به گزارش ایکنا؛ آیتالله ابوالقاسم علیدوست، 21 فروردینماه در ادامه سلسله مباحث فلسفه تفسیر، با بیان اینکه یکی از مهمترین موضوعاتی که منابع اندکی دارد و کمتر مورد اهتمام بوده است، بحث آسیبشناسی تفسیر است، گفت: برخی براساس باور خود، دوست دارند نصوص دینی را بر خلاف ظاهر حمل کنند تا باورشان را به قرآن تحیل کنند؛ اینها در حقیقت قرآن را راهبر نمیدانند و در صدد تحمیل نظر خود هستند.
وی افزود: در جلسه گذشته، مثال آیه 103 انعام «لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» را زدم؛ یعنی چشمها خدا را نمیبیند، ولی او همه چشمها و نگاهها را میبیند؛ فخر رازی چون باور اشعری دارد که خدا در قیامت دیده میشود و با برخی افراد مصافحه کرده و چشم و گوش دارد، به حسب ظاهر با روش اصولی در صدد تأیید این مطلب و اثبات آن است؛ وی شخصیت برجسته اصولی اهل تسنن است، لذا گفت ابصار جمع است و جمع مُحلًی به «ال» شده، لذا مفید عموم است، پس «لا تدرکه» یعنی همه چشمها او را نمیبیند، یعنی برخی چشمها میبینند.
آیتالله علیدوست اضافه کرد: ما به قرینه عقلی به او پاسخ میدهیم، به این معنا که فرضاً آیه چنین دلالتی داشته باشد، آیا او متوجه لوازم سخنش هست؟ خدایی که با چشم سر دیده شود، باید گوشت و پوست باشد تا با چشم دیده شود و اینها از خواص ماده است؛ ماده فقیر، ممکن و حادث است پس خدایای قابل رؤیت خدایی مانند انسان است؛ وی از هندوهای بتپرست هم بدتر است.
استاد سطح خارج حوزه علمیه اظهار کرد: اگر نخواسته باشیم از قرینه عقلی پاسخ او را بدهیم؛ ما یک عام استغراقی و یک عام مجموعی داریم؛ اگر خدا فرموده بود که «لا تدرکه کل الابصار» سلب عموم بود، اما اگر خدا فرموده که «لا تدرکه الابصار» معنایش این است که هیچ چشمی او را نمیبیند. مانند اینکه بگوییم خدا کفار را داخل بهشت نمیکند؛ یعنی هیچ کافری داخل بهشت نمیشود و سلب آن عمومیت دارد.
علیدوست تصریح کرد: من سخن از قبح فاعلی ندارم و واقعاً نمیدانم فخر رازی قلباً و واقعاً خواسته نظرش را بر قرآن تحمیل کند، ولی خواسته و ناخواسته با این برداشت، این کار را کرده است. گاهی انسان به قدری دگم و مطلق میشود که این طور فکر میکند؛ یعنی قرآن و روایات را آنطور که خود میخواهد، میفهمد، بنابراین طلاب باید در آغاز زندگی علمی خود این روحیه ر در ذهن بپرورانند که فارغ سراغ نصوص بروند.
استاد سطح خارج حوزه اضافه کرد: انسان به عنوان تفسیر نباید ذهنیت خاصی را تحمیل کند، این به معنای آن نیست که قرائن مقالی، حالیه و ضرورتهای فقه را نادیده بگیرد؛ یک مفسر باید مسلط بر مجموعه تراث باشد و در داوری در نظر بگیرد. وقتی میخواهد از ظهور آیه و روایت استفاده کند نباید آن را مسلم بگیرد.
علیدوست تصریح کرد: مثلاً وقتی «جاء ربک» در جلوی دید ما هست؛ اگر ما باشیم و آیه، معنایش آمدن خداست، اما با استناد به دلایل عقلی و نقلی و قرائن حالیه و ... ظهور آیه به معنای «جاء امر ربک» است یعنی آمدن امر پروردگار. برخی نگاه فلسفی دارند، لذا در تفسیر «الم» میگوید الف خداست، لام ملائکه و «م» محمد است، بدون آنکه دلیلی برای آن داشته باشد.
استاد مرکز تخصصی ائمه اطهار(ع) بیان کرد: البته اگر فقیه و مفسر خالی از همه نظرات شخصی سراغ نصوص برود و اشتباه هم بکند، ایرادی ندارد، چون خطای انسانی است؛ بنده در کتابی به اینکه فرد چقدر میتواند خود را از علقههای فردی، خانوادگی و محل و منطقه خود برهاند؛ توضیح دادم که تقریبا ممکن نیست، لذا به سمت پذیرش قرائات مختلف به اندازه تعداد افراد رفتهاند و بعد با این خلأ مواجه هستند که کدام حق است و میگویند همه آنها حق است.
وی با بیان اینکه یک فردی براساس این نگرش، صراطهای مستقیم را نوشت، افزود: اینها در غرب پخته شده و افرادی مانند ایشان برای ما ترجمه میکنند که این برداشت غلط است؛ یا برخی معتقدند که فقه دهاتی بوی دهات و فقیه شهری بوی شهر و فقیهی از خانواده متمول بوی تمول میدهد که حرف نادرستی است، ولی واقعاً درصدی از تأثیر و تأثر فرهنگ و مذهب و منطقه و خصوصیات شخصی و اجتماعی را نمیتوان منکر شد.
آیتالله علیدوست با بیان اینکه آنچه تأثیر و تأثر ندارد، حجت معصوم است، گفت: ما تا میتوانیم باید خالیالذهن به اجتهاد بپذیریم که درصدی ممکن است موفق نشویم که البته عذری پذیرفته است.
انتهای پیام