کد خبر: 3501665
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۹

کدام آیات قرآن در افتتاحیه ادوار مجلس قرائت می‌شود؟ + تفسیر

گروه سیاسی: مهم‌ترين مسئله اجتماعى اصل شوراست كه بدون آن همه كارها ناقص است؛ يك انسان هر قدر از نظر فكرى نيرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از يك يا چند بعد مى‌نگرد، لذا ابعاد ديگر بر او مجهول می‌ماند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، دهمین دوره مجلس شورای اسلامی صبح امروز، 8 خردادماه با حضور منتخبان ملت و جمعی از شخصیت‌های لشکری و کشوری و با استقرار هیئت‌رئیسه سنی مجلس، قرائت آیاتی از کلام‌الله مجید و نیز قرائت پیام رهبر معظم انقلاب به آغاز شد.
بر اساس ماده 2 آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، نخستین جلسه هر دوره مجلس شوراى اسلامى طبق اصل شصت و پنجم قانون اساسى با حضور حداقل دو سوم مجموع نمایندگان رسمیت مى‏‌یابد. در آغاز جلسه آیات «35» تا «42» سوره مبارکه «شورى» تلاوت مى‏‌شود، با این حال مراسم افتتاحیه مجلس دهم با قرائت آیات 36 تا 43 سوره شورا توسط سعید طوسی، قاری بین‌المللی کشورمان آغاز شد؛ آیاتی که بر اجتناب از گناه و زشت‌کاری تأکید و به نماز و مشورت و انفاق توصیه می‌کند.
در این آیات آمده است:
«فَمَا أُوتِيتُم مِّن شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ؛ وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ؛ وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ؛ وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنتَصِرُونَ؛ وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ؛ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُوْلَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ؛ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ/ و آنچه به شما داده شده برخوردارى [و كالاى] زندگى دنياست و آنچه پيش خداست براى كسانى كه گرويده‏‌اند و به پروردگارشان اعتماد دارند بهتر و پايدارتر است؛ و كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتكاری‌ها خود را به دور می‌دارند و چون به خشم درمی‏‌آيند درمی‏‌گذرند؛ و كسانى كه [نداى] پروردگارشان را پاسخ [مثبت] داده و نماز برپا كرده‏‌اند و كارشان در ميانشان مشورت است و از آنچه روزيشان داده‏‌ايم انفاق مى‏‌كنند؛ و كسانى كه چون ستم بر ايشان رسد يارى می‏‌جويند [و به انتقام بر می‌خيزند]؛ و جزاى بدى مانند آن بدى است پس هر كه درگذرد و نيكوكارى كند پاداش او بر [عهده] خداست به راستى او ستمگران را دوست نمی‏‌دارد؛ و هر كه پس از ستم [ديدن] خود يارى جويد [و انتقام گيرد] راه [نكوهشى] بر ايشان نيست؛ راه [نكوهش] تنها بر كسانى است كه به مردم ستم می‏‌كنند و در [روى] زمين به ناحق سر برمی‏‌دارند آنان عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت؛ و هر كه صبر كند و درگذرد مسلما اين [خويشتن دارى حاكى] از اراده قوى [در] كارهاست».
سوره شورا چهل‌و‌دومین سوره قرآن، شامل 53 آیه و مکی است.
اما آنچه بر اساس اعلام هیئت‌رئیسه از سوی یکی از قاریان برتر کشورمان در صحن علنی مجلس قرائت شد، آیه 36 تا 43 بود؛ آیاتی که به بندگان به ویژه به مؤمنان این نکته تذکر داده می‌شود که متاع دنیا گذرا و ناپایدار است. همچنین ویژگی‌های مؤمنان نیز برشمرده می‌شود؛ ویژگی‌هایی از جمله مشورت با دیگران.
هر چند این آیه و توصیه فوق، شأن نزول سوره مبارکه شورا عنوان نشده، اما همین اشاره، دلیلی است تا آیین‌نامه داخلی مجلس بر قرائت این آیات در افتتاحیه ادوار مجلس تأکید داشته باشد.
در اولین آیه این بخش خداوند این نکته را به بندگان خود متذکر می‌شود که هر چه به آنها داده شده، گذراست و اگر می‌خواهند در شمار مؤمنان قرار گیرند، باید سبک زندگی ایمانی را در پیش بگیرند. برای این سبک مؤمنانه برخی ویژگی‌ها مورد اشاره قرار گرفته شده است.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در رابطه با این آیات آورده است: «در این آیات، صفات مؤمنین مذکور در آیه 36 توضیح داده می‌شود. «کبائر اثم» گناهان کبیره‌ای است که آثار سوء بزرگی دارد، مانند می‌گساری و قمار. و(فاحشه ) گناه شنیع و بی شرمانه مانند زنا یا لواط است. پس مؤمنان از گناهان کبیره و فواحش اجتناب می‌کنند و در هنگام غضب و خشم، طرف مقابل را عفو می‌نمایند، این از صفات بارز مؤمنین است. سپس در ادامه صفات ایشان می‌فرماید: مؤمنان دعوت پروردگارشان را اجابت می‌کنند یعنی اعمال صالحی را که خدا از ایشان خواسته انجام می‌دهند و تکالیف الهی را بجا می‌آوردند. که این امر معیار ایمان است و سپس به عنوان اخص مظاهر عبودیت از نماز نام می‌برد و می‌فرماید مؤمنان نماز را بپا می‌دارند. سپس به امر مشورت می‌پردازد و می‌فرماید: شأن مؤمنان این است که در امورشان با هم مشورت می‌کنند، چون آنها اهل رشد هستند و به دنبال استخراج حکم صحیح و رأی صواب می‌باشند و به این منظور به صاحبان عقل مراجعه می‌کنند و در کارهایشان مشورت می‌نمایند و در ادامه می‌فرماید آنها اهل انفاق هستند و مالشان را در راه رضای خدا انفاق می‌کنند، چون اقرار دارند که آنچه روزی در دست آنهاست، فیض الهی است و متعلق به خداست، پس انفاقشان را کرامتی از ناحیه خود نمی‌دانند، بلکه مال را امانتی از جانب خدا دانسته و آن را در راه رضای او انفاق می‌کنند و این امر بدون هیچ خفا یا تردیدی از کمال بندگی و فروتنی و تواضع آنها حکایت می‌نماید. و نیز مؤمنان کسانی هستند که وقتی ببینند به یکی از ایشان ظلم شده از یکدیگر طلب یاری و نصرت می‌کنند، چون همگی بر سر حق متفق و متحدند و اگر به یکی از آنها ظلم شود مانند این است که به همه آنها ظلم شده و همه یکدل و یکرنگ به مقابله با آن ظلم می‌پردازند.
پس خداوند برای مظلومی که طلب یاری می‌کند، این حکم را قرار داده که او در انتصار خود می‌تواند در مقابل ستمگر رفتاری مانند او داشته باشد و چنین عملی از او ظلم و بغی محسوب نمی‌شود و آنگاه به کسانی که به جای انتقام، عفو و اصلاح می‌کنند وعده‌ای جمیل می‌دهد و می‌فرماید پاداش آنها به عهده پروردگار کریم است و سپس در مقام دفع توهم می‌خواهد بفرماید اینکه ما به شما توصیه عفو می‌کنیم به جهت علاقه به ظالم نیست، بلکه چون خدا ستمکاران را دوست ندارد، خواسته‌ایم مظلوم به ثواب جزیل برسد زیرا نسبت به او عنایت و محبت داریم و در عین حال این معنا را افاده می‌کند که مجازات ظلم ظالم باید مثل آن باشد، نه بیشتر چون در این صورت عملی ناپسند و ظالمانه محسوب می‌شود. در ادامه برای دفع این توهم که ممکن است مظلوم فکر کند این تشویق به عفو، حق انتصار او را ضایع کرده، می‌فرماید: کسانی‌که بعد از ستم دیدن در مقام گرفتن حق خود برآیند، هیچ مانعی جلوگیرشان نیست و در شرع الهی هیچ مجوزی برای ابطال حق آنها وجود ندارد و حقشان در دادخواهی محفوظ است. بلکه محکومیت و مانع از آن کسانی است که به مردم ظلم می‌کنند و می‌خواهند بدون حق در زمین طغیان و فساد کنند، بلکه واجب است که مظلومین از آنها انتقام بگیرند و به واسطه ظلم و تجاوزشان عذابی دردناک برایشان خواهد بود. پس سفارش و تشویق به عفو از ناحیه مظلوم به معنای ابطال حق انتصار مظلوم نیست بلکه هدایت و دعوت مردم به فضیلتی است که از تمامی فضایل مهم‌تر است (که همان مغفرت و صبر است). البته صبر در معنای قرآنی به معنای یک صفت برجسته و عالی است که از معنای تحمل و ذلت عاری است چون سکوت در برابر ظلم خودش ظلم محسوب می‌شود».
همانطور که مطرح شد، هرچند موضوع اصلی این آیات، موضوع مشورت در امور است، اما نباید دیگر پیام‌های این آیات را فراموش کرد؛ پیام‌هایی که مستقیماً به مسئولان به ویژه نمایندگان و منتخبان ملت اشاره دارد. از جمله موضوعی که در آیه 36 سوره شورا مطرح شده است، در این آیه، انسان‌ها را از غفلت و سرگرمی به خاطر مسائل دنیوی باز می‌دارد.
تفسیر نمونه در رابطه با این آیات آورده است: مبادا شما را فريب دهد و غافل سازد، و تصور كنيد هميشه در اختيار شما است، برقى است می‌جهد و به زودى خاموش می‌شود، شعله‌اى است در برابر باد و حبابى است بر سطح آب، و غبارى است در مسير طوفان، ولى پاداش‌ها و مواهبى كه نزد خدا است بهتر و پايدارتر است براى كسانى كه ايمان آورده‌اند و بر پروردگارشان توكل می‌كنند. اگر بتوانيد اين متاع زودگذر زندگى پست و محدود جهان ماده را با آن سرمايه جاودان مبادله كنيد تجارتى پر سود نصيب شما شده و موفقيتى است بی‌نظير! قابل توجه اينكه در اين آيه تكيه روى مسئله ايمان و توكل شده است اين به خاطر آن است كه اميد به پاداش‌هاى الهى براى كسانى است كه علاوه بر ايمان كار خود را به او تفويض كرده و تسليم اراده او هستند، چرا كه توكل واگذارى كار خويش و تفويض امر است، نقطه مقابل اين گروه كسانى هستند كه بر اثر حب دنيا و دلبستگى به متاع زودگذر آن به مجادله در آيات خداوند برمى خيزند و حقايق را زير پا می‌گذارند.
اهل ايمان تسليم ظلم نمی‌شوند! به اين ترتيب كه بعد از وصف ايمان و توكل كه هر دو جنبه قلبى دارد به هفت قسمت از (برنامه‌هاى عملى آنها) چه در جنبه نفى، چه در جنبه اثبات، چه از نظر فردى، و چه اجتماعى، چه مادى و چه معنوى، اشاره می‌كند، برنامه‌اى كه بيانگر اركان يك جامعه سالم با حكومت صالح و قدرتمند است.
نخستين وصف را از پاكسازى شروع می‌كند، می‌فرمايد: پاداش الهى و آنچه نزد خدا است براى كسانى بهتر و پايدارتر است كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت و ننگين اجتناب می‌ورزند. «كبائر» جمع «كبيره» به معنى گناهان بزرگ است اما اينكه معيار كبيره بودن چيست، بعضى آن را به گناهانى تفسير كرده‌اند كه در متن قرآن وعده عذاب الهى نسبت به آن داده شده و گاه به گناهانى كه موجب حد شرعى است؛ بعضى نيز احتمال داده‌اند كه اشاره به بدعت‌ها و ايجاد شبهات اعتقادى در اذهان مردم بوده باشد ولى اگر به معنى لغوى كبيره باز گرديم، هر گناهى است كه از نظر اسلام بزرگ و پر اهميت است. يكى از نشانه‌هاى اهميت آن اين است كه در قرآن مجيد در مورد آن وعده عذاب آمده است.
در توصيف دوم كه آن نيز جنبه پاكسازى دارد درباره تسلط بر نفس به هنگام خشم و غضب كه بحرانی‌ترين حال انسان است سخن می‌گويد. نه تنها در موقع غضب زمام اختيار از كفشان ربوده نمی‌شود، و دست به اعمال زشت و جنايات نمی‌زنند، بلكه با آب عفو و غفران قلب خود و ديگران را از كينه‌ها شستشو می‌دهند. و اين صفتى است كه جز در پرتو ايمان راستين و توكل بر حق پيدا نمی‌شود.
در آيه بعد، مورد بحث سخن از بازسازى وجودشان در جنبه‌هاى مختلف است كه از همه مهم‌تر اجابت دعوت پروردگار و تسليم در برابر فرمان او است؛ مطلبى كه همه نيكی‌ها و خوبي‌ها و اطاعت اوامر الهى در آن جمع است. آنها با تمام وجود در برابر فرمانش ‍تسليمند، و در مقابل اراده او از خود اراده‌اى ندارند، و بايد چنين باشدغ چرا كه بعد از پاكسازى قلب و جان از آثار گناه كه موانع راه حقند تسليم و اجابت قطعى است. ولى از آنجا كه در ميان اوامر الهى مسائل بسيار مهمى وجود دارد كه بالخصوص بايد انگشت روى آن گذاشت چند موضوع مهم را به دنبال آن يادآور می‌شود كه مهم‌ترين آنها نماز است.
بعد از آن، مهم‌ترين مسئله اجتماعى همان اصل شورا است كه بدون آن همه كارها ناقص است. يك انسان هر قدر از نظر فكرى نيرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از يك يا چند بعد مى‌نگرد، و لذا ابعاد ديگر بر او مجهول می‌ماند، اما هنگامى كه مسائل در شورا مطرح شود و عقل‌ها و تجارب و ديدگاه‌هاى مختلف به كمک هم بشتابند مسائل كاملاً پخته و كم‌عيب و نقص مى‌شود، و از لغزش دورتر است.
تعبير در اينجا به صورتى است كه آن را يک برنامه مستمر مؤمنان می‌شمرد، نه تنها در يك كار زودگذر و موقت می‌گويد همه كارهاى آنها در ميانشان به صورت شورا است.
آخرين توصيفى كه مطرح شده تنها انفاق در مسائل مالى را بيان نمی‌كند بلكه انفاق از تمام آنچه خداوند روزى داده است از مال، از علم، از عقل و هوش و تجربه از نفوذ اجتماعى و خلاصه از همه چيز. در توصيف ديگر كه هفتمين توصيف مؤمنان راستين است. ناگفته پيداست كه در برابر وظيفه انتصار در مقابل ستم، ديگران نيز وظيفه يارى كردن دارند؛ چرا كه يارى طلبيدن بدون يارى كردن لغو و بیهوده است، در حقيقت هم مظلوم موظف به مقاومت در برابر ظالم و فرياد بر آوردن است و هم مؤمنان ديگر موظف به پاسخگویى او هستند.
اين برنامه مثبت و سازنده به ظالمان هشدار می‌دهد كه اگر دست به ستم بيالايند مؤمنان ساكت نمی‌نشينند، و در برابر آنها بپا می‌خيزند، و هم به مظلومان اعتماد می‌بخشد كه اگر استغاثه كنند ديگران بيارى آنها می‌شتابند.
به هر حال وظيفه هر مظلومى اين است كه اگر به تنهابى قادر بر دفع ظلم و ستم نيست سكوت نكند و با استفاده از نيروى ديگران به مقابله با ظلم قيام نمايد و وظيفه همه مسلمانان است كه به نداى او پاسخ مثبت دهند. ولى از آنجا كه يارى كردن يكديگر نبايد از مسير عدالت خارج شود و به انتقامجویى و كينه توزى و تجاوز از حد منتهى گردد، در آيه بعد فوراً آن را مشروط ساخته، می‌افزايد: توجه داشته باشيد (كيفر بدى مجازاتى همانند آن است). مبادا به خاطر اينكه بعضى از دوستان شما مورد ستم واقع شده‌اند از حد بگذرانيد، و خود مبدل به افراد ظالمى شويد، به خصوص اينكه در جوامعى همچون جامعه عرب در آغاز اسلام احتمال تجاوز از حد به هنگام پاسخ گفتن به ظلم احتمال قابل توجهى بوده و می‌بايست حساب يارى مظلوم از انتقام‌جویى جدا شود.
اين تعبير مى تواند مقدمه‌اى باشد براى دستور عفو كه در جمله بعد آمده، گویى می‌فرمايد: مجازات هر چه باشد يک‌نوع آزار است و اگر طرف پشيمان شده باشد شايسته عفو است. درست است كه حقى از او ضايع شده و در مقابل ظاهراً چيزى نگرفته اما به خاطر گذشتى كه از خود نشان داده، گذشتى كه مايه انسجام جامعه و كم شدن كينه‌ها و افزايش محبت و موقوف شدن انتقام‌جویى و آرامش اجتماعى است، خداوند بر عهده گرفته كه پاداش او را از فضل بی‌پايانش مرحمت كند. و در پايان آيه می‌فرمايد: خداوند قطعاً ظالمان را دوست ندارد. اين جمله ممكن است اشاره به چند نكته باشد: نخست اينكه دستور عفو به خاطر اين است كه در صورت قصاص و كيفر گاه انسان نمی‌‌تواند خود را دقيقاً كنترل كند، و از حد می‌گذراند، و در صف ظالمان قرار می‌گيرد. ديگر اينكه اگر دستور عفو داده شده نه به معنى دفاع از ظالمان است، چرا كه خداوند ظالمان را هرگز دوست نمی‌دارد، بلكه هدف هدايت گمراهان و استحكام پيوندهاى اجتماعى است. سوم اينكه كسانى شايسته عفوند كه از مركب ظلم پياده شوند، و از گذشته خود نادم گردند، و در مقام اصلاح خويش بر آيند، نه ظالمانى كه عفو، آنها را جسورتر و جری‌تر می‌كند. و به تعبير روشن‌تر عفو و مجازات هر كدام جاى ويژه‌اى دارد، عفو در جایى است كه انسان قدرت بر انتقام دارد، و اگر می‌بخشد از موضع ضعف نيست، اين عفو سازنده است، هم براى مظلوم پيروز چرا كه به او تسلط بر نفس و صفاى دل مى بخشد، و هم براى ظالم مغلوب كه او را به اصلاح خويش وا مى دارد. و كيفر و انتقام و مقابله به مثل در جایى است كه هنوز ظالم از مركب شيطان پياده نشده و مظلوم پايه‌هاى قدرت خود را محكم نكرده، و عفو از موضع ضعف است، اينجاست كه بايد اقدام به مجازات كند.
captcha