کد خبر: 1319181
تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۳۸
شجاع احمدوند عنوان کرد:

علامه طباطبایی به عنوان متفکری سیاسی/ نقض نظریه انحطاط

گروه اندیشه: با توجه به پرسش‌های اساسی که در اندیشه سیاسی مطرح است، و در ردّ و نقض ایده انحطاط، ما می‌توانیم علامه طباطبایی را به عنوان یکی از پیروان تفکر صدرایی و در قالب متفکری سیاسی و اندیشمندی سیاسی مورد تأمل قرار دهیم.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، شجاع احمدوند، معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی و استادیار علوم سیاسی این دانشگاه، در یادواره «میزان حکمت» که به مناسبت سالگرد رحلت علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) امروز دوشنبه، 25 آبان‌ماه در دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی(ره) برگزار شد، به بیان نکاتی در باب اندیشه سیاسی علامه طباطبایی پرداخت.



بنا بر این گزارش، احمدوند با اشاره به این‌که برخی معتقدند که بعد از ملاصدرا با بحث معاد جسمانی به نوعی فلسفه سیاسی در ایران به بن‌بست کشیده شده است، عنوان کرد: به عقیده این افراد، علت اساسی این امر این بود که سیاست تأمل در معاش و تأمل در زندگی است و معاد تأمل در ماورای زندگی است. این افراد مبتنی بر همین منظر این نقد را به طور جدی مطرح کرده‌اند که بعد از ملاصدرا فلسفه سیاسی در ایران به بن‌بست کشیده شده است.



معاون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: معتقدان به این بحث حتی گاه از مفاهیمی مانند مفهوم انحطاط هم سخن گفته‌اند و گفته‌اند که در واقع بعد از ملاصدرا، دانش‌‌های عقلی، به سبب این‌که تأملی در حوزه سیاست در آن صورت نگرفت، به انحطاط کشیده شد.



وی با اشاره به این‌که اعتقاد بر این است که همین کسوف اندیشه تا زمان حاضر هم ادامه داشته و به نوعی اندیشه سیاسی دچار کسوفی بلندمدت و بن‌بستی جدی شده است، بیان کرد: با توجه به پرسش‌های اساسی که در اندیشه سیاسی مطرح است، در ردّ و نقض ایده انحطاط، ما می‌توانیم علامه طباطبایی را به عنوان یکی از پیروان تفکر صدرایی و در قالب متفکری سیاسی و اندیشمندی سیاسی مورد تأمل قرار دهیم.



استادیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: نظریه انحطاط را می‌توان تا حدود زیادی با این نوع نگاه به علامه طباطبایی مورد نقد قرار داد و گفت که این‌گونه نبوده است که بعد از ملاصدرا اندیشه سیاسی دچار کسوف شود و اگر هم انقطاعی در این دوره‌های اندیشه اندیشه پدید آمده است، شاید علل و عوامل دیگری در کار بوده است و علت آن بحث از معاد جسمانی و مباحث فلاسفه اسلامی نبوده است.



احمدوند در ادامه به چهار پرسش اصلی مطرح در اندیشه سیاسی، اشاره کرد و گفت: یکی از این پرسش‌ها پرسش از غایت امر سیاسی است و به تأمل در تولید و توزیع قدرت سیاسی و غایت امر سیاسی می‌پردازد. دومین پرسش، پرسش از مرجع اعمال قدرت است و به این مسئله می‌پردازد که چه کسی باید قدرت را اعمال کند. محدودیت‌های اعمال قدرت سیاسی و حق اعتراض بر ضد قدرت سیاسی نیز دیگر مسائل اصلی اندیشه سیاسی را شامل می‌شوند.



وی خاطرنشان کرد: با تکیه بر بخش‌هایی از «المیزان» و کتاب‌های «روابط اجتماعی در اسلام» و «قرآن در اسلام» می‌توان مدعی شد که علامه طباطبایی متفکری نیست که مفهوم اندیشه سیاسی در آثار و آراء ایشان به غفلت سپرده شده باشد؛ بلکه برای مثال ایشان مفهوم سعادت را به عنوان غایت اندیشه سیاسی مطرح می‌کند و در این زمینه مباحث مستوفایی را با سه شاخص رفاه و شادکامی، آزادی و سعادت اخروی دارند.



احمدوند در ادامه به طرح برخی مباحث مطرح حول چهار پرسش اصلی مذکور در اندیشه سیاسی و نگاه علامه طباطبایی در خصوص این پرسش‌ها پرداخت.

captcha