گاهی اوقات برای اینکه مخاطبی را در سینما بگریانی، باید قصههای مختلفی را روایت کنی تا در نهایت تماشاگر تحت تاثیر یک درام قرار گیرد و احتمالا اشکی نیز بر دیدگانش جاری شود، اما در جشنواره فیلم عمار، بدون آنکه کارگردان بخواهد خیالپردازی را با کارش درآمیزد تنها به واسطه نشاندادن حقایق، توانسته مخاطب را تحت تاثیر خود قرار دهد. در همین راستا به دو فیلمی که در روز سوم جشنواره عمار در سالنهای دو و سه به نمایش درآمدند به اختصار میپردازیم.
«کوثر» عنوان یک مستند 9 دقیقهای به کارگردانی محمد فخریان است؛ این مستند همانگونه که از نامش پیداست در رابطه با خیر و پاکی است. قصه، روایتگر زنی آبرومند است که به همراه دخترش در حال خرید از فروشگاهی است اما این زن به واسطه ضعف مالی قادر نیست بسیاری از نیازهای خود را خریداری کند، پس ناخودآگاه وسوسه شده، چند قلم از کالاهای مورد نیازش را در کوله دخترش قرار میدهد.

تمام این اتفاقات از دید صاحب فروشگاه مخفی نمیماند و وی از طریق دوربینهای مداربسته، کارهای این زن را زیر نظر میگیرد، در نهایت زن تسلیم وسوسههای شیطان نشده و کالاهای که در کیف دخترش قرار داده بود را دوباره سر جایش میگذارد، اما غصه همین جا تمام نمیشود چون بخش زیباتر به رفتار صاحب فروشگاه مربوط میشود. زیرا وی با یک رفتار زیرکانه شرایطی فراهم میآورد تا تمام اقلامی که زن نیاز داشته تحت عنوان، برنده شدن در قرعه کشی فروشگاه به او داده شود.
تمام این اتفاقات قرار است در 9 دقیقه رخ دهد، زمانی که برای روایت چنین داستانی، بسیار کم است، اما کارگردان توانسته به خوبی آنچه را که نیاز دارد را بهدست آورد. کوثر شاید به لحاظ تصویر و صدا ضعفهای داشته باشد، اما این نقصانها با توجه به امکاناتی که در اختیار کارگردان قرار گرفته بسیار ناچیز است. نکته دیگر پیرامون مستند «کوثر» این است که کارگردان فیلم علاوه بر کارگردانی به عنوان بازیگر، تدوینگر، نویسنده و تهیهکننده نیز در کارش حضور دارد. در حقیقت یک فرد (کارگردان) تنها به عشق نشان دادن یک مفهوم دست به ساخت مستندی کمخرج زده و توانسته مخاطب را با خودش همراه کند. در ضمن انرژی و احساسی که من بهشخصه از دیدن این مستند کوتاه گرفتم شاید از دیدن یک فیلم 120 دقیقهای بهدست نمیآوردم. دلیلش نیز همانگونه که در سخنانم به آن اشاره کردم دغدغه و عشقی بود که برپایه حقیقت در فیلم بنا شده، بدون اینکه بخواهد تماشاگر را فریب دهد.

نکته پایانی درباره فیلم «کوثر» به یک امر ظریف و مهم برمیگردد آن هم این است که این مستند داستانی، فقر شدید یک خانواده را نشان میدهد، اما در کنار نشان دادن فقر، امید و انسانیت را بهخوبی تصویر میکند برای همین تماشاگر بابت دیدن تصاویر اندوهگین میشود، اما امیدی که به وی دست میدهد به او انگیزهای برای نیکوکاری میدهد. ویژگی موجود در مستند «کوثر»، اصلی است که باید فیلمسازان اجتماعی ما نیز آن را فراگیرند، زیرا نیاز است در کنار نشان دادن کمبودها، امید را هم به جامعه تزریق کنیم.
نگاه با روحانیت با لنز مدافعان حرم«شیخ شهید» مستند دیگری بود که روز گذشته 11 دیماه، در سالن شماره 3 سینما فلسطین به نمایش درآمد؛ در این کار که کارگردانی آن را ساسان فلاحفر به عهده دارد، زندگی روحانی شهید مدافع حرم علی تمامزاده روایت میشود. نکته جالب درباره این مستند، این است که تصویری جدید از روحانیون در این فیلم میبینیم؛ زیرا معمولاً اینگونه باب شده که روحانیون تنها فعالیتهای تبشیری انجام میدهند، اما در «شیخ شهید» این اتفاق به گونهای دیگر رخ میدهد و ما میبینیم یک روحانی میتواند هم مبلغ ارزشهای اسلامی باشد، هم در زمانی که نیاز است به عنوان یک جهادگر دوش به دوش مدافعان حرم به نبرد برخیزد.
مطلب بعدی، دوری کارگردان از کلیشههای رایج در این دست است؛ زیرا فیلمساز آنچه را که تصویر میکند اتفاقاتی است که رخ داده نه اینکه دیگران بخواهند آن را توصیف کنند. حتی وقتی با مادر و همسر این شهید گفتوگو میشود سعی شده به موضوعات پرداخته شود که تا به حال کمتر مدنظر قرار گرفته است؛ برای مثال به رفتارهای «شیخ شهید» در جامعه نگاه میشود.

فلاحفر کارگردان مستند 22 دقیقهای «شیخ شهید» یک تیزهوشی دیگر نیز در کارش دارد آن هم شبیهسازی است که برای وقایع رخ داده در «شیخ شهید» انجام شده است، به این نحوی که وقتی همرزمان شیخ شهید درباره نحوه شهادت وی سخن میگویند، تصاویر شبیهسازی هم پخش میشود. همین مسئله باعث میشود جذابیت و تاثیرگذاری کار افزون شود. مطلب دیگری که درباره مستند «شیخ شهید» میتوان گفت به استفاده صحیح کارگردان از حربههای احساسی سینما برمیگرد، آنجایی که فلاحفر با پسر خردسال شهید گفتوگو میکند؛ بهویژه آنجایی که از پسرک خردسال میپرسد در آینده میخواهی چگونه راه پدرت را ادامه دهی؟ این سوال اینگونه به آن پاسخ داده میشود: وقتی بزرگ شدم میخواهم همانند پدرم با داعشیان بجنگم.
اما مطلب پایانی به حاشیه جشنواره مربوط میشود آن هم اینکه در جشنواره عمار هیچ تماشاگری نمیآید تا فیلم را ببیند و از آن انتقاد کند، بلکه با این هدف وارد سالن سینما میشود که برای دقایقی از آثاری ارزشی و انقلابی لذت برد و بیندیشد که چرا سینمای بلند داستانی ما نتوانسته از این رسانه به شکل شایسته بهره برد.