روز دهم شهریور سال 1347، همه خیابانها و محلههای شهر تهران برای جشنهای نیمه شعبان چراغانی شده بود. آن شب، شب تولد منجی عالم بشریت، حضرت مهدی(عج) بود. در محله میدان رشدیه تهران و در خانواده ماستریفراهانی نیز تولد پنجمین فرزند خانواده شادمانی اهل خانه را بیشتر کرده بود.
آقاغلامرضا و زینبخانم در آن شب پسری را از خداوند هدیه گرفتند که به پاس تقارن آن روز مبارک، نام او را مهدی گذاشتند. مهدی با پنج خواهر و برادر در دامان پرمهر مادر و آغوش گرم پدر پرورش یافت و برای تحصیلات ابتدایی در سال 1353 در میدان رشدیه به مدرسه رفت.
سه سالی از شروع تحصیلات وی گذشته بود که تظاهرات پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد. خانواده فراهانی مانند همه مردم، به تظاهرات و راهپیمایی علیه رژیم پهلوی پیوستند. مهدی نیز در حالی که در کلاس چهارم ابتدایی درس میخواند، دست در دست پدر و مادر خویش «شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی» را تکرار میکرد.
روزهای انقلاب اسلامی برای مهدی خاطرهای فراموشنشدنی بود. دیوار خانههای محله، از شعارهای انقلابی پر شده بود. در مدرسه نیز دانشآموزان درباره خبرهای انقلاب و راهپیماییها با هم گفتوگو میکردند.
تعطیلی مدارس و دانشگاهها و حضور در راهپیمایی
پس از مدتی، مدارس و دانشگاهها در پی کشتار دانشآموزان و دانشجویان تعطیل شد و دانشآموزان نیز در کنار مردم در راهپیماییهایی که علیه رژیم سلطنتی پهلوی برگزار میشد، شرکت میکردند. روز 26 دیماه سال 1357، شاه از ایران فرار کرد و پس از مدتی حضرت امام خمینی(ره)، رهبر محبوب انقلاب اسلامی به آغوش ملت بازگشت و با رهبری حکیمانه ایشان و فداکاری مردم در روز 22 بهمنماه سال 1357، انقلاب اسلامی مردم ایران به پیروزی رسید و جشن و شادمانی همه کشور را فرا گرفت.
مهدی نیز روزهای شیرین زندگی را برای همیشه به ذهن خود سپرد. با پیروزی انقلاب اسلامی، مدارس بازگشایی شدند. مهدی نیز تحصیلات ابتدایی را ادامه و پایان داد و پس از آن، تحصیلات دوره راهنمایی را در مدرسه ابوعلی سینا در خیابان دانشگاه جنوبی سپری کرد. مهدی، شاگرد درسخوان و ممتازی بود که دوره راهنمایی را هم با موفقیت پشت سر گذاشت.
مهدی همچنین دوره تحصیلات متوسطه را در هنرستان فنی قائم آلمحمد(ص) میدان رشدیه ثبتنام کرد و در رشته راه و ساختمان به تحصیل پرداخت. وی در کنار خواندن درس، به مطالعه کتب مذهبی و اجتماعی پرداخت و در انجمن اسلامی هنرستان هم فعالیت داشت.
مهدی دارای شخصیتی آرام و مؤدّب بود
مهدی دارای شخصیتی آرام و مؤدّب بود که از انس با قرآن نشئت میگرفت و همین ویژگیها رضایت معلمان و دوستانش را فراهم میکرد. وی با شرکت مستمر در جلسات قرائت قرآن مسجد سجاد(ع)، روح ایمان را در وجودش تقویت و دیگران را به فراگیری قرآن ترغیب میکرد.
نحوه شهادت شهید ماستریفراهانی
سال 1365 به جبهه اعزام شد. سه ماهی بود که از حضور مهدی در جبهههای نبرد میگذشت. محیط معنوی جبههها و رزمندگان سلحشوری که گمنام و بیادعا حماسه میآفریدند، عزم او را برای ادامه حضورش در میدان نبرد استوارتر میکرد. حمله هواپیماهای دشمن در ارتفاع کم و بر فراز محل استقرار رزمندگان در شلمچه و بمباران آن محل، منطقه را به میدان آتش مبدل کرد؛ در این میان، مهدی نیز مانند همه همرزمان و همسنگران بیسنگرش، هیچ جانپناهی بر روی قایق نداشت.
انفجار حاصل از بمباران هواپیماها، مهدی را در محاصر قرار داده بود و ترکشهای برخاسته از انفجار بمبهای دشمن او را در خود گرفت. تمام بدن او از برخورد ترکشها، مجروح و دست راستش قطع شد. بدن مهدی در حالی که به خون آغشته شده بود، بر قایق افتاد و در این حال به دیدار حضرت حق شتافت.
مهدی در ردیف اول قطعه 29 بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد تا نام او در تاریخ حماسه و شهادت برای همیشه ثبت شود و روح پاکش در جوار جوانان شهید کربلا، به زندگی جاودانه بپیوندد.