غلبه تفکر شی‌ءانگاری حیوانات در دوره مدرنیسم و تقابل آن با دیدگاه اسلام
کد خبر: 3861766
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۳۹۸ - ۲۳:۵۹
حجت‌الاسلام اسلامی بیان کرد:

غلبه تفکر شی‌ءانگاری حیوانات در دوره مدرنیسم و تقابل آن با دیدگاه اسلام

گروه اندیشه ــ حسن اسلامی ضمن تأکید بر اینکه در دوره جدید، دامنه اخلاق محدود به انسان شد و حیوانات و گیاهان از دایره اخلاق بیرون گذاشته شدند، به شرح تقابل این دیدگاه با اندیشه قرآن کریم پرداخت.

به گزارش ایکنا؛ سومین حلقه امین با موضوع اخلاق کاربردی، با ارائه حجت‌الاسلام سیدحسن اسلامی اردکانی، روز گذشته 12 آذرماه در خانه اخلاق‌پژوهان جوان برگزار شد. وی در این جلسه به توضیح درباره اخلاق حیوانات پرداخت و اظهار کرد: در سنت اسلامی معمولاً سخن از موالید اربعه است. ما چهار نوع آفریده در عالم داریم که عبارتند از انسان، حیوان، گیاه و جماد. همه اینها در مجموع به نحوی مشمول اخلاق هستند و تفاوت در درجه است و نه در نوع. در دنیای مدرن، دامنه اخلاق به انسان محدود شد؛ یعنی هرجا سخن از اخلاق بود، سخن از این بود که ما در قبال همدیگر چه تکلیفی داریم.

وی افزود: هرچه ما به قرن هجدهم و نوزدهم نزدیک شدیم، دامنه اخلاق محدود و محدودتر شد. در حالی که در گذشته بسیاری از اعمال فردی مثل خوردن و نوشیدن شامل اخلاق بودند و بسیاری از رفتارها از عرصه اخلاق کنار گذاشته شدند. در گذشته ازدواج جنبه اخلاقی داشت، ولی هرچه به دوران جدید نزدیک می‌شویم، این دست امور به حوزه خصوصی افراد رانده می‌شود. در این فضا، به طور طبیعی حیوانات و گیاهان و جمادات از عرصه اخلاق بیرون گذاشته می‌شوند.

وی یادآور شد: در حالی که در نگاه سنتی همه موجودات آفریده خداوند هستند و هر کدام حظی از اخلاق دارند. در دوران جدید این حق و حقوق به انسان محدود می‌شود. آغازگر این قضیه که انسان‌محوری نامیده می‌شود «بیکن» است. بیکن کتابی داشت به نام «ارغنون جدید». در این کتاب می‌گوید رویکرد سنتی علم در جهت کشف عالم بوده است، حال آنکه ما نیازمند تسلط بر عالم هستیم. باید بند از بند طبیعت گسست تا آن را شناخت و بر آن چیره شد. این آغاز تقدس‌زدایی از عالم بوده است. بعدها این نگاه به واسطه دکارت صورت‌بندی متفاوتی به خود می‌گیرد و به اینجا می‌رسد که اصولا تفکر، عقلانیت، اندیشه و روح اختصاصاً از آن انسان است و حیوانات فاقد روح، عقل، ادراک  و شعور هستند.

حسن اسلامی تصریح کرد: در کتاب «روش به کار بردن عقل» به صراحت می‌‌گوید اینگونه نیست که جانوران کمتر از آدمیزاد عقل دارند، بلکه هیچ عقل ندارند. شما می‌گویید اینها حرف می‌زنند، با هم ارتباط دارند، به ما واکنش نشان می‌دهند. دکارت می‌گوید هیچ کدام از این رفتارها دلیل بر عقلانیت نیست و این رفتاری که از آنها سر می‌زند، رفتاری ماشین‌واره است. اگر شما به ماشینی که دزدگیر دارد، لگد بزنید، صدا می‌کند. این معنایش این نیست که این ماشین روح دارد. پس اگر شما به حیوان لگد بزنید و پارس کنید، این رفتار ماشین‌واره است؛ یعنی طبیعت به گونه‌ای او را طراحی کرده است که اگر به او لگد بزنید، به شما واکنش نشان می‌دهد.

وی افزود: این نگاه به نظریه ماشینی بودن حیوانات معروف است؛ نظریه‌ای که خلاف شهود عمومی ما و سنت اخلاقی گذشته است. شما چه نگاه درون‌دینی داشته باشید و چه نگاه برون‌دینی داشته باشید، قدمای ما معتقد بودند که حیوانات شعور دارند و با هم گفت‌وگو می‌کنند. قرآن سرشار از این نکته‌هاست؛ به عنوان مثال، می‌توان به هدهد اشاره کرد که به اعتقاد علامه طباطبایی، انتزاعیاتی مثل ملوکیت، مالکیت و پرستش را درک می‌کرد.

انتهای پیام
captcha