به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام والمسلمین حسین درودی، مدرس حوزه و دانشگاه در یادداشتی به «سبکهای دفاع از اقتصاد مقاومتی در رسانههای استانهای کشور» پرداخته است.
درودی در این یادداشت به این مسئله میپردازد که «اقتصاد مقاومتی باید با توجه به ابزار زبان که در کشور عزیزمان، و همچنین دیگر کشورهای آزاده جهان، خصوصاً کشورهای اسلامی برقراراست، تعریف و تبلیغ و تصمیمگیری شود تا هر شهروندی بتواند از درون قلب خود اقتصاد مقاومتی را مشاهده و شناسایی کند و برای آن سرمایهگذاری داشته باشد. برای این موفقیت مهم نیاز است که تمام رسانههای داخلی و خارجی کشورمان با توجه به زبانهایی که با شهروندان تعامل میکنند در بسته اقتصاد مقاومتی برنامهریزی زبان را داشته باشند».
این مدرس حوزه و دانشگاه با طرح این سؤال که چرا دفاع از اقتصاد مقاومتی در داخل و خارج کشور نیاز، به سابقه فرهنگ ایرانی مسلمان دارد، میافزاید: قرآن درباره اقتصاد، به دو روش بشر را هدایت و حمایت کرده که همین دو سبک بیانگر آن است که نجات اقتصادی انسان در ظاهر و باطن قرآن وجدان میگردد.
الف- در برخی آیات بصورت مستقیم وارد شده است، مانند آیه پرهیز از اسراف و زیاده روی «وَ كُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لا تُسرِفُوا...؛ بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید» (اَعراف؛ 31). اگرچه خداوند رازق در این آیه شریفه به صورت مطلق و فراگیر، خوردن و آشامیدن را مجاز اعلام میکند و میفرماید «بخورید و بیاشامید» ولی با توجّه به آیات دیگر، دانسته میشود، مقصود خدای تعالی خوردن و آشامیدن از خوردنیهای پاکیزه و حلال مجاز است: «یا اَیُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِی الاَرضِ حَلالاً طَیِّباً...» (بقره؛ 168)
اى مردم از آنچه در زمین است حلال و پاكیزه بخورید. نه هر چیزی از موجودات که قابل خوردن میباشد. در ادامه، خدای تعالی میفرماید: «اسراف و زیادهروی نکنید. همانا خداوند اسرافکنندگان را دوست ندارد (اِنّهِ لا یُحِبُّ المُسرِفِینَ).حرمت اسراف و زیادهروی، محدود به خوردن و آشامیدن نمیشود و این آیه شریفه، اسراف و زیادهروی را در هر کاری مورد مذمّت قرار میدهد. بنابر این، با نهی مستقیم از اسراف، همه را به اعتدال و میانهروی در مصرف هر نعمتی دعوت میکند. برای همین منظور نفرمودهاند «و لکن لا تسرفوا»؛ بنابر این سخن بعضی از مترجمین که در ترجمه آیه گفتهاند: (ولی اسراف نکنید) ظاهراً صحیح به نظر نمیرسد.
اسراف و زیادهروی، علاوه بر اینکه باعث از بین رفتن نعمتهای الهی و سرمایه بشری میشود، و عدهای از اعضای جامعه بشری را از آن محروم میکند، وقت صاحبان نعمت را نیز در تحصیل سرمایه جایگزین به در میدهد. یکی از مصادیق اسراف، پرخوری است. زیادهروی در خوردن و آشامیدن، غیر از دست رفتن مال و ثروت و محروم ساختن نیازمندان، ضرر دیگری را نیز به همراه دارد، و آن آسیب رساندن به سلامتی و تندرستی است. اگر چه امروزه علم پزشکی پس از قرنها به این نتیجه رسیده است که رمز سلامتی، اعتدال در خوردن و آشامیدن است ولی کتاب آسمانی قرآن، این مطلب را با همین فرمان کوتاه و کامل اعلام کرده بود.
از تفسیر مجمعالبیان نقل است كههارونالرشید طبیبى مسیحى داشت كه مهارت او در طبّ معروف بود. روزى این طبیب به یكى از دانشمندان اسلامى گفت: من در كتاب آسمانى شما چیزى از طبّ نمییابم، در حالى كه دانش مفید بر دو گونه است: علم ادیان و علم ابدان، او در پاسخش چنین گفت: خداوند همه دستورات طبّى را در نصف آیه از كتاب خویش آورده است: «كُلُوا وَ اشرَبُوا وَ لاتُسرِفُوا» و پیامبر ما نیز طبّ را در این دستور خویش خلاصه کرده است: «المِعدةُ بَیتُ الاَدواءِ وَ الحَمِیَّةُ رَأسُ كُلِّ دَواءٍ وَ اَعطِ كُلَّ بَدَنٍ ما عَوَّدتَهُ»؛ یعنی «معده، خانه همه بیماریها است، و امساک سرآمد همه داروهاست و آنچه بدنت را عادت دادهاى (از عادات صحیح و مناسب) آن را از او دریغ مدار».
طبیب مسیحى هنگامى كه این سخن را شنید، گفت: «ما تَرَكَ كتابُكُم وَ لا نَبِیُّكُم لِجالِینُوس طِبًّا». یعنی: «قرآن شما و پیامبرتان براى جالینوس (طبیب معروف) طبّى باقى نگذارده است».
ب- قرآن در برخی آیات بصورت غیرمستقیم و به دلالت التزامی اقتصاد بشر را، رهبری و مدیریت میفرماید؛ مانند آیه لسان، در آیه شریفه سوره ابراهیم که در این مقاله، با توجه به تفسیر ارزشمند المیزان به آن پرداخته شده است.
در ادامه این یادداشت آمده است: برای دفاع و رونق و جریانسازی در هر کشور و سرزمینی باید به توجه به سابقه فرهنگی آنان برنامهریزی کرد. یکی از مهمترین مواد تشکیلدهنده فرهنگ یک امت و یا جامعه، زبان آنان میباشد، چرا که ارتباط از طریق زبان مقبولیتساز است و به همین دلیل لازم ا ست در ایران اسلامی، اقتصاد مقاومتی با توجه به زبانهای محلی و فرهنگ معاملات و جغرافیای هر استان تعریف و تبلغ و تصمیمگیری شده، تا مردم نجیب و شریف کشورمان با اعتقاد قلبی به اهمیت از دفاع اقتصاد مقاومتی مسلح شوند، و بتوانند آثار شوم اقتصاد برده ساز در تاریخ ایران را در بوته نقد نهاده و راه برونرفت از تحریمهای همیشگی دشمنان را دوراندیشی نمایند. قرآن کریم یکی از راههای مهم و زیربنایی مقبولیت جهمور مردم را قبول زبان آنها معرفی میکند که این مهم، در سوره ابراهیم چنین مهندسی شده است.
«وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ...؛ و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند»(ابراهیم؛ 4)
كلمه «لسان» دراينجا مانند آيه «بلسان عربى مبين» به معناى لغت است، و ضمير در كلمه «قومه» به رسول و در كلمه «لهم» به قوم برمیگردد، و حاصل معنا چنين میشود كه: «ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان مردمش و به لغت و واژهايشان تا بتواند احكام را برای آنان بيان كند».
ولی بعضى – به طوري كه در كشاف آمده – دچار خبط و اشتباه بزرگى شده ضمير در «قومه» را به رسول خدا (ص) برگرداندهاند، تا آيه دلالت كند بر اينكه وحى به تمامى انبياء به زبان پيغمبر اسلام بوده؛ وليكن غفلت ورزيدهاند از اينكه معناى آيه غلط مىشود، چون با در نظر گرفتن اينكه ضمير «لهم» به قوم برمیگردد. معنای آيه چنين میشود كه: «ما هيچ رسولی را نفرستاديم مگر به زبان عربی تا براى قوم رسول خدا بيان كند، و پر واضح است كه تمامى انبياء مبعوث نشدهاند كه براى قوم رسول خدا (ص) بيان كنند».
پس مقصود از ارسال رسل به زبان قوم خود اين است كه رسولانى كه فرستادهايم هر يك از اهل همان زبانى بوده كه مأمور به ارشاد اهل آن شدهاند، حال چه اينكه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد، و يا آنكه مانند لوط از اهالی سرزمين ديگر باشد، ولى با زبان قومش با ايشان سخن بگويد، همچنان كه قرآن كريم از يك طرف او را در ميان قوم لوط غريب خوانده و فرموده: «انى مهاجر الى ربى» واز طرفى ديگر همان مردم بيگانه را قوم لوط خوانده و مكرر فرموده: «و قوم لوط».
حال اين سؤال مطرح میشود كه آيا پيغمبرانى كه به بيش از يك امت مبعوث شدهاند، يعنى پيغمبران اولواالعزمى كه بر همگى اقوام بشرى مبعوث میشدند چه وضعی داشتهاند؟ آيا همه آنان زبان همه اهل عالم را میدانستهاند و با اهل هر ملتى به زبان ايشان سخن میگفتهاند يا نه؟
در پاسخ بايد گفت داستانهاى زير دلالت میكنند بر اينكه اينها اقوامى كه اهل زبان خود نبودهاند را نيز دعوت میكردند، مثلاً ابراهيم خليل(ع) با اينكه خود، سريانى زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت کرد، و موسى(ع) با اينكه عبرى بود، فرعون و قوم او را كه قبطى بودند به ايمان به خدا دعوت فرمود، و پيغمبر بزرگوار اسلام هم يهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غير ايشان را دعوت فرمود، و هر كه از ايشان كه ايمان میآورد ايمانش را میپذيرفت، همچنين دعوت نوح، كه از قرآن كريم، عموميت دعوت او استفاده میشود، و همچنين ديگران.
بنابراين، معناى جمله (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ) (و خدا داناتراست) اين است كه خداى تعالى، مسئله ارسال رسل و دعوت دينى را بر اساس معجزه و یک امر غير عادى بنا نگذاشته، و چيزى هم از قدرت و اختيارات خود را در اين باره به انبياى خود واگذار نکرده است، بلكه ايشان را فرستاده تا به زبان عادى كه با همان زبان در ميان خود گفتوگو میكنند و مقاصد خود را به ديگران میفهمانند، با قوم خود صحبت كنند و مقاصد وحى را نيز به ايشان برسانند.
درودی در این یاداشت برای مدیریت و مطالعه آینده اقتصاد مقاومتی به چند مورد از پیشنهادات دغدغهساز اشاره کرده است، از جمله:
1- فرماندهی اقتصاد مقاومتی یک کارگروه از زبانهای موجود در کشور را برای تعریف و تبلیغ اقتصاد مقاومتی مأموریت بدهد.
2- صدا وسیما در برنامههای اقتصادی خود با زبانهای محلی، اقتصاد مقاومتی را برای شهروندان در قالبهای هنری ارائه کند.
3- نهضت سوادآموزی با تهیه و تنطیم کتابچهای، اقتصاد مقاومتی را در دستور کار خود قرار بدهد.
4- فرماندهی اقتصاد مقاومتی با استفاده از بسیج پزشکان و مهندسان کشور اقتصاد مقاومتی به زبان حرفهای آنان را در دستور کار خود قرار بدهد.
5- سازمان بهزیستی کشور اقتصاد مقاومتی به خط بریل و به زبان ناشنوایان را تهیه و تنظیم کند.
6- فرهنگستان زبان برای حضور اقتصاد مقاومتی در بازارهای محلی کشور، با توجه به تکهکلامهای آنان، (لغات - جملات -اصطلاحات) واسطه را تعریف کند.
7- وزارت اقتصاد و امور دارایی موظف شود، برای کلمات اقتصادی لاتین که رایج و دایر در میان اقتصاددانان و کارمندان و شهروندان وجود دارد، به زبان فارسی معادلسازی داشته باشد.
8- دانشکدههای زبان در کشور، یک تحقیق و پژوهش پیرموان کلمات معادل از اقتصاد مقاومتی در زبانهای جهان میان اساتید و دانشجویان علاقهمند در همایشی به نمایش بگذارد.