کد خبر: 3557030
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۸

بعد معنوی مرضیه دباغ در سایه مجاهدت‌های سیاسی مهجور ماند

گروه جهاد و حماسه: دختر بزرگ مرضیه دباغ با بیان اینکه معلولاً به بُعد فعالیت‌های حماسی و مبارزاتی مادر پرداخته شده است اظهار کرد: این در حالی است که اگر بعد معنوی و روحانی وجود هر یک از شخصیت‌های انقلابی و مجاهد قوی و پر رنگ نبود، مطمئناً در امور سیاست و انقلاب شاید این اثرگذاری را نداشتند.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) راضیه دباغ، دختر بزرگ مرضیه دباغ در حاشیه برگزاری مراسم لشکر فرشتگان با اشاره به سرگذشت مادر خود گفت: معلولاً به بُعد فعالیت‌های حماسی و مبارزاتی مادر پرداخته شده است. این در حالی است که اگر بعد معنوی و روحانی وجود هر یک از این دست شخصیت‌های انقلابی قوی و پر رنگ نبود، مطمئناً در امور سیاست و انقلاب شاید این اثرگذاری را نداشتند.
وی ادامه داد: همه ما در زندگی یک شخصیت در خانواده و یک شخصیت خارج از خانواده داریم؛ این دو شخصیت وقتی رنگ و بوی معنویت را در خود گنجانده باشد و جزء وجود فرد شده باشد، ابعاد بیرونی شخصیت فرد آن‌قدر ارزشمند می‌گردد که دیده می‌شود؛ در مورد مادر نیز همین قضیه صدق می‌کند. مادرم اگر توانست این‌قدر مقاوم و صبور باشد علت این است که در وجودش به لطف خدا بعد معنوی رشد زیادی داشته است.
دباغ با اشاره به حال و هوای خانواده پرجمعیت خود گفت: وقتی گوشه‌ای از خانواده دچار آسیب می‌شود، دیگر اعضای خانه باید دست به دست هم دهند و آن آسیب را برطرف کنند. در دورانی که مادر مسافرت بود و یا در زندان به‌سر می‌برد ما خواهران فضای منزل را به همان شکلی که مادر دوست داشت نگه می‌داشتیم.
وی نبود مادر در خانواده را این چنین تعریف کرد: خانواده‌هایی که پدران خود را در انقلاب، دفاع مقدس و یا دفاع از حرم اهل بیت(ع) از دست داده‌اند می‌دانند زندگی بدون پدر سخت است، اما وقتی مادر از منزل دور می‌شود، خانواده آسیب بیشتری می‌بیند. مادرم شاید سال‌ها قبل از وقوع اتفاقات دوران انقلاب همت کرده بود تا خانواده را طوری تربیت کند که در نبود او بتوانند خانه را مدیریت کنند.
دباغ ادامه داد: این مدل تربیتی بسیار سخت است و برای یک بانو بسیار مشکل است که به همه وظایف در خود خانواده خود برسد و در جامعه نیز حاضر و مؤثر باشد. در روزهایی که مادر حضور نداشت من به‌عنوان خواهر بزرگتر بچه‌ها را به مدرسه می‌بردم و پیگیر کارهای آن‌ها بودم اما مادر بلافاصه بعد از اتمام وظایفش به خانه بازمی‌گشت و امور را در دست می‌گرفت.
وی با نحوه تربیت خانواده پرداخت و گفت: مادر ما را از همان بچگی جدی بار آورد و خیلی جدی در مسائل با ما برخورد می‌کرد. ما هر روز در منزل یک ساعت درس داشتیم و این یک ساعت درس شامل همه چیز بود: از روخوانی قرآن، آموزش اخلاق تا خانه‌داری و آموزش رساله امام(ره) را شامل می‌شد، در کنار این ما بازی‌های کودکی را هم داشتیم. در حقیقت ما با این شیوه داشتیم برای مقابله با روزهای سخت انقلاب و نبود مادر تربیت می‌شدیم.
راضیه دباغ از دلتنگی‌های خود در غیاب مادر این چنین تعریف می‌کند: یادآوری برخی خاطرات روح انسان را تحت فشار قرار می‌دهد و انسان سعی می‌کند تا برخی از آن‌ خاطرات را هرگز به یاد نیاورد. در اکثر مواقع پدر درگیر مشغله‌های کار خود بود و مادر نیز در منزل حضور نداشت و من که تنها 15 سال سن داشتم مسئول خانواده بودم. من که از کودکی برای روزهای سخت و تنهایی آموزش دیده بودم با همان سن کم هر کار منزل را به یکی از بچه‌ها سپردم و هرشب در کنار هم جمع می‌شدیم و گرم گفت‌وگو می‌شدیم.
captcha