجدالحرام را نگهدارند، و اين حرم امن الهى بايد هميشه محترم شمرده شود و لذا (با مشركان نزد مسجدالحرام پيكار نكنيد، مگر آنكه آنها در آنجا با شما بجنگند) (و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتى يقاتلوكم فيه). (ولى اگر آنها با شما در آنجا جنگ كردند، آنها را به قتل برسانيد، چنين است جزاى كافران) (فان قاتلوكم فاقتلوهم كذلك جزاء الكافرين). چرا كه وقتى آنها حرمت اين حرم امن را بشكنند ديگر سكوت در برابر آنان جايز نيست و بايد پاسـخ محكم به آنان گفته شود تا از قداست و احترام حرم امن خدا، هرگز سوء استفاده نكنند».

در تفسیر نور حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی فتنه به شکنجه تعبیر شده و در پاسخ به اینکه «چرا شكنجه از قتل سخت‌تر است؟» آمده است که «در قتل، انسان از دنيا جدا ولى به آخرت مى‌رسد، لكن در شكنجه، انسان نه به آخرت مى‌رسد و نه از دنيا كام مى‌گيرد».

در ادامه نیز نکاتی پیرامون این آیه در تفسیر نور برشمرده شده که به شرح ذیل است:

1ـ‌ مقابله به مثل و خشونت با دشمن در مواردى لازم است.
2ـ دفاع عادلانه، منحصر به جبهه و جنگ نيست.
3ـ حقّ وطن، از حقوق انسانى مورد پذيرش اديان است.
4ـ فتنه‌انگيز، مثل محارب است و بايد به اشد وجه مجازات شود.
5ـ حرم و مسجدالحرام مقدّس است، امّا خون مسلمانان مقدّس‌تر؛ در اينجا مسئله اهمّ و مهمّ مطرح است.
6- همانگونه كه در اصلِ جنگ نبايد شما پيش‌دستى كنيد، در شكستن مقدّسات هم نبايد شما پيش‌دستى نمایيد.

در مجموع می‌توان دلایل بزرگتر و شدیدتر بودن فتنه از قتل را به خاطر ایجاد تزلزل در دین و اعتقادات مردم، به اختلاف و درگیری کشاندن جامعه اسلامی و شرک به خدا و کفر به رسول اکرم (ص) آزار و اذیت مسلمین دانست و لذا به انحراف کشاندن جامعه از مسیر صحیح هدایت و سعادت و شبهه‌زدایی با هدف گرامه ساختن و تزلزل درباورهای دینی و اعتقادی جامعه را از مصادیق فتنه‌افکنی در جامعه اسلامی ارزیابی کرد که به دلیل آثار و تبعات منفی طولانی‌مدت بر جامعه عواقب آن بدتر از قتل است.

انتهای پیام
captcha