کد خبر: 1381040
تاریخ انتشار : ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۱
حجت‌الاسلام اسکندری عنوان کرد:

نابودی منابع مادی و انسانی جهان اسلام؛ از پیامدهای فعالیت جریانات تکفیری

گروه حوزه‌های علمیه: یک پژوهشگر حوزوی خطر گسترش معانی و مصادیق تکفیر، ایجاد تفرقه و پراکندگی میان مسلمانان، زشت نشان دادن چهره اسلام، نابودی منابع مادی و انسانی جهان اسلام را از جمله پیامدهای اجتماعی جریانات تکفیری برای دنیای اسلام برشمرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین حسن اسکندری، مدیر پایگاه پژوهشی تخصصی وهابیت‌شناسی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) در مورد زمینه‌های شکل‌گیری جریانات تکفیری بیان کرد: در طول تاریخ اسلام شاهدیم که یکی از زمینه‌های تکفیر، پیدایش و تطور مکاتب ظاهرگرا است که برخی مسلمانان را دچار تعصب ناروا و عشق و علاقه کورکورانه کرد. سلفیه که پدیده‌ای سخت و خشونت‌گرا است، از دل جنبش‌های ظاهرگرا برخاسته و مدعی انحصارطلبانه مسلمانی بوده و همه را جز خود مشرک می‌خواند.
توسعه معنایی و مصداقی کفر؛ مهم‌ترین مبنای کلامی سلفیان جدید
وی ادامه داد: امروزه مهم‌ترین مبنای کلامی سلفیان جدید، الهام گرفتن از سلفیان گذشته و توسعه معنایی و مصداقی کفر است. آنها، به قدری دایره کفر را گسترده‌اند که هر کسی غیر از خودشان را در بر می‌گیرد. شرک و کفری که سلفیان جدید به آن معتقدند و از آن به «کفر جدید» تعبیر می‌کنند، تقریباً همه شئون زندگی اجتماعی و مدنی شخص را در بر می‌گیرد. در نظر سلفیان جدید پیروی از اندیشه‌های نو یا گرویدن به مکاتب‌ فکری و فلسفی، عضویت در احزاب سیاسی، اشتغال در ادارات و سازمان‌های دولتی چنان چه در جهت اهداف و منافع گرو‌ه‌های سلفی نباشد، و انجام برخی از مراسم و آیین‌های مذهبی و دیپلماتیک، از اعمال مشرکان و کافران به حساب می‌آید.
حربه تکفیر جوازی برای انجام هرگونه عملیات جهادی است
مدیر پایگاه پژوهشی تخصصی وهابیت‌شناسی عنوان کرد: سلفیه، همه دولت‌های اسلامی از جمله دولت مصر را کافر می‌داند و هرگونه حمایت از دولت یا همکاری با آن و حتی اجرای قوانین دولتی را ممنوع کرده است. در واقع اندیشه‌ها و آرای سلفیان، این نکته را تصدیق می‌کند که حربه تکفیر، جوازی است برای انجام هرگونه عملیات جهادی است.
علمای ظاهرگرا؛ مروج اندیشه تکفیر
اسکندری اظهار کرد: برخی از عالمان ظاهرگرا که در دوره خود در پی یک بحران به وجود آمدند تا بتوانند دین را با جهان نوین خود تطبیق دهند؛ مروج این تفکرات هستند. «احمد بن حنبل» در انحطاط عباسیان در زمانی که اوج تفکرات اعتزالی بود، ظاهرگرایی و حدیث محوری را تبلیغ کرد. او بازگشت به سرچشمه‌های اسلامی را تبلیغ می‌کرد. «ابن تیمیه» و شاگردان او در زمان حمله ترک‌ها و سقوط عباسیان، قد علم کردند و قیام «محمد بن عبدالوهاب» با انحطاط و در نهایت سقوط امپراتوری عثمانی و عدم توانایی آنها در رویارویی با امپریالیسم توأم شد، لذا این رهبران در اجرای دین بسیار سخت‌گیری می‌کردند و برای از میان برداشتن مخالفان خود زبان، به تکفیر آنان گشودند.
مدیر پایگاه پژوهشی تخصصی وهابیت‌شناسی بیان کرد: اصل «توحید» اساساٌ نقطه آغازین بنیادگرایی سلفیه است و آن را از هرگونه اضافات عرفانی، کلامی و فلسفی مبرا می‌کنند. «احمد بن حنبل» در پی‌جویی از سنت، با هر گونه تأویل آیات و روایات مخالفت می‌کرد و از مخالفین سر سخت معتزله، شیعه و کلامیون بود و در برخی موارد آنان را تکفیر می‌کرد. طریقه‌ای که «ابن تیمیه» نیز در کتب و فتاوای خود به کار برد و به جد از علم کلام تبری جست. «ابن تیمیه» در فرضیه امر به معروف و نهی از منکر بسیار سخت‌گیری می‌کرد و خود را پیرو سلف، صحابه و تابعین شمرده و از مخالفین سر سخت عرفان، تصوف و نظریه وحدت وجود بود.
وی ادامه داد: در نظر برای «محمد بن عبدالوهاب» هرگونه شفیعی برای خداوند قرار دادن مردود است. از جمله عقاید او این است که استغاثه مردم به پیامبر(ص) و قبر او جایز نیست و مخالف آموزه‌های توحید است. لذا حاجت تنها باید از خدا خواسته شود. توسل به انبیا و اولیاء قصد زیارت نبی و ساخت بنا و مسجد در آن و نذر برای او، طلب شفاعت، قسم به نبی و نذر به غیر خداوند و استغاثه به غیر او از مصادیق شرک است.
تکفیر و قتل مخالفان با آیات قرآن و سنت نبوی مغایرت دارد
اسکندری در مورد جریانات تکفیری در جهان معاصر عنوان کرد: در حقیقت محور قرار گرفتن «تکفیر» مبتنی بر هیچ‏گونه اندیشه‏ای نیست و کم‏ترین خردورزی در آن به کار نرفته و اگر بر فرض بپذیریم که مبتنی بر ایده و اندیشه‏ای است، نوعی از اندیشه است که از متون دینی، قالب‏های خشکی می‏سازد که هیچ چشم اندازی را نمی‏بیند. وقتی «تکفیری‏ها» مخالفان خود را با عناوین ویژه‏ای که خود برمی‏گزینند به قتل می‏رسانند، روشن است که فرصت طرح دیدگاه‏ها و مناقشه و بحث و گزینش به دیگران نمی‌دهند و این اصل، با قرآن و سنت نبوی نیز کاملاً مغایرت دارد. مخالفت این امر با قرآن، به دلیل مغایرت کامل آن با دو اصلی است که قرآن مطرح کرده است. خداوند متعال می‏فرماید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ؛ در کار دین هیچ اکراه نیست» لزوم گوش دادن به سخنان دیگران برای پیروی از بهترین آنها اصل دیگر قرآن است که در آیه : «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الالْبابِ؛ کسانی که گفتار را می‏شنوند آن‏گاه از بهترین آن، پیروی می‏کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‏شان کرده است و آنانند که خردمنداند» برآن تاکید شده است.
این پژوهشگر حوزوی اظهار کرد: اندیشه و رفتار جریانات تکفیری با سنت نبوی هم مغایر است؛ پیامبر اکرم (ص) پس از پیروزی بر مشرکان در فتح مکه، می‏توانست با یاری گرفتن از شمشیر خود، افراد را وادار به پذیرش اسلام کند ولی جز هدایت آنان به راه حق، کار دیگری نکرد. شاهد این امر نیز این بود که نفرمود: «هرکس اسلام آورد، در امان خواهد بود» بلکه فرمود: «هرکس درب خانه خود را بست، در امان است و هرکس سلاح بر زمین گذاشت، در امان است و هرکس وارد خانه ابوسفیان شد، در امان است.»
وی در پاسخ به این سوال که پیامدهای اجتماعی فعالیت جریانات تکفیری در جهان معاصر چیست عنوان کرد: خطر گسترش معانی و مصادیق تکفیر، ایجاد تفرقه و پراکندگی میان مسلمانان، زشت نشان دادن چهره اسلام، قتل مسلمانان بی گناه، از بین بردن منابع مادی و انسانی جهان اسلام و .... از جمله پیامدهای اجتماعی است که این جریانات برای دنیای اسلام دارند.

captcha