به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) آیتالله احمد احمدی امروز 28 آبان در نشست علمی نقش علامه طباطبایی در احیای حکمت اسلامی در مجمع عالی حکمت اسلامی، علامه طباطبایی را جزء برترین حکمای اسلامی نام برد و گفت: کار بزرگی که علامه در حکمت اسلامی و فلسفه اسلام و ایران کرد، این بود که وی در حساسترین شرایط زمانی که اوج نفوذ عقاید فلسفی غرب و به خصوص کمونیسم در ایران بود، با تفکرات ناب اسلامی خود آنها را مغلوب کرد.
وی افزود: کتاب فلسفه و روش رئالیسم به حدی نضج گرفت که وقتی احسان طبری که متفکر اصلی آنها بود، در حصر که قرار گرفت، این کتاب را مطالعه کرد و از تمام تفکرات قبلی خود پشیمان گشته و افسوس میخورد که چرا پیش از این با این کتاب و این تفکرات انس نگرفته بود.
وی خاطرنشان کرد: این کتاب نیز مثل المیزان زنده است و امروز نیز پاسخگوی بسیاری از نیازهایی است که متفکران میتوانند از آن بهره بگیرند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با ذکر این مطلب که علامه طباطبایی از شخصیت های بی نظیر عالم اسلام است، گفت: ایشان نزد مرحوم قاضی طباطبایی حکمت و عرفان نظری و عملی را هضم کرد و جامع ابعاد عرفانی، اخلاقی، قرآنی، عقلی، منطقی و... بود.
وی افزود: ایشان برای فهم بهتر فلسفه ریاضیات را نزد آیت الله خوانساری خواند و بسیاری از بزرگان، هندسه را نزد علامه فراگرفتند و نظرات بسیار جالب ایشان در باب ریاضیات و هندسه نشان دهنده این مسئله است که ایشان هر درسی را به خوبی فرا میگرفت و می توانست در آن بحث، صاحب نظر باشد.
شاگرد علامه طباطبایی گفت: ایشان با شعرسرایی در فلسفه مخالف بود و می فرمود که باید شان فلسفه و مبانی عقلی آن حفظ شود و در اینجا نمیتوان از شعر سود برد؛ گویی اینکه خود ایشان شاعری بسیار پرقریحه و خوش ذوق بود.
ناراحتی درباره تبیین حروف مقطعه
وی اظهارکرد: دقت نظر ایشان برای بیان مطالب نظری و علمی بسیار زیاد بود و به بیان نظرات سطحی به هیچ عنوان رضایت نمی داد؛ مثلا در باب حروف مقطعه با اینکه بهترین نظر را در میان مفسران دارند ولی باز هم میگفت که این نظر هم به آن اتقانی که از ته دل دوست داشتم نرسیدم و بابت آن مسئله نیز بسیار ناراحت بود؛ ولی همه میدانستند که نظر ایشان از چه عمقی برخوردار بود.
وی خاطرنشان کرد: حکمت ایشان بر این اساس بود که از دین دفاع کند؛ ایشان معتقد بود که قرآن و برهان از هم جدا نیستند و عین هم هستند؛ یعنی قرآن با برهان و عرفان توام است و کسی نمی تواند آنها را جدا کند.
وی گفت: از شاهکارهای تفسیری علامه در المیزان می توان به بحث علیت و مباحث اخلاقی اشاره کرد؛ ایشان با مبانی قرآنی و اخلاق توحیدی ثابت کرد که آنچه از اخلاق ارسطویی نام برده میشود همچون ظرفی است که نمی توان دریا را در آن جای داد و نباید بیش از حد روی آن تکیه کرد.
این استاد برجسته حوزه و دانشگاه بیان کرد: از دیگر مباحث بدیعی که علامه به خوبی در المیزان به آن پرداخته است، مباحث علوم اجتماعی است که در شرح و تفسیر آیات واپسین بقره به آن می پرداخت؛ همچنین مباحثی که ایشان در جلد چهارم المیزان به خوبی به شرح مباحث حکومت اسلامی میپردازد که کمتر به آنها توجه شده است.
وی گفت: ایشان در باب ادب انبیا، 160 ویژگی را نام برده است؛ ایشان همچنین در باب نبوت و وحی و قرآن مباحث بدیعی دارد که کمتر کسی به آنها دقت کرده است؛ همچنین مباحث زمین شناسی ایشان در جلد دوازدهم المیزان باعث شد که حتی زمین شناسان معروف آن دوران از این مسئله تعجب کرده بودند.
وی با اشاره به مبانی نظری علامه در باب فطرت شناسی در سوره روم اظهارکرد: از جمله مباحث بدیع علامه که کمتر عالمی به این خوبی آن را بیان کرده است می توان به بحث عالم ذر و به طور کلی مباحث کلامی در تفسیر اشاره کرد؛ ایشان در تفسیر خود به نوعی علم کلام را مطرح کرد و به خوبی با مبانی قرآنی از این معارف از جمله امامت دفاع کرد؛ دفاعی که به نوعی بهترین حربه در مقابل همه کسانی است که امامت را قبول نکردند؛ این مبانی که علامه مطرح کرده است به هیچ عنوان قابل رد نیست.
وی گفت: علامه در المیزان عالی ترین مباحث حکمی اسلامی را به خوبی بیان کردند؛ ایشان از روی که به قم آمدند در چهار وجه کار خود را آغاز کردند ولی وقتی به کتب فقهی متقن برخوردند به سراغ مبانی علمی و اخلاقی و تفسیری و کلامی رفتند؛ همین مسال باعث شد که شهید مطهری بین کند که 100 سال دیگر نیز قدر علامه و المیزان شناخته نخواهد شد؛ البته باید در این بین حوزه علمیه تلاش بیشتری در زمینه ساماندهی این اثر داشته باشد.
لزوم اصلاح اغلاط ویرایشی
وی به برخی اغلاط در جلدهای ابتدایی المیزان اشاره کرد و تصریح کرد: وظیفه حوزویان و فضلای قوی است که در این زمینه ورود کرده و به نوعی علامه را یاری کنند که این اثر، از این مشکلات ویرایشی و اغلاطی که به قول خود علامه به دلیل تنهایی علامه در این مسیر ایجاد شده است بری شود.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: علامه طباطبایی را باید یک مکتب خاص دانست و نه یک شخصیت علمی درون یک مکتب فلسفی یا تفسیری و مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی و مباحث علمی و تفسیری و کلامی علامه باید توسط کارشناسان زبردست حوزوی بازشناسی شود.
وی اظهارکرد: اینکه بیان میکنیم که علامه به خودی خود یک مکتب است وقتی رخ نمایی میکند که به مباحثی چون امامت، اجتهاد، اقتصاد، سیاست، حکومت، حقوق و روابط اجتماعی و مباحث تاریخی و تجرد نفس وبردگی و اسماالله و... ایشان نظر بیاندازیم تا متوجه شویم که ایشان چه شخصیت ژرف و عمیقی بودند.