به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین محمد عالمزاده نوری، عضو نویسندگان کتاب «نقش مربی در تربیت اخلاقی معنوی» دیشب 21 آذرماه در کرسی ترویجی عرضه و نقد ایده علمی با موضوع نقد این کتاب در محل دومین نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی گفت: این کتاب در شش فصل در پاسخ به سؤالاتی فراهم آمده است از جمله اینکه آیا تربیت اخلاقی انسان نیازمند مربی است و بدون استاد نمیتوان این راه را پیمود؟ اگر مراجعه لازم است آیا بدون استاد امکان سلوک اخلاقی وجود ندارد؟ برای دستیابی به مربی و استاد باید حرکتی از ناحیه متربیان صورت بگیرد یا نه؟ ملاکهای استاد و مربی چیست و حد پیروی از استاد و مربی چه میزان است؛ خطوط قرمز تبعیت از استاد کجاست و آیا تخلف از او امکان دارد؟. سرپرست نویسندگان کتاب افزود: همچنین در این کتاب به پرسشهای دیگری مانند اینکه چه انتظاراتی باید از مربی داشته باشیم؟ مربی اخلاق چه شئون و کارکردهایی دارد؟ آیا همه شئون و نقشهای متربی را یک استاد باید متکفل باشد یا میتوان به استادان مختلف هم رجوع کرد؟ آیا زمانی فرا میرسد که انسان بی نیاز از استاد شود؟ پاسخ داده شده است، پرسشهایی که به خصوص در میان جوانان خیلی رایج است و مکرر در مجامع حوزوی و ... آن مورد سؤال است.
عضو گروه اخلاق و تربیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با بیان اینکه میان اخلاق و معنویت تفاوت وجود دارد تصریح کرد: معنا در مقابل عالم ماده است؛ تربیت معنوی ارتباط با عالم معنا و حقایق پشت پرده عالم محسوسات است ولی تربیت اخلاقی الزاما معادل عالم معنا نیست؛ تربیت اخلاقی به دست آوردن فضایل و ملکات پسندیده است که لازم نیست مرتبط با عالم غیب باشد ممکن است کسی عالم معنا را منکر شود ولی صفات اخلاقی پسندیده مانند تواضع و کسب علم و پرهیز از برخی گناهان را داشته باشد ولی تربیت معنویث الزاما به معنای پذیرش عالم معناست و راه دستیابی به آن نیز ارتباط پیدا کردن با عالم معناست.
عالمزاده نوری افزود: در این کتاب ضرورت استاد اخلاق ثابت شده ولی به مفهوم آن نیست که فرد اگر استاد نداشته باشد از رشد و کمال باز میایستد بلکه ضرورت، مراتب دارد و اگر استاد باشد در رسیدن به کمال خیلی تسهیل صورت میگیرد یعنی آنقدر وجود استاد اخلاق برای متربی فایده دارد که توده عقلا از فواید آن نمیگذرند که اگر بخواهیم مثالی بزنیم شبیه ضرورت کفش برای انسان است یعنی ما هم مانند گذشته میتوانیم بدون کفش زندگی کنیم ولی فایده آن آنقدر زیاد است که عقلا آن را کنار نمیگذارند.
عضو نویسندگان کتاب نقش مربی در تربیت اخلاقی _ معنوی با بیان اینکه در فصل دوم این کتاب به بحث ضرورت مربی پرداخته و ادله کسانی که در ضرورت آن تردید کردهاند رد شده است تصریح کرد: در این فصل داشتن مربی برای سلوک اخلاقی و معنوی اثبات شده است البته این ضرورت به معنای آن نیست که هر کسی در آغاز حرکت خویش به سمت سلوک نزد یک عارف واصل رسیده باشد بلکه مربی مراحل ابتدایی با مربی مراحل نهایی متفاوت است؛ آنچه مبتدی نیاز دارد به سرعت و سهولت بیشتری دسترسپذیر است.
عالمزاده نوری با بیان اینکه در فصل سوم این کتاب نیز ویژگیهای مربی و در فصل چهارم کارکردهای مربی بیان شده است تصریح کرد: از جمله راه عقلایی دستیابی به مربی شایسته استمداد از خدا، اقدام و عمل، تلاش و جست و جو، احراز صلاحیت ها، مشورت با اهل خبره، مطالعه آثار مکتوب، سوابق تحصیلی و تربیتی، بررسی زندگی شخصی، طرح سؤال، بررسی احوال شاگردان، شرکت در جلسات و ملاحظه عقل و شرع و تغییرات در خود بر اثر حضور در این جلسات است.
وی با اشاره به فصل چهارم این کتاب عنوان کرد: در این فصل نیز آمده است کخ مربی با امیدبخشی و معرفی الگوهای موفق، الزام و عتاب و ... انگیزه رفتن و اقدام و عمل میدهد همچنین تشخیص بالینی را بر عهده دارد و توصیههای کلی را به توصیههای معین تبدیل میکند و نسبت به مرتبی مراقبت و همراهی دارد و او را به حال خود وا نمیگذارد.
این محقق و نویسنده با اشاره به فصل پنجم کتاب که به وظایف متربی پرداخته است بیان کرد: آشنایی با ملاکهای صلاحیت مربی، اشتیاق و طلب، تمرین ولایت پذیری، صداقت با مربی، تفکر و تعقل، تمرکز، بزرگ دانستن رابطه عاطفی با او و رعایت ادب و دعای خیر برای مربی در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است همچنین در فصل ششم نیز بحث اطاعت از مربی و حدود آن بیان شده است چون اطاعت از استاد لازم است زیرا اگر این اطاعت ضروری نباشد پس استاد بی فایده خواهد بود ولی باید حدود آن نیز تعیین شود.
پیشنیازهای سلکوک اخلاقی
در ادامه این نشست سلیمان خاکبان، استاد حوزه و دانشگاه و ناقد این نشست در سخنانی با بیان اینکه اخلاق و تربیت یکی از بزرگترین مسایل در عالم آفرینش است و برای اخلاق و سلوک چهار پیش نیاز داریم که برخی از آنها در این کتاب مغفول مانده است افزود: داشتن یک مکتب اخلاقی اولین پیش نیاز است زیرا امروز به شدت نیازمند این مکتب هستیم؛ دوم معلم، سوم مربی و چهارم الگوی اخلاقی از دیگر پیش نیازها است؛ در این کتاب عمدتا به دو مکتب تکیه شده در حالی که میتوان به مکتب فضیلتگرایی، رفتارگرایی و حبگرایی اشاره کرد که یکی جا افتاده است.
خاکبان بیان کرد: اگر ترکیبی از مکاتب را معتقد هستیم من تاکید دارم باید از هر سه مکتب بهره ببریم؛ غربیها در این مورد خیلی موفق بوده و توانستهاند ارزشهای مد نظر خود را فارغ از خوبی و بدی آن در میان مردمشان نهادینه کنند و ما هم باید از این تجربه بهره ببریم.
وی افزود: در این کتاب فضیلت، مقدم بر حب گرفته شده است و به تفسیر المیزان نیز استشهاد کردهاند ولی این استناد درست نیست زیرا علامه در این تفسیر در مقام بیان ترتیب این سه سبک نبوده بلکه فقط در مقام بیان این سه سبک بوده است؛ من معتقدم ابتدا باید از حب و بعد رفتار و در نهایت فضایل و رذایل شروع کنیم و معتقدم بهترین مکتب این روش است.
سرعت در سلوک اخلاقی
این محقق و پژوهشگر با بیان اینکه راه پیشنهادی برای سلوک اخلاقی در این کتاب طولانی است و من معتقدم باید راه سیر و سلوک، طولانی و خستهکننده نباشد اظهار کرد: علامه طباطبایی در مکتب سلوکی و اخلاقی تابع نظریه حب هستند و اگر ما بتوانیم این نظریه را هم در وجود خود و هم در جامعه نهادینه کنیم واقعا کاری انقلابی اتفاق افتاده است ولی اگر بخواهیم یکی یکی رفتار خوب و بد را معرفی و رفتار بد را جایگزین با رفتار خوب کنیم نیازمند عمر نوح است و باید روشی را مد نظر قرار بدهیم که این مسیر با سرعت طی شود.
خاکبان بیان کرد: اول باید مکتب اخلاقی را جدی بگیریم لذا تمرکز بر مکتب حب، بعد رفتار و در نهایت فضایل و رذایل به عنوان مکمل در درجات بعدی باید قرار گیرد.
بیان نکات مثبت و منفی کتاب
همچنین حجتالاسلام والمسلمین علی لطیفی، محقق و پژوهشگر حوزه و ناقد در این نشست علمی گفت: مخاطب این کتاب جوانان و به صورت کلی مردمی هستند که در مسیر یافتن مربیاند لذا سطح کتاب کاربردی است و این کاربردی بودن به خصوص در شرایط کنونی جامعه ارزشمند است.
وی افزود: مخاطب اقتضاء دارد که بخش عمده کتاب به جای استدلالی، اقناعی باشد که در این کتاب رعایت شده است همچنین تمرکز ما باید بر انسجام درونی کتاب باشد که آیا از نظم درونی برخوردار است یا نه؟ که با بررسی تفصیلی کلیات به نظر حقیر کتاب در ایجاد گفتمان یکدست و شفاف وجود ندارد و دارای خلاهایی است زیرا ما یک سنت علمی در اخلاق و عرفان داشتهایم ولی در دورهای دچار رکود شده و با سنت بیگانه تهدید شدیم و امروز نیز به نیاز فزاینده کاربردی محتاجیم از این رو ادبیات حاکم بر کتاب نتوانسته پای خود را بر روی سنت شفاف علمی گذشته بگذارد و از طرف دیگر نتوانسته در مسایل بنیادین تلفیقی میان این سنت و سنت غربی ایجاد کند.
لطیفی اظهار کرد: دقت کافی نسبت به تراث اسلامی در این کتاب انجام نگرفته است یعنی استنادات زیادی در کتاب هست ولی این ساختارمندی رعایت نشده است و حداقل ضعف این مسئله آن است که ما خودمان را از این میراث محروم کردهایم؛ به عنوان مثال در نسبت اخلاق و معنویت مولفان نتوانستهاند جمعبندی شفافی از این نسبت ارایه کنند همچنین خود تعریف اخلاق نوسان دارد زیرا اخلاق و سلوک با علم اخلاق تفاوت دارد و در زمینه معنویت نیز استفاده بی محابا از برخی واژگان و اصطلاحات انجام شده است بدون اینکه مبتنی بر سنت گذشته اخلاقی باشد همچنین در کتاب واژگانی وجود دارد که با تعریف عرفی با آن برخورد و بازتعریف ظاهری از آن شده است از این رو اینکه ما معنا را به کل ماوراء تعریف کنیم دارای ایهام است.
این ناقد تاکید کرد: تصور شفافی از نسبت اخلاق و معونیت در این اثر دست خواننده را نمیگیرد زیرا گفتمان واحد علمی بر کتاب حاکم نیست.
یادآور میشود، این کتاب از سوی مرکز اخلاق و تربیت به صورت گروهی و با استفاده از جمعی از پژوهشگران نوشته شده است.