محمد فنائی اشکوری در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، در خصوص تمدن از دیدگاه قرآن اظهار کرد: بهتر است از تعبیر «تمدن اسلامی» به جای تعبیر «تمدن قرآنی» استفاده کنیم؛ گرچه روح تمدن اسلامی برگرفته از قرآن است و تمدن مطلوب قرآنی و اسلامی یک چیز است، اما به هر حال تعبیر اسلامی حداقل در ظاهر فراگیرتر است و عناصر دیگری غیر از قرآن را هم دربر میگیرد. گاهی ممکن است از همان معنا به «تمدن مهدوی» تعبیر شود، چرا که اوج تمدن قرآنی در عصر ظهور است. اما برای اینکه تشتت در تعبیر پیش نیاید، بهتر است یک تعبیر انتخاب شود. چون خوانندهای که با ادبیات اسلامی آشنا نیست، ممکن است نداند که تمدن قرآنی، اسلامی، نبوی، علوی، مهدوی و مانند آن یک چیز است و ممکن است با این تعدد تعابیر دچار سردرگمی شود.
وی ادامه داد: واژۀ «تمدن» یا «الحضارة» در قرآن نیامده است. گاهی از واژۀ «عمران» برای این معنا استفاده شده است و ریشۀ قرآنی دارد: «وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ؛ و به سوى [قوم] ثمود برادرشان صالح را [فرستادیم] گفت اى قوم من خدا را بپرستید براى شما هیچ معبودى جز او نیست. او شما را از زمین پدید آورد و در آن شما را استقرار داد، پس از او آمرزش بخواهید آنگاه به درگاه او توبه کنید که پروردگارم نزدیک [و] اجابتکننده است»(هود/61). از این آیه استفاده میشود که انسان برخاسته از زمین است، اما این برخاستن خودبهخودی و تصادفی نبوده، بلکه خدا انسان را از زمین پدید آورده است.
وی با اشاره به این که «أنشأکم من الأرض» در آیه هم به علت فاعلی و هم به علت مادی انسان اشاره دارد، افزود: یکی از چیزهایی که خداوند از انسان که خلیفه او در زمین است، خواسته است، آباد کردن زمین و تمدنسازی است. بنابراین میتوان گفت تمدنسازی رسالت الاهی است که انسان بر دوش دارد. نکته دیگری که از آیه استفاده میشود، این است که خداوند نمیخواهد که انسان به زندگی در زمین چنان سرگرم شود که از خدا غافل و زمین را آرامگاه ابدی خود بداند. بلکه باید او را بندگی کند، با او ارتباط داشته باشد، از او مغفرت بخواهد و به سوی او بازگردد. از اینجا میتوان علت غایی خلقت انسان را به دست آورد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: با توجه به آموزههای قرآن درباره حیات مادی و معنوی و فردی و اجتماعی انسان میتوان گفت که تمدن مورد نظر قرآن تمدنی است که در آن حداکثر استعدادهای انسان به فعلیت برسد. البته تمدن ناظر به کمال رسیدن جامعه بشری است، نه صرفاً کمال فرد انسانی. هنگامی که جامعۀ بشری از جهت معرفتی، روحی، معنوی، اخلاقی، فرهنگی و مادی به نقطه مطلوبی برسد میتوان آن جامعه را متمدن نامید.
تمدنی که محقق نشده
وی اذعان کرد: منظور از تمدن اسلامی در این جا تمدن مطلوب اسلامی است که هنوز تحقق نیافته و در انتظار آن هستیم و برای تحققش باید بکوشیم. منظور تمدن اسلامی، تاریخی که در برهههایی در گذشته تحقق یافته، نیست. آنچه در تاریخ تحقق پیدا کرده، جلوههایی از تمدن اسلامی بوده نه تمدن آرمانی اسلامی. البته همان جلوههایی هم که رخ داده، افتخارآفرین و در نوع خود بینظیر بوده است، اما صورت کامل این تمدن از آن آینده است.
شاخصه جامعه اسلامی
این استاد دانشگاه در پاسخ به پرسشی درباره شاخصه اصلی جامعه متمدن اسلامی، خاطرنشان کرد: شاخصه اصلی تمدن اسلامی، توسعه و تکامل همه جانبه انسانی است، نه رشد یکبعدی و تکساحتی. از این رو نه جامعه راهبان دیرنشین و صوفیان خانقاهنشین، اما فقیر و مفلوک مطلوب تمدن اسلامی است، نه جامعه مرفّه غرق در دنیا و غافل از خدا. جامعۀ مطلوب قرآنی جامعهای است که در آن عقلانیت، دیانت، عدالت و پیشرفت در عالیترین حد ممکن باشد.
وی ادامه داد: تمدن قرآنی به داشتن برجها و آسمانخراشها و اتومبیلهای لوکس نیست. برجی که در اطرافش عدهای کارتونخواب باشند، کاخ نمرود است و ثروتی که سودش به نیازمندان نرسد، گنج قارون است و تمدنی این چنین تمدن شیطانی است. قرآن کریم از چنین تمدنهایی در گذشته یاد میکند که وقتی به قدرت دست یافتند، به ستم و فساد و طغیان رو آوردند و سرانجام به عذاب و نابودی کشیده شدند.
وی با بیان این که هر تمدنی که حاصلش ستم و فساد و طغیان باشد، شیطانی است و امروزه شاهد چنین تمدنی در دنیا هستیم، عنوان کرد: قدرت تمدن شیطانی امروز بیسابقه است، چنان که ستم و فساد و طغیانش هم بیسابقه است و بر اساس سنت الاهی همان سرنوشت عاد و ثمود هم در انتظار این تمدن است و پروردگار در کمین آنهاست. تمدن قرآنی که بر مدار بندگی است، رسالتش تحقق عدل و احسان و تقوی و پیشگیری از ستم و فساد و طغیان و مبارزه با آن است.
فناییاشکوری بیان کرد: در جامعه مطلوب اسلامی هیچ بعدی از ابعاد واقعی انسانی نادیده گرفته نمیشود و فدای بعد دیگر نمیشود، بلکه بستری فراهم میشود که حداکثر ظرفیتهای انسانی شکوفا شود. از این رو در این جامعه، عقلانیت، معنویت، اخلاق، عدالت، حقوق انسانی، علم، تکنیک، هنر، رفاه و بالاخره همۀ ارزشها و مطلوبهای انسانی به صورت متوازن و هماهنگ کانون توجه قرار میگیرد و تحقق پیدا میکند.
وی در پایان این بخش از گفتوگو بیان کرد: جامعه مطلوب قرآنی جامعۀ چند قطبی و طبقاتی نیست که یک طبقه از حداکثر امکانات برخوردار باشند و طبقهای از حداقل آن محروم باشد. ضمن اینکه تفاوتهای ناشی از تفاوت استعدادها و ظرفیتها و همتها محفوظ است، اما حد معقولی از امکانات رشد در اختیار همه آحاد جامعه باید باشد. مراد از جامعه مطلوب اسلامی نیز یک کشور یا ملت خاص نیست، بلکه همۀ بشریت است و حکومت ایدهآل اسلامی حکومت جهانی است. بعد معنوی و الاهی تمدن اسلامی آن را از تمدن مادی متمایز میکند. در نگاه مادی و سکولار به تمدن، ابعاد انسانی و معنوی و خداآگاهی و خداپرستی جایی ندارد، بلکه تمام توجه صرفا به پیچیدگی و توسعه مادی اجتماعی و سازمانی متمرکز است و تنها مقیاس این پیشرفت و توسعه نیز مادی است. این امر در تعریفهایی که برای فرهنگ آوردهاند، کاملا آشکار است. مثلا فرهنگ آکسفورد تمدن (civilization) را چنین تعریف میکند: «پیشرفتهترین مرحله از توسعه اجتماعی و سازمانی بشر را تمدن میگویند».