به گزارش ایکنا، صدیقه ملکلو، پژوهشگر قرآنی و مدرس دانشگاه، شب گذشته، 28 فروردین، در نشست «تحریف قرآن از نظر مستشرقین» به ایراد سخن پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
در این جلسه، گزارشی از دیدگاه مستشرقین در مورد قرآن ارائه میکنم و به تحلیل نمیپردازم. همین که آگاه شویم مباحث آنها در مورد قرآن چه بوده است، خود فتح بابی برای انجام تحقیقات و ارائه آثار در این حوزه است. در رشته علوم قرآن و حدیث نیز دانشجویان چندان به سمت مطالعه نظرات آنها نرفتهاند و دلیل اصلیاش ناآشنایی دانشجویان و اساتید با زبان انگلیسی است. چون غالب این آثار به زبان انگلیسی است و تا زمانی که زبان بلد نباشیم، نمیتوانیم آثارشان را بخوانیم. مستشرقین را پژوهشگران غیرمسلمان و گاهی مسلمان میگویند که در حوزههای مربوط به قرآن، حدیث، کلام و ... ، کار میکنند. در ابتدا با بررسی قرآن و دین اسلام آثاری را نوشتهاند و موضوع بحث ما به تحریف قرآن اشاره دارد.
میتوان گفت مستشرقین به طور کلی در مورد قرآن پنج دیدگاه دارند؛ اولین تقسیمبندی این است که گروهی از مستشرقین پس از اینکه قرآن را مطالعه کردند پذیرفتند که قرآن یک کتاب الهی و وحیانی است و کلامش هم وحی است و رسما بر وحیانیت قرآن صحه گذاشتند. وقتی که قبول کردند دین اسلام وحیانی است، خودشان هم مسلمان شدند که بسیار اندک بودند. گروه دوم از آنها، کسانی هستند که قبول دارند قرآن یک کتاب آسمانی است که از جانب خدا است، اما کلامی که در قرآن نوشته شده را کلام خدا نمیدانند. عهدین را حواریون صد سال پس از عیسی(ع) نوشتند؛ لذا چهار نوع انجیل داریم، چون چهار نگارش متفاوت وجود دارد. در مورد قرآن نیز این دیدگاه را دارند. مانند ایزوتسو که یک مستشرق ژاپنی است و چند کتاب نیز نوشته است.
گروه سومی از مستشرقین معتقد هستند که قرآن حاصل نبوغ شخصی به نام پیامبر(ص) است. وقتی معتقد باشیم اینچنین است، قطعا جنبه آسمانیاش رد میشود، چون یک انسان نوشته و جنبه وحیانی بودنش نیز مورد قبول واقع نمیشود و آن را حاصل تراوشات ذهنی پیامبر(ص) میدانند و میگویند آنچه پیامبر(ص) در قرآن آورده، راهکارهایی در قالب احکام برای حل معضلات است.
گروه چهارم افرادی هستند که میگویند قرآن یک کتابی است که کپی شده و یا برگرفته شده از تورات و انجیل است. برخیها مانند یوسف درهحداد میگوید تفاوت قرآن و تورات و انجیل در زبانشان است و اصلا قبول ندارد که قرآن، کتاب آسمانی است. آخرین گروه هم معتقدند که قرآن یک کتابی است که محتوای آن متاثر از فرهنگ زمانه است. یعنی محتوای قرآن با افکار، روشها و منشهای عصر جاهلیت سازش یافته است و یکسری از افکار را قبول کرده و یکسری را رد کرده است.
نظر اول که ماهیت الهی بودن قرآن را قبول کردند، کنار میرود. اما نتیجه دیدگاههای دیگر این است که قرآن تحریف شده است. میخواهیم بحث تحریف قرآن را تحلیل کنیم و ببینیم چطور شد که تا این حد در مورد قرآن هنوز هم این موضوع داغ و جذاب است. وقتی آثار جامعه علمی را بررسی میکنیم، میبینیم هیچ موضوعی مانند محتوای قرآن، همزمان توجه جامعه علمی و جامعه غیرعلمی را به خود جلب نکرده و هیچ کتابی مانند قرآن مناقشات مذهبی را برنینگیخته است. میتوان گفت چالش برانگیزترین موضوع علمی، موضوع قرآن بوده است، به طوری که در دهههای اخیر، دیدگاههای جدیدی در مورد قرآن ارائه شده و هرچه جلوتر میرویم، تنوع دیدگاه را میبینیم.
در مورد قرآن و خاستگاه قرآن، یک دیدگاه کلی را مطرح میکنم و بعد نظریات جدید را در مورد آن میگویم. دیدگاه کلی که از ابتدا وجود داشته، این بود که قرآن در اواسط قرن هفتم میلادی توسط پیامبری به نام محمد در شمال غربی شبه جزیره به زبان عربی ظهور یافت و این کتاب یک رابطه معناداری با کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان داشت که به نوعی منعکسکننده این دو کتاب بوده است و این نظریه را پدید آورده که پیامبر(ص) اطلاعات قرآن خودش را که داریم میبینیم، به صورت شفاهی گردآوری کرده است؛ یعنی در آن زمان مکه یک شهر تجاری بوده و از تمام دنیا میآمدند و تجارت میکردند و قبیلههای مسیحی و یهودی نیز آنجا بودهاند و پیامبر(ص) از آنها شنیده و قرآن را شکل داده است.
دیدگاه پرطرفدار این است قرآن در زمان عثمان نوشته شده است. این دیدگاه در مورد سیر تکامل قرآن است. اما باید دید نظریات آنها از کجا شروع شده و الآن چه نظری دارند. اول اینکه در قرن نوزدهم و بیستم، «ونزبرو» معتقد شد که قرآن دویست تا سیصد سال پس از مرگ پیامبر(ص) جمعآوری شده است. «جان برتن»، ادعا میکند پیامبر(ص) خودش قرآن را تدوین کرده است و سپس ادعا میشود پیامبر(ص) پس از تجربه دینی که داشت، شروع به تدوین یک نثر مسجع کرد. دیدگاه جدید دیگری که ارائه دادند، مربوط به دیدگاه «لوکزنبرگ» است که میگوید این قرآنی که الآن در دست ما است، اعم از نسخههای قدیم و جدیدش، دارای اشکالات زیادی است و یکی از دلایلش، آیات متشابه است.
نتیجه کلی در مورد بحث این است که مستشرقین بر اساس پیشفرض ذهنی که دارند که باور دارند کتاب مقدس تورات و انجیل توسط پیامبرانش نوشته نشدهاند، بلکه توسط حواریون نوشته شده و اشکالاتی دارد و خودشان هم نقد میکنند و معتقدند قرآن هم یک کتابی ساخته و پرداخته شخصی به نام پیامبر(ص) و صحابه او است که چند صدسال پس از ایشان تبدیل کتاب شده است و این پیشفرض موجب بروز این تئوریها شده تا بیایند و ریشه وحیانی بودن قرآن را بزنند. محققین منصفی هم هستند که منصفانه حرف زدهاند و یا برخی نیز ابتدا گفتهاند قرآن از یهودیت است، اما پس از مدتی برخی از این افراد هم ملایم شدهاند و میگویند این هم یک کتاب مقدس است. سالها مناقشه نتوانست موجب شود دیدگاه برخی حفظ شود و نگاه مسالمتآمیزی به قرآن پیدا شد.
در پایان باید تأکید کنم که این مطالب برای آشنایی با مطالعات مستشرقین در مورد قرآن است و باید با یادگیری زبان انگلیسی، گامی در جهت حقانیت دین اسلام و قرآن برداریم و منصفانه پاسخگوی این دیدگاهها باشیم.
انتهای پیام