نقش جهانی مادران ائمه(ع) در پذیرش ظهور منجی
کد خبر: 4030789
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۳
مدیر دانشنامه زن مسلمان جامعة الزهرا(س) بیان کرد:

نقش جهانی مادران ائمه(ع) در پذیرش ظهور منجی

مدیر دانشنامه زن مسلمان جامعة الزهرا(س)، یکی از زمینه‌های همگرایی عصر پیشاظهور را ملیت مادران ائمه(ع) دانست و گفت: هرکدام از مادران ائمه(ع) به یک منطقه جغرافیایی تعلق دارند و برخی از آنها اندلسی و حتی یونانی هستند که این امر یکی از زمینه‌های جهانی برای پذیرش ظهور است.

نقش جهانی مادران ائمه(ع) در پذیرش ظهور منجیبه گزارش خبرنگار ایکنا، زهرا روح‌اللهی امیری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم، امروز یکشنبه 3 بهمن‌ماه در نشست «زنان در آینده تمدنی ما» که از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد با موضوع «زنان و چالش‌های کنشگری در عرصه‌های تمدن» سخنرانی کرد. متن کامل این نشست را در ادامه می‌خوانید:

ما در این مبحث با چند اصطلاح رو به رو هستیم که یکی از آنها چالش‌ها و دیگری کنشگری‌ ماست. چالش، کنایه از امور دشوار است و به اموری گفته می‌شود که فراتر از دایره راحتی افراد است و وقتی هر فردی با این مسائل سخت مواجه می‌شود، به راحتی نمی‌تواند از آنها عبور کند. منظور از کنشگری زنان نیز تأثیر آنها در ایجاد ساختارهای مطلوب است؛ به گونه‌ای که بتوانند بنیانگذاری‌هایی را در امور مختلف داشته باشند؛ برای مثال زنان بتوانند در حوزه سیاست الگوهای مطلوب ساختار سیاسی را ایجاد و نقش فعالی در افزایش قدرت و عزت جامعه داشته باشند.

چرا نقش زنان در تمدن‌سازی مهم‌ است؟

یکی از سؤالاتی که در این زمینه پیش می‌آید، این است که چرا اصلاً وارد این مقوله شده‌ایم و چرا برای ما مهم است. ما باید ظرفیت زنان را مورد بررسی قرار دهیم یعنی ظرفیتی که از زنان برای ایجاد تمدن نوین اسلامی انتظار می‌رود. آنچه اهمیت توجه به ظرفیت زنان را صد چندان می‌‌کند، این است که نقش زنان می‌تواند کلیدی‌تر از سایر آحاد جامعه باشد. این زن می‌‌تواند عامل محرک جامعه باشد. از سوی دیگر نقش انسان‌ساز زن اهمیت دارد لذا وقتی ظرفیت زنان را تا این اندازه بالا می‌بریم و احساس بر این است که این زن می‌تواند عاملی برای ایجاد تمدن اسلامی باشد و عاملیتی دارد که در تمدن اسلامی انتظار می‌رود وسیله‌ای برای رشد و هدایت جامعه باشد، بنابراین زنان نقش کوچکی در جامعه ندارند بلکه پیش برنده تکامل در جامعه اسلامی هستند.

از این جهت عاملیت در تمدن، نیازمند پیش زمینه‌ها و مؤلفه‌هایی است و مهمترین مولفه‌ای که در عاملیت با آن مواجه هستیم، بحث توانمندسازی زنان است. ما زمانی می‌توانیم از زن انتظار عاملیت داشته باشیم که وی توانمند باشد و در این صورت می‌توانیم انتظار تأثیرگذاری زن در تمدن اسلامی را داشته باشیم. از سوی دیگر عاملیت و افزایش توانایی‌های زنان، مؤلفه‌هایی همانند تصمیم‌گیری‌ها و سازماندی‌ها را دارد.

موضوع دیگر این است که خودِ بحث عاملیت نیازمند برخی از مولفه‌های روان‌شناختی است یعنی کسی که قرار است سازماندهی انجام دهد باید از منبع روانشناختی بهره‌مند باشد. در این زمینه عواملی را مطرح کرده‌اند و مهمترین مسئله، عزت نفس است. اما درباره اینکه عزت نفس چه تأثیری در تمدن‌سازی دارد، باید گفت که عزت نفس را تمایل به تجربه خود به عنوان یک فرد شایسته برای مقابله با چالش‌های زندگی می‌دانند. کسی که عزت نفس دارد، این شایستگی را در خود می‌بیند که بتواند با چالش‌ها مقابله کرده و آنها را از بین ببرد. بر اساس این تعریف، سوال این است که با توجه به این منبع روان‌شناختی برای عاملیت، چه مسئله‌ای می‌تواند عاملیت زن را مخدوش کند؟ طبیعتاً پایین آمدن عزت نفس یکی از مواردی است که می‌تواند این عاملیت را مخدوش کند.

دلایل اعتماد به نفس پائین برخی زنان 

درباره عوامل دیگری که باعث این چالش می‌‌شود باید گفت یکی از عوامل مهم این وضعیت، نداشتن تصویر مثبت از خود است. در این شرایط هرچه فرد تلاش می‌کند تلاش‌های وی نادیده گرفته شده و در نتیجه اعتماد به نفس و عزت نفس وی پایین می‌آید و نمی‌‌تواند توانمندی‌های خود را بروز دهد. مسئله دیگری که می‌تواند مهم باشد، این است که در اکثر اوقات زنان نمی‌توانند خودِ واقعی‌شان را بروز و ظهور دهند و در نتیجه در عرصه‌های تمدنی به خوبی نقش‌آفرینی نمی‌کنند.

آنچه باعث افزایش احساس رضایت نفس می‌شود، احساس شادمانی و رضایتمندی فرد است و اگر زن مجبور باشد خودِ زنانه‌اش را پنهان کند و شبیه دیگران باشد احساس رضایتمندی به شدت کاهش پیدا می‌کند و عدم احساس کنشگری وی در سطح جامعه و تمدن را کاهش می‌دهد. موضوع دیگری که باعث کاهش اعتماد به نفس زنان می شود، نداشتن فرصت لازم برای پیشرفت است. در برخی از جوامع توجه زیادی به زنان نمی‌شود لذا زنان نیز در قبول مسئولیت‌ها همواره از یک ترس رنج می‌برند و کنشگری آنها محدود می‌شود.

تبعات نگاه منفی به زنان

مسئله دیگر نگاه منفی به زنان است. در جامعه‌ای که زن فتنه‌گر، وسوسه‌گر و شیطان‌صفت نامیده می‌شود، این نگاه، منجر به احساس خودکم‌بینی و کاهش اعتماد به نفس و در نهایت عدم کنشگری مناسب وی در جامعه خواهد شد. مطالعات تاریخی نشان می‌دهد عرصه عمومی، معمولاً عرصه‌ای تک‌‌جنس‌محور و مردانه است و می‌توانیم محدودیت زنان را مشاهده کنیم و این نیز یکی از چالش‌های پیش روی زنان است. از سوی دیگر اگر جامعه از پذیرش زن به عنوان عنصر آگاه ممانعت کند، سهم کمتری برای او در تمدن‌سازی قائل خواهد بود.

ناهید طیبی، مدیر دانشنامه زن مسلمان جامعة الزهرا(س) نیز در این نشست با موضوع «الگوی زن تمدنی در تاریخ مادران ائمه(ع)»  سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید:

مادران ائمه(ع) یک وجود تاریخی داشته‌اند و وقتی زندگی آنها را می‌خوانیم به این نتیجه می‌‌رسیم که ویژگی‌هایی داشته‌اند که در میان زنان زمانه آنها کمتر وجود داشته است. روایت‌های زیادی در مورد مادران ائمه(ع) داریم که اختصاصاتی داشته‌اند و آنها را متمایز کرده است و این تمایز باعث شده بتوانند پرورش دهنده فردی باشند که هدایت جامعه را بر عهده می‌گیرد.

نقش مادران ائمه (ع) در تمدن‌سازی

علاوه بر معنویت ویژه‌ای برای مادران ائمه(ع) برای آنها ذکر شده است، یک نقش تمدنی ویژه برای آن بزرگواران وجود دارد. برای اینکه تمدن‌سازی شده و یک تمدن شکوفا شود و به اوج خود برسد، نیازمند دو عنصر مهم هستیم که یکی پرورش انسان و دیگری تولید فکر و اندیشه است. ساده‌ترین شکل تمدن‌سازی زنان پرورش یک انسان است تا بتواند یک تمدن را ایجاد کند یا به اوج برساند. اما در مورد تولید فکر باید گفت اگر شخصیت خودِ زنان را مورد توجه قرار دهیم، در بسیاری از برهه‌ها نشان داده‌اند می‌توانند صاحب اندیشه و فکری باشند که پیش برنده تمدن است. 

بنابراین مادران ائمه افزون بر نقش تاریخی که در تربیت فرزندان داشته‌اند این نقش تمدنی را نیز دارا بوده‌اند. یک مادر موجب می‌شود یک امت به سوی سعادت برود و در روایات ما به این موضوع اشاره شده است. بزرگان ما نیز تفاسیر زیبایی از این روایات ارائه داده‌اند و گفته‌اند انسان از طریق ویژگی‌هایی که از مادر به او به ارث رسیده در این مسیر تمدن‌سازی به نقش‌آفرینی می‌پردازد. 

نکته‌ای که لازم است اشاره کنم این است که هرکدام از مادران ائمه(ع) به یک منطقه جغرافیایی تعلق دارند و برخی از آنها اندلسی و حتی یونانی هستند. نتیجه‌ای که بنده درباره دلایل این موضوع گرفته‌ام این است که ما ظهور را در پیش داریم و ما مسلمانان معتقدیم که فردی خواهد آمد که جهان را از عدالت پر خواهد کرد لذا باید زمینه‌هایی جهانی برای پذیرش این منجی وجود داشته باشد بنابراین یکی از زمینه‌های همگرایی عصر پیشاظهور، ملیت مادران ائمه(ع) است چراکه حضرت حجت(عج) را به تک تک اجدادشان انتساب داده‌اند و رابطه معناداری بین بقیه مادران ائمه(ع) و حضرت حجت وجود دارد و اگر ملیت این بزرگواران را بررسی کنیم، به این نتیجه می‌‌رسیم که وقتی ایشان ظهور می‌کنند بناست فرزند تمام امت باشند.

انتهای پیام
captcha