در روزگار نه چندان قدیم، اخبار وقایع کشورها پس از چند روز به مردم سرزمینهای دورتر میرسید، مردم و دانشمندان نیز برای دستیابی به کتاب و کسب علم باید زحمات بسیاری را متحمل میشدند، اما امروزه مردم هر نقطه از جهان، به راحتی در جریان حوادثی قرار میگیرند که در دورترین نقاط روی میدهد.
واقعیت این است که در عصر حاضر رسانهها، شامل طیف گستردهای از ابزارهای ارتباطی چون رادیو، تلویزیون، فیلم، روزنامه، مجله، کتاب و اینترنت، ما را احاطه کردهاند. در عین حال، دنیای رسانهای امروز، قواعد متفاوتی دارد و با گذشته قابل قیاس نیست.
اگر اتفاقی در شرق این عالم بیفتد در چند لحظه بعد خبر آن درغرب عالم منتشر میشود. اما آنچه مورد نظر است میزان اعتماد به این هجمه اطلاعات است. در گذشتهای نه چندان دور چند اعلامیه و یا رسانه مکتوب جریانساز میشد و مردم به منبع خبری خود اعتماد کامل داشتند. اما چه شده است که میزان اعتماد به رسانهها تا این حد و اندازه کاهش یافته و البته میزان جریانسازی و تأثیرگذاری آنها کاهش یافته؟ آیا اساسا اعتماد به رسانهها رفتاری عاقلانه است.
درباره تأثیر داشتن یا نداشتن رسانه بحثهای بسیار ریشهای وجود دارد. شاید اصلیترین مبحث در ارتباطات هم با عنوان «تأثیر رسانه مطرح» میشود.
میزان تأثیرپذیری افراد از رسانهها به عوامل گوناگونی برمیگردد. در ارتباط همیشه یک منبع فرستنده پیام و مخاطب؛ گیرنده پیام وجود دارد که گاهی گیرنده پیام هم واکنشی نسبت به پیام دارد که به صورت یک پیام تازه به سمت فرستنده ارسال میشود.
ما وقتی به ارتباطات جمعی میپردازیم که یک منبع برای تمام گیرندگان، پیام میفرستد و به همین دلیل دست گیرندگان هم برای واکنش نسبت به ارتباط واقعی دو نفره کوتاه است و تأثیرگذاری گیرنده پیام کمتر میشود.
به چنین ارتباطاتی که جمع کوچکی مثل یک شبکه تلویزیونی یا تحریریه روزنامه برای جمع گستردهای، مثل یک کشور، کل جهان پیام میفرستد، ارتباطات عمودی گفته میشود. در این نوع ارتباط تأثیرگذاری مخاطبان کمتر و قدرت اثرگذاری فرستنده بیشتر است.
اما با این وجود میزان اثرگذاری این قدرت به عوامل گوناگونی بستگی دارد. به میزانی که رسانه به طرف طیف مخاطب حرکت کند، تأثیرگذاریاش افزایش مییابد و این افزایش هم به دلیل قابلیتهای ویژهای است که این نوع از رسانهها در اختیار مخاطب قرار میدهند که ترکیبی از امکانات و ضرورت تمرکز حواس مخاطب است.
در ارتباط میان رسانه و مخاطب، در حالتی رسانه دست بالا را دارد و در حالتی دیگر مخاطب. در جریان انقلاب اسلامی ایران، تمام رسانه در دست رژیم پهلوی بود؛ اما تأثیر این رسانهها به صفر رسید و یک سری اعلامیه و کاست توانست تأثیر آنها را از بین ببرد؛ زیرا مخاطب در موضع تأثیرپذیری صرف از این سیستم رسانهای نبود.
اما در جایی هم مخاطب، انفعالی مطلق، عمل میکند و هیچ وقت نمیتواند از محیط خود تصویر درستی پیدا کند؛ زیرا رسانه به شکل حرفهای عمل میکند، به همین دلیل این نقش مدام دست به دست میشود، گاهی مخاطب حرف اول را میزند و گاهی رسانه.
اندیشهها و تئوریهای و خبرهایی که امروز در سطح جهان مطرح است و دیگران از آن الگو و تأثیر میگیرند، صرفاً به خاطر دقت و صحت آنها نیستند که ما بگوئیم این تئوریها و نظریات و اخبار به خاطراین امر ماندگار و تأثیرگذار شده است که از دقت و ظرافت بالایی برخوردار بودهاند.
رمز تأثیرگذاری آنها به خاطر حمایتهایی بوده است که از ناحیه اربابان قدرت و سلطه و یا از طرف تابعان و پیروان آنها صورت گرفته است و چه بسا در این عالم ادیشمندان و تئوریپردازانی آمدند و رفتند و تئوریهای محکم و قاطع را مطرح کردند اما کسی را نداشتند که آن تئوریها را در سطح وسیع مطرح کنند و از آن حمایت کنند و مردم را به پذیرش و متقاعدسازی آن تشویق کند.
چه بسیار خبرهای مهم و واقعیتهایی که از چشم تیزبین مردم پنهان میماند و آن هم به دلیل عدم حمایت اربابان رسانه از آن رویداد است و چه بسیار کشورهایی که در این عرصه نابرابر قدرت، سالهای سال رنج مظلوم واقع شدن در عرصه رسانه را تحمل میکنند.
در عصر خودمان و در کشور خودمان مگر ما شخصیتها و چهرههای علمی کمی داریم؟ خیلی از شخصیتها و بزرگان علمی ما یا اصلاً اندیشههایشان نه در زمان حیاتشان و نه بعد از مرگشان مطرح و تبلیغ میشوند.
همه اینها مطرح شد تا بیان شود برای ایجاد تأثیر بر مخاطب، نیاز به تکنیک متقاعدسازی است. متقاعدسازی به صورت یک ارتباط انسانی، فرایند پیچیدهای است که برای تأثیرگذاری با اهداف تغییر در اعتقادات، ارزشها یا نگرشها انجام میگیرد.
زمانی که فردی متقاعدکننده، فرد دیگری را متقاعد میکند، معمولا یک تلاش موفقیتآمیز در روند تأثیرگذاری ملحوظ است که این موفقیت درخود مفهوم متقاعدسازی نهفته است.
درک اینکه متقاعدسازی با موفقیت مرتبط است، مستلزم بررسی چند ویژگی است. وجود یک هدف و یک معیار، تلاش در جهت نیل به آن هدف و وجود آزادی برای فرد متقاعد شونده؛ آزادی دراراده، انتخات آزاد و آزادی درعمل.
در برسیهای بهعمل آمده توسط صاحبنظران و کارشناسان رسانه، اساسا سه متغیر را میتوان برشمرد که در متقاعدسازی حائزاهمیت هستند. منبع ارتباط ، یعنی پیام از ناحیه چه کسی ارائه شده است؛ ماهیت ارتباط ، یعنی پیام چگونه ارئه میشود و البته در نهایت توجه به ویژگیهای مخاطبان، یعنی پیام به چه کسی و کسانی ارائه میشود.
اینکه ارسطو میگوید، ما گفتارنیکمردان را کاملتر و آسانتر از دیگران درک میکنیم، اشاره به همین نکته است که انسانها بیشتر تحت رفتارها و گفتارهایی قرار میگیرند که این گفتار و رفتار از انسانهایی که دارای خصلتهای به ظاهر برجسته باشد سرزده شود.
راههایی که رسانهها از طریق آن تأثیر خود را اِعمال میکنند بسیار پیچیده است. رسانههای جمعی به ویژه رسانههای الکترونیک حتی در جوامع با پایداری بالا شکلهای نامتعادلی از قدرت اجتماعی را دارا هستند. رسانههای الکترونیک در دنیای مدرن متولد شدهاند و الگوهای تحریککننده کوتاهمدت رسانه و اصل تأثیر بلندمدت آن است که میتواند تأثیرگذار باشد.
هر رسانهای برای آنکه بتواند میزان تأثیرگذاری خود را افزایش دهد باید هدف خاص خود را بشناسد و بر هدف خاص خود متمرکز شود و تلاش شایستهای را در جهت دست یافتن به هدف انجام دهد.
با این حال این نکته قابل ذکر است که علت بداقبالی بعضی از اخبار چنین است که مردم عمدتاً مایلند خود را در مسیر تعریفشدهای که مسیر اکثریت معرفی میشود ببینند و رغبت یا اعتماد به نفس چندانی برای استنتاج فردی اخبار ندارند. بدین ترتیب، بدون اینکه بدانند فکر و ذهن خود را در اختیار یک هرم سلسله مراتبی قدرت قرار میدهند.